#درخت_بخشنده، #شل_سیلور_استاین، ترجمه: #رضی_خدادادی_(هیرمندی)، #نشر_هستان
کتابی کوتاه و مثل همهی آثار شل سیلور استاین مفهومی و عمیق، تصاویر کتاب هم که اثر شل سیلور استاین هست عالی هستند. ترجمه کتاب خوب نبود. امتیاز: ۹ از ۱۰.
(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))
روزی روزگاری درختی بود که پسر کوچکی را دوست داشت. پسرک تا خردسال بود با شاخههای درخت بازی میکرد، سیبهایش را میخورد و در سایهاش میخوابید. به تدریج که بزرگتر شد دیگر کمتر با درخت انس داشت.
او درخت را ترک کرد، اما گاهی برمیگشت و از درخت تقاضایی داشت و درخت هر بار با مهربانی او را بیپاسخ نمیگذاشت. وقتی پسر برای آخرین بار بازگشت خیلی پیر بود. درخت اعتراف کرد که چیزی برای بخشیدن ندارد و پسر اعتراف کرد که دیگر چیزی نمیخواهد. آن دو، با هم و در کنار هم آرامش را تجربه کردند.