http://weblog.falatooni.com/archives/1384/08/27/mossaffa-nitv-interview
متنی که در زیر میخوانید متن گفتگوی صوتی شبکه NITV با محمدجعفر مصفا است. موضوع این گفتگوی نسبتا کوتاه محتویات کتاب “با پیر بلخ” است. قبل از شروع گفتگو آقای میبدی و آقای یزدی که هر دو از مجریان برنامه هستند گفتگوی کوتاهی درباره این کتاب با هم دارند که چون فکر میکردم به آشنایی خوانندگان با کتاب کمک میکند این گفتگوها را از متن حذف نکردم. طول مدت فایل صوتی این گفتگو تقریبا ۱۱ دقیقه است. مطابق رویه معمول به منظور جلوگیری از طولانی شدن متن، در تبدیل این گفتگوها از ذکر تعارفات، سلامها و تشکرات پرهیز کردهام.
ميبدی (مجری برنامه): کتاب “با پیر بلخ” واقعا یک اثر خواندنی است. یک اثر مفید است، یعنی نگاهی است به مثنوی، با آثار و اندیشههای عالیجناب مولوی و این که آدم نباید به مثنوی به عنوان یک چیز خشک و بی روح نگاه بکند -یک اثر منظوم که باید خواند و بلند شد - نه از آن میشود درسها گرفت برای رستگاری و برای نجات روح. این کتاب در آمریکا فروش فوقالعادهای داشته است.
یزدی (مجری برنامه): الان در ایران نمیدانم این کتاب به چاپ چندم رسیده ولیکن ما چاپ ششمش را در دست داریم همیشه کتاب پر فروشی بوده هم در بخش مربوط به مولانا جای میگیرد و هم در بخش روانشناسی و خودشناسی برای این که آقای مصفا از نتایج داستانهای مثنوی در خودشناسی و انسان شناسی برداشتهایی داشتهاند که خیلی زیبا در این کتاب شرح دادهاند.
میبدی: بله، خیلی زیبا. خودشان هم میگویند که رابطه ما با مثنوی یک رابطه خشک و بی محتوا است یک رابطهای است در سطح الفاظ و ادبیات در حالی که مثنوی یک پیام بسیار عمیق دارد که باید این پیام را دریافت کرد و در زندگی روزانه به کار گرفت. انسان میتواند از طریق بهره گیری کاربردی از مثنوی خودش را رستگار کند، احساس آرامش بیشتری داشته باشد، قرار پیدا کند، روحا قرار پیدا کند
میبدی: آقای مصفا، کمی درباره خودتان برای بینندگان ارجمند ما توضیح بدهید
مصفا: من متولد ۱۳۱۲ در شهر خمین هستم. لیسانس حقوق دارم ولی به عرفان و خودشناسی شخصا علاقهمند شدم. مدتی به هندوستان رفتم و در آنجا یک مقداری با سیستم های هندی آشنا شدم بعد با مثنوی آشنا شدم و بعد دیدم که مثنوی شباهت عجیبی به سیستمهای بودایی دارد و یک تلفیقی من از اینها در کتاب “با پیر بلخ” درست کردم البته الان مشغول ترجمه کتاب “با پیر بلخ” به انگلیسی هستیم و بازسازی کردیم یعنی این که چاپ جدید نسخه فارسی این کتاب هم با چاپ قبلیاش متفاوت شده. چند داستان جدید اضافه کردم از جمله داستان دقوقی که یک داستان بسیار سورئالیستیک و عجیب و غریب است و داستان پیر چنگی.
میبدی: آقای مصفا، آیا کاربرد مثنوی در زندگی انسان و در خودشناسی واقعا به همین سادگی است که شما در این کتاب شرح دادهاید؟
مصفا: به یک معنا میشود گفت ساده است و به یک معنا میشود گفت که به طول تاریخ مشکل است یعنی اینکه شما میبینید که هزاران یا میلیونها سال است که دارند انسان را توصیه میکنند به خودشناسی، به رهایی از “خود”. پیامبر گرامی اسلام فرمودند که برای هر کسی مجاهدت با نفس لازم است، بودا گفته، مولوی گفته، همه عرفا گفتند ولی رهایی همت فوقالعادهای میخواهد و من امیدوارم که این کتاب این همت را در انسانها ایجاد کند یک تحولی در یک سطح وسیعی ایجاد کند تا بتوانیم بالاخره یک کاری بکنیم من فکر میکنم که مشکل نیست فقط همت فوقالعاده و جدیت میخواهد. من در چاپ جدید این کتاب، گرهها و موانع خودشناسی را به تفصیل توضیح دادهام. امیدوارم یک کاری بتوانیم بکنیم. به هر حال ما در توان خودمان باید سعی بکنیم نباید دست روی دست بگذاریم.
میبدی: آقای مصفا، آیا همان طور که شما هم در کتاب ارزشمند خود تصریح فرمودهاید انسان از نظر روحی واقعا به بن بست رسیده است؟ این طور نیست؟ یعنی باید مفری پیدا بکند و مولوی خیلی میتواند بکند
مصفا: بله، همین طور است. مولوی خیلی میتواند کمک بکند و اصولا برخورد مولوی با مسائل انسان یک برخورد بنیادی است، وصله پینه نیست من سیستمهای امروزی را میگویم سیستمهای رنگآمیزی، وصله پینه، جا به جایی در داخل زندان ولی تمام تلاش مولوی بر این است که انسان را از زندان “خود” خارج کند یک عدهای هستند که داخل زندان را رنگ میکنند یک نمای ظاهر پسندی به داخل زندان میدهند ولی این کار عبث است چه فایدهای دارد که من زندان خودم را رنگآمیزی کنم باید از این زندان رها شد و اگر ما عمیقا احساس کنیم که با رنگآمیزی کاری نمیشود کرد آن وقت تمام همتمان را برای خروج زندان میگذاریم آن موقع میتوانیم یک کاری بکنیم در حال حاضر ما خودمان را به فریب و خود مشغولیت برگزار میکنیم خودمان را فریب میدهیم و متاسفانه سیستمهای مدرن کارشان وصله پینه و رنگ آمیزی است مولوی یک کار بنیانی کرده مولوی سعی میکند انسان را با کل مسئله “خود” طرف کند ولی یک عدهای هستند که فقط مثلا چگونگی آیین دوست یابی، آیین موفقیت، آیین نفوذ در دیگران و از همه مضحکتر مثلا یک کتابهای متظاهرانهای در شکل فرضا راه خوشبختی در ۱۰ دقیقه.
خنده میبدی …
مصفا: ما نباید فریب بخوریم امیدوارم که کتاب با پیر بلخ انسانها را هشیار کند مسئله “خود” به طول تاریخ ریشه دارد آن وقت به همین سادگی در ۱۰ دقیقه به خوشبختی رسیدیم؟!
میبدی: آقای مصفا، در امریکا با یک کارشناس صحبت میکردم ایشان مولوی را یکی از ۵ شخصیت بزرگ تاریخ بشریت از زمان پیدایش انسان بر کره زمین تا به امروز میداند. واقعا شما هم همین اعتقاد را دارید؟ مولوی این قدر مهم است؟
مصفا: من از نظر شخصیتهای کلی نمیدانم ولی به نظر من مولوی در زمینه عرفان حرف آخر را زده با وجود سمبولیک و استعاری بودن حرفهایش واقعا هیچ بعدی از مسئله انسان را ناگفته نگذاشته مثل این است که به همه ابعاد زندان “خود” سر کشیده و با دقت عجیبی و از همه مهمتر امروزی و علمی مسئله انسان را شکافته است. یک مقدار حرفهای تئوریک، ایدئالیستیک و از همه مهمتر استعاری و رمز و رازی به انسان عرضه نکرده. مسئله انسان را شکافته، علل مسائل انسان را توضیح داده و راههای رهایی را هم بر انسان باز نموده
میبدی: یعنی فقط صورت مسئله را توضیح نداده راه حل هم داده است …
(چون در این بخش از فایل صوتی میبدی و مصفا هر دو با هم حرف زدند چند کلمه کوتاه را هر کار کردم نتوانستم بشنوم، بنابراین در این متن هم نیاوردم ولی مطمئن باشید که هیچ صدمهای به متن اصلی نزده است)
مصفا: کلیدهای اساسی به انسان داده است و البته خودش هم توضیح میدهد که این کتاب در حقیقت توضیح قرآن شریف است و امیدوارم که ما بتوانیم از مثنوی استفاده کنیم.
منبع: http://pasin.blogfa.com