اعمال روز هفدهم روز مولود حضرت رسول (۳۱ شهریور)

بنا بر مشهور بين علماى اماميّه، روز ولادت با سعادت حضرت خاتم انبيا محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه و عليه و آله است، و معروف است كه ولادت با سعادتش در مكّه معظمه، در خانه خود آن حضرت، در روز جمعه هنگام طلوع فجر در عام الفيل در ايام سلطنت انو شيروان واقع شد، و همچنين در اين روز شريف در سال هشتاد و سه ولادت حضرت صادق عليه السّلام اتفاق افتاد، و باعث فزونى فضل و شرافت اين روز گرديد.
در هر صورت اين روز، روز بسيار شريفى است و براى آن چند عمل وارد است: اوّل: غسل.
دوم: روزه گرفتن كه براى آن فضيلت بسيارى است، و روايت شده هركه اين روز را، روزه بدارد، خدا ثواب روزه

ادامه نوشته

شب 17 ربیع الاول (۳۰ شهریور)

«ابو بكر محمد بن حسن بن زياد» معروف به «نقاش» در جلد  ۴۵  كتاب «شفاء الصدور» در تفسير سوره‌ى بنى اسرائيل (اسراء) ، ضمن نقل داستان معراج پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آورده است: «گفته شده است: در شب  ١٧  ربيع الاول ، يك سال پيش از هجرت، پيامبر-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-به معراج برده شد.»

اگر اين روايت صحيح باشد، شايسته است انسان اين شب را بزرگ داشته و آن را مراعات نموده و حقوق يادشده‌ى آن را با انجام اعمال ستوده، ادا كند.

منبع: اقبال الاعمال، سید ابن طاووس قدس سره

التماس دعا

روز چهاردهم ربیع الاول (۲۸ شهریور)

شيخ «مفيد» -رحمه اللّه-در ضمن اعمال روز  ١۴  ربيع الاول آورده است:

«در روز  ١۴  ربيع الاول سال  ۶۴  ه‍. ق، ملحد ملعون «يزيد بن معاويه» -كه خداوند او و تمام كسانى كه در مصايبى كه او بر خاندان رسول وارد كرد و راه آن را گشود، با او موافقت نموده و از آن خشنود گرديده و او را در برابر كردارش سرزنش نكردند، لعنت كند-به هلاكت رسيد.»

بنابراين اين روز، روز پرداخت صدقه و كوشش در ستايش و سپاسگزارى از خداوند است.

منبع: اقبال الاعمال، سید ابن طاووس قدس سره

التماس دعا

ایده عالی مستدام چگونه ایده‌های ماندگار بسازیم؟

مطالعه‌ای که توسط شفیر و همکارش دونالد ردلمایر۱ انجام شد نشان داد که عدم تصمیم‌گیری ممکن است ناشی از حق انتخاب۲ نیز باشد. به‌عنوان مثال تصور کنید که دانشجو هستید و عصر یک روز با این حق انتخاب‌ها مواجه شده‌اید. چه می‌کنید؟
● شرکت در سخنرانی نویسنده محبوبتان که فقط در همان عصر برگزار می‌شود.
● رفتن به کتابخانه برای درس خواندن.

درس خواندن در مقایسه با شرکت در سخنرانی‌ای که در طول عمر تنها یک بار پیش می‌آید، چندان جذاب به نظر نمی‌رسد. هنگامی‌که این حق انتخاب‌ها به دانشجویان واقعی کالج داده شد تنها ۲۱ درصد آنها تصمیم گرفتند که درس بخوانند. فرض کنید که به جای این دو انتخاب شما سه انتخاب داشته باشید:
● شرکت در سخنرانی.
● رفتن به کتابخانه و درس خواندن.
● دیدن فیلمی که دوست داشتید ببینید.

آیا جواب شما فرقی می‌کند؟ جالب است که بدانید، هنگامی‌که به گروه‌های مختلف دانشجویان این انتخاب‌ها داده شد ۴۰ درصد آنها تصمیم گرفتند درس بخوانند: دو برابر تعدادی که قبلاً می‌خواستند درس بخوانند. برخلاف آنچه انتظار می‌رود، داشتن دو گزینه خوب به جای درس خواندن در مقایسه با یک گزینه جایگزین، موجب می‌شود که احتمال انتخاب هر کدام از آن گزینه‌ها کمتر شود. این رفتار منطقی نیست، اما انسان است دیگر.
اولویت‌دهی، افراد را از احساس نگرانی در تصمیم‌گیری می‌رهاند، چرا که آنها با این کار مغز ایده را می‌یابند. افرادی که به ما گوش می‌دهند، همیشه تصمیماتشان را در محیط عدم قطعیت می‌گیرند. آنها از دلهره تصمیم‌گیری رنج می‌برند، حتی هنگامی‌که انتخاب میان رفتن به سخنرانی و دیدن فیلم، یعنی انتخاب میان دو گزینه خوب باشد.


1. Donald Redelmeier
2. Choice


#ایده_عالی_مستدام #چگونه_ایده‌های_ماندگار_بسازیم؟، برادران #هیث (#چیپ_هیث - #دن_هیث)، مترجمان: #سید_رامین_هاشمی و #مجتبی_اسدی، #آریانا_قلم، صص ۶۰ و ۶۱

ایده عالی مستدام چگونه ایده‌های ماندگار بسازیم؟

همه خانواده‌های خوشبخت به هم شبیه هستند، اما خانواده‌های بدبخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند.

جمله‌ای از تولستوی نویسنده نامی روس که کتاب معروف آناکارنینا را با آن آغاز کرده است. نقل شده در #ایده_عالی_مستدام #چگونه_ایده‌های_ماندگار_بسازیم؟، برادران #هیث (#چیپ_هیث - #دن_هیث)، مترجمان: #سید_رامین_هاشمی و #مجتبی_اسدی، #آریانا_قلم، ص ۴۰

روز دوازدهم ربیع الاول (۲۶ شهریور)

به قول جناب كلينى،و مسعودى،و مشهور بين عامّه،ولادت رسول خدا صلّى اللّه و عليه و آله در اين روز بوده،و در آن دو ركعت نماز مستحبّ است كه در ركعت اول پس از سوره حمد سه مرتبه سوره كافرون و در ركعت دوم سه مرتبه سوره توحيد خوانده مى‏شود،و در اين روز رسول خدا صلّى اللّه و عليه و آله به مدينه وارد شدند،و شيخ فرموده:در چنين روزى در سال صد و سى ‏و دو حكومت‏ بنى مروان به پايان رسيد.

منبع: کلیات مفاتیح الجنان, حاج شیخ عباس قمی (ره)

التماس دعا

روز دهم ربیع الاول (٢٤ شهریور)

شيخ مفيد -رضوان اللّه جلّ جلاله عليه-در كتاب حدائق الرياض در ضمن اعمال ماه ربيع الاول آورده است: در روز دهم ربيع الاول ، پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-با امّ المؤمنين خديجه بنت خويلد -رضى اللّه عنها-ازدواج نمود، در حالى كه خديجه ۴١  ساله بود و پيامبر  ٢۵  سال داشت. ازاين‌رو، مستحب است انسان اين روز را براى سپاسگزارى از خداوند متعال به خاطر جمع بين رسول خود و حضرت خديجه كه زنى شايسته، خشنود از خدا و مورد پسند [پاكيزه]بود، روزه بدارد.

منبع: اقبال الاعمال، سید ابن طاووس قدس سره

التماس دعا

روز نهم ربیع الاول (۲۳ شهریور)

روز عيد بزرگ است،و روز عيد بقر است،و براى آن شرح مفصلى است كه در جاى خود ذكر شده.در روايتى‏ آمده:هركه در اين روز چيزى انفاق كند،گناهانش آمرزيده می ‏شود.

منبع: کلیات مفاتیح الجنان, حاج شیخ عباس قمی (ره)

التماس دعا

امام رضا (ع) ۱۴ قصه، ۱۴ معصوم - ۱۰

#امام_رضا_(ع) #۱۴_قصه،_۱۴_معصوم_-_۱۰، #حسین_فتاحی، #قدیانی #کتابهای_بنفشه

این جلد از مجموعه‌ی ۱۴ قصه، ۱۴ معصوم هم مانند دیگر جلدها که تا به حال خوندم به شکلی خلاصه و جامع داستان زنده‌گی یکی از معصومین را نقل کرده و موجب آشنایی کودکان دبستانی با این معصومین می‌گردد. ارادتم به امام رضا (ع) را این‌جا هم با افتخار اعلام می‌کنم. امتیاز: ۵ از ۱۰.

حضرت فاطمه (س) ۱۴ قصه، ۱۴ معصوم - ۳

#حضرت_فاطمه_(س) #۱۴_قصه،_۱۴_معصوم_-_۳، #حسین_فتاحی، #قدیانی #کتابهای_بنفشه

این جلد از مجموعه‌ی ۱۴ قصه، ۱۴ معصوم هم مانند دیگر جلدها که تا به حال خوندم به شکلی خلاصه و جامع داستان زنده‌گی یکی از معصومین را نقل کرده و موجب آشنایی کودکان دبستانی با این معصومین می‌گردد. امتیاز: ۴ از ۱۰.

امام حسین (ع) ۱۴ قصه، ۱۴ معصوم - ۵

#امام_حسین_(ع) #۱۴_قصه،_۱۴_معصوم_-_۵، #حسین_فتاحی، #قدیانی #کتابهای_بنفشه

این جلد از مجموعه‌ی ۱۴ قصه، ۱۴ معصوم هم مانند دیگر جلدها که تا به حال خوندم به شکلی خلاصه و جامع داستان زنده‌گی یکی از معصومین را نقل کرده و موجب آشنایی کودکان دبستانی با این معصومین می‌گردد. امتیاز: ۴ از ۱۰.

حضرت محمد (ص) ۱۴ قصه، ۱۴ معصوم - ۱

$#حضرت_محمد_(ص) #۱۴_قصه،_۱۴_معصوم-۱، #حسین_فتاحی، #قدیانی #کتابهای بنفشه

برای آشنایی کودکان با حضرت محمد (ص) کتاب خوب و مفیدیست. امتیاز: ۳ از ۱۰.

شجاعت در برهوت جست‌وجوی تعلق واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی

#شجاعت_در_برهوت #جست‌وجوی_تعلق_واقعی_و_شجاعت_دستیابی_به_خوداتکایی، #برنه_براون، ترجمه‌ی #سیده‌فرزانه_حسینی، #میلکان

این کتاب هم مثل اکثر کتاب‌های مشابه می‌تونست خیلی کم‌حجم‌تر باشه، اصرار بر تکرار و حجیم‌ کردن کتاب برام قابل درک نیست. حرف اصلی کتاب خوب و کاربردی بود ولی کل مطالب کتاب نهایتا در ۳۰، ۴۰ صفحه می‌تونست گفته بشه. کیفیت چاپ کتاب ضعیف بود، فونت ریز و کم‌رنگ روی کاغذی که کاملا سفید نیست کار خوندن کتاب را سخت کرده بود. امتیاز: ۳ از ۱۰.

شجاعت در برهوت جست‌وجوی تعلق واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی

مایا آنجلو:
فقط وقتی آزادید که درک کنید به هیچ‌جایی وابسته نیستید. شما متعلق به همه‌جا و هیچ‌جایید. هزینه‌ی آن زیاد است. پاداش آن عظیم است.

نقل شده در #شجاعت_در_برهوت #جست‌وجوی_تعلق_واقعی_و_شجاعت_دستیابی_به_خوداتکایی، #برنه_براون، ترجمه‌ی #سیده‌فرزانه_حسینی، #میلکان، ص ۱۴۶

شجاعت در برهوت جست‌وجوی تعلق واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی

هرقدر به "تنهاپیمودن مسیر" اهمیت بدهیم و هرقدر گاه‌وبیگاه، به دلایل غلط، دور هم جمع شویم، در قلبمان می‌خواهیم باور کنیم، علی‌رغم تفاوت‌ها و نیاز به رویارویی با برهوت، همیشه لازم نیست راه را به‌تنهایی طی کنیم.

#شجاعت_در_برهوت #جست‌وجوی_تعلق_واقعی_و_شجاعت_دستیابی_به_خوداتکایی، #برنه_براون، ترجمه‌ی #سیده‌فرزانه_حسینی، #میلکان، ص ۱۲۹

شجاعت در برهوت جست‌وجوی تعلق واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی

ویولا دیویس به من گفت: "وقتی پدرم مُرد، دستاش تو دستم بود. به خاطر سرطان پانکراس فوت کرد. رابطه‌مون رو ترمیم کرده بودیم؛ همدیگه رو خیلی دوست داشتیم. وقتی من و خواهرم پای درددلش نشستیم، متوجه شدیم کل زندگی‌ش از کارش متنفر بوده. طی دهه‌ها اسب‌ها رو تو مسیر مسابقه تیمار می‌کرد. هیچ‌وقت نمی‌دونستیم از این کار متنفره. مدرک کلاس دوم داشت. کارِ سرایداری هم می‌کرد. هیچ‌وقت نمی‌دونستیم یه همچین حسی داشته. فکر کردن به دردی که کل زندگی‌ش کشیده بود، برامون خیلی سخت بود."
"پیام ناگفته‌ای وجود داره که می‌گه فقط داستان‌هایی ارزش گفتن دارن که تو کتاب‌های تاریخ نوشتن. این درست نیست. هر داستانی اهمیت داره. داستان پدرم اهمیت داره. همه‌مون ارزش این رو داریم که داستان‌های خودمون رو بگیم و داستان‌هامون شنیده بشن. همه‌مون باید درست به همون روشی که نیاز داریم نفس بکشیم، دیده بشیم و بهمون احترام بذارن."

#شجاعت_در_برهوت #جست‌وجوی_تعلق_واقعی_و_شجاعت_دستیابی_به_خوداتکایی، #برنه_براون، ترجمه‌ی #سیده‌فرزانه_حسینی، #میلکان، ص ۷۹

شجاعت در برهوت جست‌وجوی تعلق واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی

جوزف کمبل (Joseph Campbell) نوشت: «اگر می‌توانید مسیرتان را که پیش روی شما گسترده شده است، گام‌به‌گام، ببینید، بدانید این مسیر متعلق به شما نیست. شما مسیرتان را با هر گامی که برمی‌دارید می‌سازید. به همین دلیل به آن می‌گویند «مسیر شما.»»

#شجاعت_در_برهوت #جست‌وجوی_تعلق_واقعی_و_شجاعت_دستیابی_به_خوداتکایی، #برنه_براون، ترجمه‌ی #سیده‌فرزانه_حسینی، #میلکان، ص ۴۰

روز هشتم ربیع الاول (۲۲ شهریور)

سال دويست ‏وشصت شهادت حضرت عسگرى عليه السّلام واقع شد،و حضرت صاحب الامر صلوات اللّه عليه به منصب جليل‏ امامت نايل گرديد،زيارت اين دو بزرگوار در اين روز بسيار مناسب است.

منبع: کلیات مفاتیح الجنان, حاج شیخ عباس قمی (ره)

التماس دعا

شجاعت در برهوت جست‌وجوی تعلق واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی

نصیحت اپرا را در مطالعات و تحقیقاتم دنبال می‌کنم: "فکر نکن که می‌توانی در زندگی و کارت شجاع باشی و هرگز کسی را ناامید نکنی. این روش جواب نمی‌دهد."

#شجاعت_در_برهوت #جست‌وجوی_تعلق_واقعی_و_شجاعت_دستیابی_به_خوداتکایی، #برنه_براون، ترجمه‌ی #سیده‌فرزانه_حسینی، #میلکان، ص ۱۲

جودی و تابستان پرماجرا

#جودی_دمدمی_/۹ #جودی_و_تابستان_پرماجرا، #مگان_مک‌دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق

این قسمت از مجموعه‌ی جودی دمدمی به نسبت بقیه‌ی قسمت‌ها خوب بود، ترجمه کماکان ضعیف بود، مترجم جمله‌ای در صفحه‌ی ۱۶۹ کتاب را به این شکل ترجمه کرده: "آن‌ها روی موتور وِسپای سیاه زیک پریدند و اُپال با یک لگد موتور را روشن کرد." موتور را با لگد روشن کرد!!!!؟ یعنی برای مترجم سوال پیش نیامده که کدام موتوری با لگد روشن می‌شه، خانم مترجم موتور با هندل روشن می‌شه، خانم ویراستار (مژگان کلهر) شما هم متوجه نشدید!؟؟ ایراد دیگه‌ای که در همه‌ی قسمت‌ها دیدم اینه که یه جاهایی که جودی زیر لب غر می‌زند مترجم نوشته "غررررر"، ما در متن فارسی جایی می‌نویسیم غررررر!!!؟؟ مثلا می‌شد نوشت "پوووف"؛ از انتشارات افق بعیده چنین ترجمه و ویراستاری. امتیاز: ۳ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جودی برای تعطیلات تابستان حسابی برنامه‌ریزی کرده و تصمیم گرفته به‌ترین تابستان عمرش را پشت سر بگذارد. اما احساس می‌کند نه‌ تنها خبری از روزهای خوب نیست، بل‌که این بدترین، ضدحال‌ترین و مزخرف‌ترین تابستان عمر جودی است. راکی، دوست صمیمی جودی، قرار است به بُرنیو (جزیره‌ای در کشور اندونزی) برود. از طرفی، پدربزرگ و مادربزرگ جودی به کمک نیاز دارند و مادر و پدر جودی تصمیم گرفته‌اند برای دیدن مامان‌بزرگ و بابابزرگ، به کالیفرنیا بروند. البته بدون جودی دمدمی و برادرش استینک!
قرار است عمه اُپال برای مراقبت از جودی و استینک به خانه‌شان بیاید و جودی فکر می‌کند که با عمه تابستان خوشی را نخواهد گذراند‌. ولی آخر تابستان نظر جودی کاملا تغییر می‌کند.

روز اول ربیع الاول (۱۵ شهریور)

علما فرموده‏ اند،براى شكر نعمت سلامتى رسول خدا و امير المؤمنين صلوات اللّه عليهما،مستحبّ است روزه بدارند.

منبع: کلیات مفاتیح الجنان, حاج شیخ عباس قمی (ره)

التماس دعا

نحوست چهارشنبه آخر ماه صفر (۱۴ شهریور)

بدان كه در ميان عوام بلكه خواص نحوست چهارشنبۀ آخر ماه صفر شهرت دارد و در كتب معتبر عامّه و خاصّه خبرى كه دلالت كند بر اين، به نظر نرسيده و احاديث در نحوست مطلق چهارشنبه، خصوصا چهارشنبۀ آخر هرماه وارد شده است و چون اين ماه بنابر اسبابى كه مذكور شد فى الجمله نحوستى دارد، ممكن است كه چهارشنبه آخر آن از ساير چهارشنبه‌هاى ديگر نحوستش بيشتر باشد. اگر در آن روز از قبيل احتراز از طيره استدفاع بلايا به تصدّقات و ادعيه و استعاذات كه از ائمّه -صلوات اللّه عليهم- وارد شده است بكنند و توكّل نمايند بر جناب مقدّس الهى كه آن كفارۀ طيره است مناسب است و اگر بلايى متوجّه باشد به اينها دفع مى‌شود، نه آن‌كه به

ادامه نوشته

چارلی و کارخانه شکلات‌سازی

#چارلی_و_کارخانه‌‌_شکلات‌سازی، #رولد_دال، ترجمه‌ی #شهلا_طهماسبی، #نشر_مرکز #کتاب_مریم

معمولا کتاب‌ها از فیلم‌هایی که با اقتباس از آن‌ها ساخته شده‌اند به‌تر هستند که این کتاب هم از فیلم "چارلی و کارخانه‌ی شکلات‌‌سازی" به‌تر بود، فیلم تا حد زیادی به متن کتاب متعهد مانده بود ولی احتمالا نفرت من از جانی‌دپ هم در این نظرم بی‌تاثیر نیست. در بعضی جاهای کتاب (مثل آسانسور شیشه‌ای) تخیل نویسنده به نظرم افراطی و بچه‌گانه بود ولی بعضی جاها مثل سنجاب‌های گردوشکن عالی بود. برخورد ویلی وانکا با بچه‌های دیگر به جز چارلی به نظرم زیادی تند و بعض‌آلود بود. امتیاز: ۳ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

ویلی وانکا مالک کارخانه‌ی شکلات‌سازی مشهوری است که بعد از این‌که جاسوس‌هایی اسرار مربوط به کارخانه‌اش را دزدیدند، همه‌ی کارمندانش را اخراج می‌کند و دیگر به هیچ‌کس اجازه‌ی ورود به کارخانه را نمی‌دهد.
یک روز ویلی وانکا به همه‌ی دنیا اعلام می‌کند که ۵ بلیط طلایی را داخل ۵ بسته شکلات وانکا قرار داده‌ است و کسانی که بلیط‌ها را پیدا کنند برنده‌ی بازدید از کارخانه می‌شوند و یکی از بازدید‌کننده‌ها در آخر برنده‌ی جایزه‌ی استثنایی می‌شود. چارلی (پسر خانواده‌ای فقیر) و ۴ بچه‌ی دیگر برنده‌ی بازدید می‌شوند. در حین بازدید ویلی وانکا هر کدام از بچه‌های بی‌تربیت را با چیزی مربوط به نقطه‌ضعف شخصیتشان وسوسه به زیر پا گذاشتن دستوراتش می‌کند و همه به جز چارلی از دور خارج می‌شوند.
ویلی وانکا که از اول هدفش انتخاب به‌ترین بچه به عنوان وارث کارخانه‌ است از چارلی می‌خواهد تا برای زنده‌گی و کار هم‌راه خانواده‌اش به کارخانه بیاید.

روز بیست و هشتم ماه صفر (12 شهریور)

مشهور ميان علماى اماميه آن است كه وفات حضرت سيّد انبياء صلّى اللّه عليه و آله در روز بيست و هشتم ماه صفر واقع شد و شيخ طوسى و جمعى ديگر گفته‌اند كه شهادت حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام نيز در اين روز واقع شد، پس قيام به مراسم تعزيۀ اين دو بزرگوار و زيارت ايشان از نزديك و دور مناسب است.

منبع: زاد المعاد علامه محمد باقر مجلسی

التماس دعا

۱۰ مهر مهر روز،جشن مهرگان

مهرگان

Mehregan Table Persian Festival of Autumn in Holland Photo by Persian Dutch Network 2011.jpg

میز �مهرگان� در جشن مهرگان ایرانیان هلند، ۲۰۱۱

ادامه نوشته

من و زرافه و پلی

#من_و_زرافه_و_پلی، #رولد_دال، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

حس بسیار خوبی از کتاب گرفتم. کتاب از نظر گیرایی داستان برای خواننده‌ی بزرگ‌سال جذابیتی نداشت، ولی احساس می‌کنم که برای خواننده‌ی کودک کتاب جذابی باشد. کاش روابط همه‌ی آدم‌ها مثل روابط آدم‌های داخل کتاب بود. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

بیلی همیشه آرزو دارد شیرینی‌فروشی متروک خیابانشان را دوباره سرپا کند. یک روز درمی‌یابد ساختمان این مغازه فروخته شده و زرافه و میمون و پلیکان در آن یک شرکت شیشه‌پاک‌کنی راه انداخته‌اند. آن‌ها از او کمک می‌خواهند تا مشتری پیدا کند. دوک از آن‌ها می‌خواهد تا بروند و شیشه‌های بسیار زیاد خانه‌اش را تمیز کنند. آن‌ها بیلی را به‌عنوان مدیربرنامه‌هایشان به آن خانه می‌برند. دوک از آن‌ها می‌خواهد کارشان را شروع کنند. میمون روی سر زرافه می‌رود و زرافه گردنش را بلند می‌کند تا او به پنجره برسد. پلیکان هم در دهانش برایشان آب می‌آورد تا پنجره را تمیز کنند. ناگهان آن‌ها متوجه دزدی در خانه‌ی دوک می‌شوند. پلیکان دزد را در دهانش زندانی می‌کند؛ اما کسی نمی‌تواند او را بیرون بیاورد چون مسلح است. او دهان پلیکان را با تیری سوراخ می‌کند. پلیس‌ها او را می‌گیرند و جواهرهایی که دزدیده را از او پس می‌گیرند. دوک برای تشکر از آن‌ها می‌خواهد برای همیشه در خانه‌ی او بمانند، در آن‌جا روزگار بگذرانند و از باغ‌های آن‌جا غذا بخورند. به یکی از افرادش هم دستور می‌دهد تا مانند گرفتن پنچری لاستیک، دهان پلیکان را نیز درست کند. حالا نوبت به تشکر از بیلی می‌رسد. دوک از او می‌پرسد چه آرزویی دارد و او هم رویای شیرینی‌فروشی را به دوک می‌گوید. دوک هم به او قول هم‌کاری می‌دهد تا رویایش واقعی شود. بیلی شیرینی‌فروشی را به کمک دوک راه می‌اندازد.

داروی شگفت‌انگیز جورج

#رولد_دال/۵ #داروی_شگفت‌انگیز_جورج، #رولد_دال، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

رولد دال نویسنده‌ی بزرگیه ولی این کتاب به نسبت کارهای دیگری که از رولد دال خوانده بودم ضعیف‌تر است. طنز کتاب را دوست نداشتم. امتیاز: ۱ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جورج تصمیم به تنبیه مادربزرگش می‌گیرد؛ چرا که او بسیار بدجنس است. جورج هر چیزی را که در خانه است در یک قابلمه می‌ریزد تا دارویی جادویی بسازد، از واکس کفش تا داروی جانوران از شامپو تا رنگ روغنی. جورج دارو را به جای داروی اصلی مادربزرگ به او می‌دهد. مادربزرگ به خودش می‌پیچد و قدش آن‌قدر بلند می‌شود که سرش از سقف بیرون می‌زند! او در همان حال هم حرف‌های بدی به نوه‌اش می‌زند. جورج برای این که به او ثابت کند دارو را خودش ساخته، مقداری از آن را به مرغ می‌دهد. مرغ هم بزرگ می‌شود. در همان زمان پدر و مادر جورج از راه می‌رسند و ناچار می‌شوند مادربزرگ را با چرثقیل از خانه بیرون بیاورند. پدر به جورج می‌گوید باید این دارو را به دیگران بفروشیم. آن‌‌ها تلاش می‌کنند تا دوباره دارو را بسازند؛ اما داروهای تازه کارکرد آغازین را ندارد. مادربزرگ هم با عصبانیت می‌آید و از آن‌ها غذا می‌خواهد. او فنجان در دست جورج را به زور می‌گیرد و آن را می‌خورد. متاسفانه در فنجان دارویی کوچک کننده بوده و مادربزرگ کوچک و کوچک‌تر می‌شود؛ آن‌قدر کوچک که محو می‌شود. جورج درحالی‌که به پی‌آمدهای کارش فکر می‌کند، حس می‌کند گوشه‌ای از دنیای جادو را لمس کرده است.