به نام خدا

  • صفحه اصلی
  • پروفایل
  • ایمیل
  • آرشیو
  • عناوین مطالب

جودی دمدمی / ۱۰ جودی دمدمی و طلسم بدشانسی

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| سه شنبه دهم مهر ۱۴۰۳ | 18:7

#جودی_دمدمی _/_۱۰ #جودی_دمدمی_و_طلسم_بدشانسی #مگان_مک‌_دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق

اجبارا نظرم مشابه جلدهای قبلی همین مجوعه است. کتاب فقط مناسب کودکان است، ترجمه ضعیف است. امتیاز: ۲ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

داستانِ کتابِ جودی و طلسم بدشانسی زمانی آغاز می‌شود که مادربزرگ جودی یک سکه‌ی درب‌وداغانِ قدیمی را به عنوان هدیه به او می‌هد. بعد از دریافت این سکه زنده‌گی جودی از این رو به آن رو می‌شود؛ به این معنی که دروازه‌های بخت و اقبال به نحو شگفت‌انگیزی به رویش گشوده می‌شوند. جودی با توسل به قدرت جادویی این سکه در هر عرصه‌ای یکه‌تازی می‌کند: از امتحانات مدرسه گرفته تا بازی بولینگ و مسابقه‌ی هجی کلمات! بخت اما خیلی زود روی تیره و تار خود را نیز به جودی نشان می‌دهد؛ جسیکا فینچ که قوی‌ترین شاگرد کلاس آقای تاد (معلم جودی) در هجی کلمات است انتخاب می‌شود تا در مسابقات کشوری هجی کلمات شرکت کند و برای این مسابقه باید به واشنگتن برود، قرار می‌شود که جودی هم برای نگه‌داری از گربه‌ی جسیکا در مدتی که او برای مسابقه می‌رود به واشنگتن برود، جودی از این موضوع خیلی خوش‌حال است ولی چند بدشانسی پشت سرهم می‌آورد، جودی برگه‌ی کلمات جسیکا را کثیف می‌کند و در رستوران جامی‌گذارد و بعد هم گربه‌ی جسیکا فرار می‌کند و سوار آسانسور هتل می‌شود. در آخر گربه پیدا می‌شود و همه‌چیز به خوبی‌ و خوشی به پایان می‌رسد, جسیکا هم قهرمان هجی کلمات در کشور می‌شود.

جودی و تابستان پرماجرا

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| چهارشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۳ | 17:11

#جودی_دمدمی_/۹ #جودی_و_تابستان_پرماجرا، #مگان_مک‌دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق

این قسمت از مجموعه‌ی جودی دمدمی به نسبت بقیه‌ی قسمت‌ها خوب بود، ترجمه کماکان ضعیف بود، مترجم جمله‌ای در صفحه‌ی ۱۶۹ کتاب را به این شکل ترجمه کرده: "آن‌ها روی موتور وِسپای سیاه زیک پریدند و اُپال با یک لگد موتور را روشن کرد." موتور را با لگد روشن کرد!!!!؟ یعنی برای مترجم سوال پیش نیامده که کدام موتوری با لگد روشن می‌شه، خانم مترجم موتور با هندل روشن می‌شه، خانم ویراستار (مژگان کلهر) شما هم متوجه نشدید!؟؟ ایراد دیگه‌ای که در همه‌ی قسمت‌ها دیدم اینه که یه جاهایی که جودی زیر لب غر می‌زند مترجم نوشته "غررررر"، ما در متن فارسی جایی می‌نویسیم غررررر!!!؟؟ مثلا می‌شد نوشت "پوووف"؛ از انتشارات افق بعیده چنین ترجمه و ویراستاری. امتیاز: ۳ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جودی برای تعطیلات تابستان حسابی برنامه‌ریزی کرده و تصمیم گرفته به‌ترین تابستان عمرش را پشت سر بگذارد. اما احساس می‌کند نه‌ تنها خبری از روزهای خوب نیست، بل‌که این بدترین، ضدحال‌ترین و مزخرف‌ترین تابستان عمر جودی است. راکی، دوست صمیمی جودی، قرار است به بُرنیو (جزیره‌ای در کشور اندونزی) برود. از طرفی، پدربزرگ و مادربزرگ جودی به کمک نیاز دارند و مادر و پدر جودی تصمیم گرفته‌اند برای دیدن مامان‌بزرگ و بابابزرگ، به کالیفرنیا بروند. البته بدون جودی دمدمی و برادرش استینک!
قرار است عمه اُپال برای مراقبت از جودی و استینک به خانه‌شان بیاید و جودی فکر می‌کند که با عمه تابستان خوشی را نخواهد گذراند‌. ولی آخر تابستان نظر جودی کاملا تغییر می‌کند.

من و زرافه و پلی

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

افسانه های جدید

,

رولد دال

| شنبه سوم شهریور ۱۴۰۳ | 22:48

#من_و_زرافه_و_پلی، #رولد_دال، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

حس بسیار خوبی از کتاب گرفتم. کتاب از نظر گیرایی داستان برای خواننده‌ی بزرگ‌سال جذابیتی نداشت، ولی احساس می‌کنم که برای خواننده‌ی کودک کتاب جذابی باشد. کاش روابط همه‌ی آدم‌ها مثل روابط آدم‌های داخل کتاب بود. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

بیلی همیشه آرزو دارد شیرینی‌فروشی متروک خیابانشان را دوباره سرپا کند. یک روز درمی‌یابد ساختمان این مغازه فروخته شده و زرافه و میمون و پلیکان در آن یک شرکت شیشه‌پاک‌کنی راه انداخته‌اند. آن‌ها از او کمک می‌خواهند تا مشتری پیدا کند. دوک از آن‌ها می‌خواهد تا بروند و شیشه‌های بسیار زیاد خانه‌اش را تمیز کنند. آن‌ها بیلی را به‌عنوان مدیربرنامه‌هایشان به آن خانه می‌برند. دوک از آن‌ها می‌خواهد کارشان را شروع کنند. میمون روی سر زرافه می‌رود و زرافه گردنش را بلند می‌کند تا او به پنجره برسد. پلیکان هم در دهانش برایشان آب می‌آورد تا پنجره را تمیز کنند. ناگهان آن‌ها متوجه دزدی در خانه‌ی دوک می‌شوند. پلیکان دزد را در دهانش زندانی می‌کند؛ اما کسی نمی‌تواند او را بیرون بیاورد چون مسلح است. او دهان پلیکان را با تیری سوراخ می‌کند. پلیس‌ها او را می‌گیرند و جواهرهایی که دزدیده را از او پس می‌گیرند. دوک برای تشکر از آن‌ها می‌خواهد برای همیشه در خانه‌ی او بمانند، در آن‌جا روزگار بگذرانند و از باغ‌های آن‌جا غذا بخورند. به یکی از افرادش هم دستور می‌دهد تا مانند گرفتن پنچری لاستیک، دهان پلیکان را نیز درست کند. حالا نوبت به تشکر از بیلی می‌رسد. دوک از او می‌پرسد چه آرزویی دارد و او هم رویای شیرینی‌فروشی را به دوک می‌گوید. دوک هم به او قول هم‌کاری می‌دهد تا رویایش واقعی شود. بیلی شیرینی‌فروشی را به کمک دوک راه می‌اندازد.

جودی دمدمی / ۸ جودی کارآگاه می‌شود

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| جمعه بیست و ششم مرداد ۱۴۰۳ | 13:30

#جودی_دمدمی_/_۸، #جودی_کارآگاه_می‌شود، #مگان_مک‌دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

کماکان شخصیت مورد علاقه‌ی من در این مجموعه استینک برادر جودیه. مطالعه‌ی خیلی از رمان‌های کودک و نوجوان (مثلا کارهای رولد دال، لوئیس سکر) برای بزرگ‌سالان هم جذابه ولی به نظرم این مجموعه اصلا برای بزرگ‌سالان جذاب نیست. امتیاز: ۲ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جودی دلش می‌خواهد کارآگاه باشد؛ یک کارآگاه زبده. مدام رمان‌ها و داستان‌های کارآگاهی می‌خواند. جودی کارآگاه می‌شود از جایی آغاز می‌شود که آقای چیپس گم می‌شود. ‌آقای چیپس یک سگ شکاری است، از نژاد لابرادور. او دوست دارد بدود، برود چیزی را بیاورد و با توپ بازی کند. بچه‌ها را هم خیلی دوست دارد. آقای چیپس سگ پلیس است و حالا انگار آب شده باشد و رفته باشد توی زمین. هیچ‌کجا از او خبری نیست.
آقای چیپس آخرین‌بار ساعت هفت صبح در منطقه‌ی بِیرد نِک، در خیابان اَبی‌گِیل دیده شده. او آخرین بار به همراه افسر پلیس به مدرسه‌ی جودی دمدمی آمده بوده. برای همین است که افسر پلیس، آقای کاپ، از بچه‌های مدرسه خواهش کرده اگر هرکدام چیپس را توی خیابان دیدند، فوری با او تماس بگیرند.
بعد از این اتفاق، دل در دلِ جودی دمدمی نیست. نه این‌که از گم شدن آقای چیپس خوش‌حال شده باشد، نه، اما او، جودی دمدمی، درست وسط یک معمای راست‌راستکی است نه یک معمای داستانی! پرونده‌ی یک شخص گم‌شده. یعنی، پرونده‌ی یک توله‌سگ گم‌شده. درواقع، این ماجرا تقریباً شبیه یکی از ماجراهای مجموعه‌ی جدید نانسی درو است که با عنوان کارآگاه دختر منتشر می‌شد.
جودی با تمام وجود آرزو می‌کند که برای آقای چیپس اتفاق بدی نیفتاده باشد، اما در عین حال دلش می‌خواهد معمایی را حل کند. این معما برای جودی دمدمی است؛ کارآگاه دختر. جودی درودی! جودی با خود فکر می‌کند: «اگر نانسی درو بود چه‌کار می‌کرد؟ نفس عمیقی می‌کشید و فکر کارآگاهی‌اش را به کار می‌انداخت، بله همین کار را می‌کرد.» بعد نفس عمیقی می‌کشد و تلاش می‌کند به هر شکلی که شده سگ آقای کاپ را پیدا کند. جودی بعد از جمع کردن چند سرنخ به این نتیجه می‌رسد که چیپس همیشه دنبال کیک‌های شکلاتی است، جودی کیک شکلاتی درست می‌کند و با پنکه بوی کیک را پخش می‌کند و خودش و دوستانش در چادرشان کمین می‌کنند. حدس جودی درست بوده سروکله‌ی آقای چیپس برای بردن و زیر خاک کردن کیک شکلاتی پیدا می‌شود.

جودی دمدمی ۶ /  دور دنیا در هشت روز و نصفی

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| یکشنبه هفدهم تیر ۱۴۰۳ | 1:27

#جودی_دمدمی_/_۶ #دور_دنیا_در_هشت_روز_و_نصفی، #مگان_مک‌_دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

ترجمه‌ی کتاب ضعیف است، تصاویر عالی هستند، بعد از چند جلد از مجموعه‌ی جودی دمدمی داستان تکراری شده. به نظرم کتاب فقط برای کودکان جذابه. امتیاز: ۱ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جودی دختری ماجراجو و پر جنب‌وجوش و کمی بد‌اخلاق است. او دوست دارد همیشه کارهای هیجان‌انگیز را هم‌راه برادرش "استینک" و حیوان خانه‌گی‌اش "موشی" تجربه کند. ام‌روز یک دانش‌آموز جدید با یک دفتر یادداشت و مدادی پشت گوش و دو تا ساعت مچی با لباس‌های عجیب یک دفعه وارد سالن غذاخوری مدرسه شد و کنار جودی و دوست‌های صمیمی‌اش نشست.
او که خودش را "ایمی نیمی" و خبرنگار معرفی کرد از جودی و فرانک و راکی سوالات عجیبی درباره‌ی مدرسه پرسید و همه را توی دفترچه‌اش یادداشت کرد. دوست‌های جودی می‌گویند که او دقیقا مثل جودی رفتار می‌کند و چند چیز مشترک هم بینشان پیدا کردند. اما جودی که اصلا از آن دختر خوشش نیامده، حرف آن‌ها را قبول نمی‌کند. تا این که چند روز بعد "ایمی نیمی" هم به او گفت که ما با هم شباهت‌هایی داریم، مثل قافیه‌دار بودن اسمشان یا علاقه‌ی شدیدشان به آدامس و از او خواست با هم دوست بشوند و جودی وارد انجمن بزرگ او بشود که قرار است در آن‌جا کارهای بزرگی انجام دهند، از آن طرف هم جودی باید با دوستان صمیمی قبلی‌اش، راکی و فرانک به سفر دور دنیا برود که حالا بین این ماجرا گیر کرده که انجمن را انتخاب کند یا سفر را...

جودی به کالج می‌رود

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| سه شنبه دوازدهم تیر ۱۴۰۳ | 1:45

#جودی_به_کالج_می‌رود، #مگان_مک‌دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

بعد از خواندن چند قسمت از کتاب‌های جودی دم‌دمی احساس می‌کنم کف‌گیر مگان مک‌دونالد به ته‌دیگ خورده و داستان‌ها گیرایی کمی دارند و تکرار می‌شوند. شیطنت‌های استینک را دوست دارم هرچند تکراری شده. ترجمه‌ی کتاب هم ضعیف است. امتیاز: ۲ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

یک روز صبح که هیچ تفاوتی هم با روزهای دیگر ندارد، جودی به مدرسه می‌رود. اما یک چیز سر جایش نیست! آقای تاد در مدرسه حضور ندارد و قرار است خانم بورمرد جای او را پر کند و به جودی و هم‌کلاسی‌هایش درس بدهد. اما جودی اصلا از معلم جدید خوشش نمی‌آید. او فقط آقای تاد را دوست دارد و از این‌که خانم بورمرد جایش را گرفته بسیار ناراحت است. اما این تازه آغاز ماجراست...
وقتی خانم معلم جدید شروع به درس دادن ریاضی می‌کند متوجه می‌شود که او در این درس بسیار ضعیف است. به‌همین‌دلیل یادداشتی برای پدر و مادر او می‌فرستد تا در جریان قرار بگیرند و از آن‌ها می‌خواهد که برای جودی معلم خصوصی بگیرند. بعد از این اتفاق که چندان هم برای جودی خوش‌آیند نیست، قرار می‌شود که او به کلاس جبرانی ریاضی برود؛ اما نه در مدرسه، در کالج! جایی که یک دانش‌جو به نام کلوئه منتظر جودی است تا روزهای پرماجرایی را با هم بگذرانند. جو کالج برای جودی جذاب است و جودی همیشه از کالج حرف می‌زند. وقتی آقای تاد به مدرسه برمی‌گردد قرار می‌شود که همه‌ی بچه‌ها به دیدن کالج بروند.

جودی دمدمی / ۳ جودی دنیا را نجات می‌دهد

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| چهارشنبه ششم تیر ۱۴۰۳ | 0:3

#جودی_دمدمی_/_۳ #جودی_دنیا_را_نجات_می‌دهد، #مگان_مک‌_دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

ترجمه مثل جلدهای دیگر مجموعه ضعیف است، هم‌چنان معتقدم مخاطب کتاب کودکان هستند و کتاب برای بزرگ‌سالان جذاب نیست، این جلد از مجموعه کمی از جلدهای ۴ و ۵ به‌تر بود و در حد جلدهای ۱ و ۲ بود. تصاویر کتاب خوب هستند. آقای تاد معلم خوبیست. در این جلد نکات خوبی در مورد محیط زیست به کودکان آموزش داده می‌شه. امتیاز: ۴ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

در داستان «جودی دنیا را نجات می‌دهد» جودی می‌فهمد رفتار او چه تاثیری بر محیط‌زیست می‌گذارد و به جنب‌وجوش می‌افتد تا با کمک به کاشت درخت در جنگل‌های استوایی برای دنیا کاری بکند.
از طرفی مسابقه‌ی کارخانه‌ی چسب زخم ذهن جودی را درگیر کرده و جودی برای آن به دنبال طرح می‌گردد و از طرف دیگر معلمشان درباره‌ی آسیب‌ به درختان استوایی صحبت کرده است. چه راه‌هایی می‌توانیم برای کمک به سیاره‌مان پیدا کنیم؟ جودی به فکر کود درست کردن می‌افتد. در همین حال طرح مناسب مسابقه‌ی چسب زخم را هم پیدا می‌کند. همه‌ی فکر جودی درگیر درخت‌هاست. جودی آن‌قدر برای آسیب به محیط‌زیست ناراحت است که تصمیم می‌گیرد دیگر از هیچ محصول آسیب‌زایی استفاده نکند.
قرار است در کلاس علوم هرکس روی یک حیوان در حال انقراض کار کند. سوسک راه‌راه ساحل شرقی به جودی می‌افتد. سوسکی که از نظر جودی حتی یک جانور واقعی هم نیست! جودی همه‌جا به دنبال اطلاعاتی درباره آن می‌گردد و در نهایت بین تمبرهای دوستش اطلاعاتی درباره سوسک پیدا می‌کند. هنگام ارائه‌ی پژوهش‌ها، جودی فکری به ذهنش می‌رسد و برای هم‌راهی با انجمن جیش قورباغه، نماد انجمن یعنی قورقوری را به محل زندگی خود برمی‌گرداند. این کارش برادرش استینک و بقیه‌ی خانواده را حسابی ناراحت می‌کند. بعد از آن جودی تصمیم می‌گیرد اهمیت کارش را به آن‌ها نشان دهد. پس مانند دختری که ماه‌ها روی درختی زنده‌گی کرده بود تا قطعش نکنند، بالای یک درخت می‌رود. اما برادرش با کلک او را پایین می‌آورد.
آقای تاد، آموزگار جودی، به بچه‌ها می‌گوید در هر یک دقیقه حدود ۴۰۰ کیلومتر مربع درخت در جنگل‌های استوایی نابود می‌شود. با این حرف جودی تصمیم دیگری می‌گیرد. او زنگ تفریح یواشکی تمام مدادها را بر می‌دارد و داخل گلدان می‌گذارد. این روش هم جواب نمی‌دهد تا این‌که جودی پیش‌نهاد می‌دهد به جای مدادهایی که استفاده می‌کنند، درخت بکارند. معلوم می‌شود فقط با یک دلار می‌توانند در جنگل‌های استوایی یک درخت بکارند. بچه‌ها دیدگاه‌های مختلفی برای پول درآوردن دارند. اما به‌ترین پیش‌نهاد جمع کردن قوطی‌ها و بردن آن‌ها برای بازیافت است. بچه‌های کلاس سوم به اندازه‌ی کاشت ۱۰۰ درخت در جنگل‌های استوایی بطری جمع می‌کنند و جودی به خاطر ایده‌پردازی و نماینده‌گی کلاس جایزه می‌گیرد. این جایزه پیش از این فقط برای کلاس پنجمی‌ها بوده، اما حالا جودی، یک کلاس سومی، آن را می‌برد و جودی دمدمی بالاخره دنیا را نجات می‌دهد.

جودی دمدمی / ۴ جودی آینده را پیشگویی می‌کند

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| جمعه یکم تیر ۱۴۰۳ | 16:8

#جودی_دمدمی/_۴ #جودی_آینده_را_پیشگویی_می‌کند، #مگان_مک‌دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

هر چند شاید نتوان از ترجمه‌ی چند جلد از مجموعه‌ی جودی دمدمی که تا به حال خوانده‌ام ایرادی گرفت ولی به نظرم ترجمه‌ی خوبی هم نیست. تصاویر کتاب که اثر پیتر اچ. ری‌نولدز هستند خیلی خوب و جذابند. باز هم در تاکید نظرات قبلیم در مورد این مجموعه به نظرم مخاطب کتاب کودکان هستند و کتاب برای مخاطب بزرگ‌سال جذاب نیست. امتیاز: ۳ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جودی دم‌دمی یک «انگشترِ حال‌نما» جایزه می‌برد. هر کس نگین انگشتر را فشار دهد، رنگ نگین عوض می‌شود و انگشتر حالش را نشان می‌دهد. حالا به کمک این انگشتر جودی آینده را پیش‌گویی می‌کند. جالب این‌که بعضی از پیش‌گویی‌هایش درست از آب درمی‌آید!

جودی دمدمی / ۵ جودی دکتر می‌شود

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| دوشنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۳ | 9:24

#جودی_دمدمی_/_۵ #جودی_دکتر_می‌شود، #مگان_مک‌_دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق

این جلد از مجموعه‌ی جودی دمدمی که جلد پنجم از مجموعه است هم مثل بقیه‌ی جلدهای که از این مجموعه خوانده‌ام به نظرم باید برای مخاطب کودک جذابه باشه، ولی مخاطب بزرگ‌سال خیلی از خوندن کتاب لذت نخواهد برد. امتیاز: ۳ از ۵.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

در کتاب جودی دکتر می‌شود (The doctor is in!) هوس تازه‌ای به سر قهرمان دم‌دمی داستان ما زده است: هوس دکتر شدن! البته جودی در قسمت‌های قبلی کتاب‌های جودی دمدمی هم علاقه‌اش به الیزابت بلک ول اولین دکتر زن و این که خیلی دوست دارد پزشک شود را نشان داده بود. جودی می‌خواهد شکم قورباغه‌ی برادر بی‌چاره‌اش را با چاقوی جراحی بشکافد و بعد از بررسی اعضای داخلی حیوان بی‌نوا آن را مجدداً به هم بدوزد. استینک (برادر جودی) به خاطر عفونت لوزه‌هایش مجبور است در خانه بماند و جودی به این موضوع حسودیش می‌شود ولی بعدا خود جودی هم گرفتار همین بیماری می‌شود و باید در خانه استراحت کند و متوجه می‌شود که این موضوع چه‌قدر خسته‌کننده است. جودی بند ناف استینک را پنهانی برای ارائه به مدرسه می‌برد و استینک از این موضوع خیلی ناراحت می‌شود.

جودی دمدمی / ۲ جودی مشهور می‌شود

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

داستان های آمریکایی

| شنبه دوازدهم خرداد ۱۴۰۳ | 0:2

#جودی_دمدمی_/_۲ #جودی_مشهور_می‌شود، #مگان_مک‌دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق، #کتاب‌های_فندق

مگان مک‌دونالد روان و خوش‌خوان می‌نویسد، کتاب برای کودکان کتاب مناسبی است. تصویرگر کتاب "پیتر اچ. ری‌نولدز" تصاویر خوبی برای مجموعه ی جودی دمدمی طراحی کرده. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

یکی از هم‌کلاسی‌های جودی در مسابقه‌ای محلی برنده می‌شود و عکسش در روزنامه‌ی محلی چاپ می‌شود. جودی دمدمی حسابی حسودیش می‌شود و تلاش می‌کند تا راهی برای مشهور شدن پیدا کند، تا این‌که به کتاب رکورد‌های جهان (گینس) بر می‌خورد. جودی کتاب را ورق می‌زند و انواع رکوردها را می‌بیند تا چشمش به هزارپای انسانی می‌افتد. جودی از دوستانش می‌خواهد هم‌راه او شوند تا رکورد قبلی را بشکنند. در اجرای این ایده به زمین می‌افتند و دوستش آسیب می‌بیند.
آن‌ها برای درمان دوست جودی به بیمارستان می‌روند؛ جودی و برادرش استینک دختری را می‌بینند که به تازه‌گی قلب پیوندی دریافت کرده است. آن‌ها در بیمارستان صندلی‌های چرخ‌دار، پرستارها و یک عالم وسایل دکتربازی می‌بینند. یک جعبه پر از عروسک‌های نصفه و بی‌مو در اتاق بازی بیمارستان نظرشان را جلب می‌کند. جودی پنهانی عروسک‌ها را در کوله‌ی برادرش می‌گذارد و آن‌ها را به خانه می‌برد. در خانه اول تمیزشان می‌کند و بعد سعی می‌کند تعمیرشان کند. برای یکی مو و برای دیگری دست وصل می‌کند، لباس‌ بیمارستان تنشان می‌کند و مچ‌بندی با نام‌های مختلف به دست‌هایشان می‌بندد.
جودی دوست داشت بتواند دست کسی را گچ بگیرد و یک روز که در خانه‌ی دوستش روزنامه‌ها را نواری می‌بریدند و در چسب می‌گذاشتند تا دست دوستش را گچ بگیرد تیتر روزنامه نظرش را جلب می‌کند، "دزد عروسک‌ها!" خبری در مورد کسی که عروسک‌ها را از بیمارستان دزدیده و بعد تمیز و سالم برگردانده است! فکری به سر جودی می‌زند. او می‌تواند از کودکان دیگر بخواهد عروسک‌های کهنه و شکسته را به او بدهند و یا خودش آن‌ها را از حراجی پیدا کند، بعد مرتبشان کند، برایشان اسم بگذارد، به بعضیشان از چسب زخم‌هایش بزند، و سپس عروسک‌‌های نو را به کودکان بدهد. جودی می‌تواند همه این کارها را مخفیانه انجام بدهد. او شبح دکتر عروسک‌هاست.

جودی انجمن مخفی تشکیل می‌دهد

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجرایی

,

مگان مک دونالد

| دوشنبه هفتم خرداد ۱۴۰۳ | 22:14

#جودی_انجمن_مخفی_تشکیل_می‌دهد، #مگان_مک‌دونالد، مترجم: #محبوبه_نجف‌خانی، #افق #کتاب‌های_فندق

حس کتاب خوب بود و خلقیات یه دختر نه‌ساله را خیلی‌خوب توصیف کرده بود. به‌خصوص از نظر من کنار آمدن جودی در آخر داستان با مشکلی که پیش آمده بود خیلی‌خوب و عالی توصیف شده بود و حس خوبی به مخاطب کتاب می‌داد. به نظرم کتاب برای مخاطب کودک جذابه. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

"جودی" وارد کلاس سوم شده، اما زیاد از این موضوع راضی به نظر نمی‌رسد؛ یکی از مشکلات جودی این است که از دوست بغل‌دستیش که جودی فکر می‌کند چسب می‌خورد متنفر است. البته بعدا جودی متوجه می‌شود که بغل‌دستیش سر یک شرط‌بندی چسب خورده بوده. بچه‌های کلاس سوم باید هریک "کلاژی" درباره‌ی خود بسازند که در آن، خود، خانواده، علایق، شهر و انجمنی را که عضوش هستند معرفی کنند. هم‌این موضوع باعث می‌شود که اتفاق‌های جالب و بامزه‌ی متعددی پیش بیاید. جودی به سختی و با جدیت روی کلاژش کار می‌کند و سعی دارد کارش به‌ترین باشد. اما یک مشکل وجود دارد و آن این که او عضو هیچ انجمنی نیست. جودی با دوستانش مشورت می‌کند. آن‌ها یک انجمن درست می‌کنند که به اختصار "ج. ق." (جیش قورباغه) نامیده می‌شود و شرط عضویت در آن این است که قورباغه روی دست فرد جیش کند. بالاخره کلاژ جودی آماده می‌شود، اما روزی که قرار است آن را ارائه کند باران شدیدی می‌بارد. پدر قول می‌دهد که حتما آن را صحیح و سالم با ماشین و درست در زمان مقرر به جودی برساند. اما زمانی که جودی در مدرسه در انتظار کلاژش بود، برادرش آب تمشک را روی کلاژ جودی می‌ریزد. ناچار پدر آن را به هم‌آن صورت و خیس به مدرسه می‌برد و در دست‌شویی مدرسه سعی می‌کند لکه را پاک کند، ولی جودی ابتکار به خرج می‌دهد و آن لکه‌ی بنفش را صورتی می‌‌کند که به نقشه‌ی ایالتشان تبدیل می‌شود و به این ترتیب یک کار بسیار جالب و قابل توجه ارائه می‌کند.

سرزمین سحرآمیز مجموعه اول (جلدهای ۱ تا ۵) سرزمین سحرآمیز ۲ سفر به قصر آتشفشان

توسط دپرام |

رمان کودکان

,

داستان های کوتاه

,

داستان های تخیلی

,

تونی ابت

| جمعه دهم شهریور ۱۴۰۲ | 14:12

#سرزمین_سحرآمیز_مجموعه_اول_(جلدهای_۱_تا_۵) #سرزمین_سحرآمیز_۲
#سفر_به_قصر_آتشفشان، #تونی_ابت، مترجم: #پریسا_همایون‌روز، #کتاب‌های_بنفشه #واحد_کودکان_و_نوجوانان_موسسه_انتشارات_قدیانی

کمی به‌تر از کتاب قبلی (پله‌های مخفی) بود که از این نویسنده خواندم، ولی هنوز هم نظرم اینه که این کتاب فقط برای کودکان مناسبه. امتیاز: ۲ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

"اریک"، "جولی" و "نیل" سعی دارند جواهر جادویی دزدیده شده‌ی "شاه‌زاده کیاه" را به او بازگردانند. جواهر جادویی توسط لرد اسپار ربوده شده و در قصر او واقع در یک آتش‌فشان مخفی است، آن‌ها متوجه می‌شوند که اسپار هیولاست و با شستن خودش در برکه ظاهرش را عوض می‌کند، در ضمن فهمیدند که مادر شاه‌زاده کیاه هم زنده است.

سرزمین سحرآمیز مجموعه اول (جلدهای ۱ تا ۵) سرزمین سحرآمیز ۱ پله‌های مخفی

توسط دپرام |

رمان کودکان

,

داستان های کوتاه

,

داستان های تخیلی

,

تونی ابت

| پنجشنبه نهم شهریور ۱۴۰۲ | 1:17

#سرزمین_سحرآمیز_مجموعه_اول_(جلدهای_۱_تا_۵)
#پله‌های_مخفی، #تونی_ابت، مترجم: #پریسا_همایون‌روز، #کتاب‌های_بنفشه #واحد_کودکان_و_نوجوانان_موسسه_انتشارات_قدیانی

کتاب جالبی برای سن بزرگ‌سال نیست و به نظرم فقط برای همان سن کودک مناسب است. امتیاز: ۰ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

سه تن به نام‌های "اریک"، "جولی" و "نیل" شخصیت‌های اصلی هستند. زیر راه‌پله‌ی زیرزمین خانه‌ی "اریک"، یک پستوی مخفی وجود دارد. آن‌جا، قدیم و خاک گرفته و بسیار معمولی است. اما وقتی "اریک"، "جولی" و "نیل" با یک‌دیگر وارد آن اتاق تاریک می‌شوند، چیزی باورنکردنی اتفاق می‌افتد؛ نوری درخشان و سپس راه‌پله‌ای به رنگ رنگین‌کمان ظاهر می‌شود. بچه‌ها به محض این که از نخستین پله به سوی دنیای اسرارآمیز دِرون پایین می‌روند، درمی‌یابند که تنها جادو و حوادث خطرناک در انتظارشان است.

ماتیلدا

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های ماجرایی

,

داستان های تخیلی

,

رولد دال

| چهارشنبه سی و یکم فروردین ۱۴۰۱ | 22:6

رمان ماتیلدا برای کودکان که مخاطب اصلی کتاب هستند خیلی جذاب و برای فرد بزرگ‌سال هم به نظرم کتاب خوبی است. ترجمه‌ی کتاب خیلی روان و خوب بود. تصویرهای کتاب هم که اثر کوئنتین بلیک هستند خیلی جذابند. رولد دال (نویسنده‌ی کتاب) لقب به‌ترین نویسنده‌ی مرد انگلستان را دارد و تصویرگر کتاب نیز برنده‌‌ی جایزه‌ی هانس کریستین آندرسن شده است. امتیاز برای بزرگ‌سال: 7 از 10، امتیاز برای کودکان: 10 از 10.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

ماتیلدا دختر کوچک و باهوشیست که والدینش کاملا به او و استعدادهایش بی‌تفاوت هستند. پدرش او را یک ابله می‌داند. ماتیلدا هم برای انتقام از پدرش دست به چه کارها که نمی‌زند! خانواده‌اش او را به دبستان می‌فرستند. او با معلم جدیدش خانم هانی دوست می‌شود و با استفاده از قدرت جادویی‌اش خانم ترانچبول، مدیر خشن و بدجنس مدرسه را فراری می‌دهد. خانم ترانچبول خاله‌ی بدجنس خانم هانی است که او را در کودکی آزار می‌داده و ارث پدری خانم هانی را به زور تصاحب کرده است. در آخر خانواده‌‌ی ماتیلدا به دلیل کلاه‌برداری‌های زیاد پدر ماتیلدا که در کار معامله‌ی خودرو بود مجبور می‌شوند به اسپانیا فرار کنند و ماتیلدا از خانم هانی خواهش می‌کند که از خانواده‌اش بخواهد که اجازه دهند ماتیلدا با خانم او زنده‌گی کند؛ پدر و مادر ماتیلدا هم به راحتی قبول می‌کنند.

کتاب ماتیلدا | اثر رولد دال | ترجمه پروین علی‌پور

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های ماجرایی

,

داستان های تخیلی

,

رولد دال

| جمعه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۱ | 8:28

دانلود کتاب ماتیلدا | اثر رولد دال | ترجمه پروین علی‌پور

ادامه مطلب

ماتیلدا

توسط دپرام |

رمان کودک

,

داستان های ماجرایی

,

داستان های تخیلی

,

رولد دال

| جمعه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۱ | 1:58

منبع: https://ketabak.org

جونی‌بی جونز و وراجی‌های زیادی

توسط دپرام |

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

باربارا پارک

,

امیر مهدی حقیقت

| شنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۰ | 18:48

این کتاب برای کودکان گروه سنی ج (سال‌های چهارم، پنجم و ششم دبستان) توسط باربارا پارک نوشته شده. داستان کتاب از زبان دختری 6 ساله به نام جونی‌بی جونز نوشته شده. این دختر خیلی بامزه است و نوشته‌ی باربارا پارک هم خیلی خلاقانه و جذاب است. نمره‌ی این کتاب از نظر من (البته برای کودکان) 8 از 10 است.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

برای روز شغل‌ها جونی‌بی می‌خواهد شغلی را که برای آینده‌اش دوست دارد انتخاب کند را معرفی کند و لباس همان شغل را بپوشد. اما جونی‌بی به قول خودش باز هم وراجی کرده و در دردسر افتاده، او به دوستانش گفته که من شغلی را دوست دارم که هم نقاشی کنم، هم قفل‌ها را باز کنم و هم جان آدم‌ها را نجات دهم. اما برای روز شغل‌ها او شغلش را پیدا می‌کندو به همه اعلام می‌کند او دوست دارد فراش مدرسه شود.

جونی بی جونز و وراجی‌‌های زیادی – مجموعه جونی بی جونز ۳

توسط دپرام |

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

باربارا پارک

,

امیر مهدی حقیقت

| چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ | 14:11

ادامه مطلب

کتاب جونی بی جونز و وراجی های زیادی اثر باربارا پارک

توسط دپرام |

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

باربارا پارک

,

امیر مهدی حقیقت

| سه شنبه هجدهم آبان ۱۴۰۰ | 19:11

کتاب «جونی بی جونز و وراجی‌های زیادی» اثر «باربارا پارک» است. این کتاب را را «امیرمهدی حقیقت» به فارسی برگردانده است. در قسمتی از کتاب آمده است: « جونی‌‌بی هفته سختی دارد. اولش به خاطر دهن‌لقی و وراجی توی آمادگی تنبیه می ‌شود. حالا هم توی دردسر بزرگی افتاده است. چونکه دوشنبه" روز شغل" است و او به بچه های کلاس گفته بهترین شغل دنیا را پیدا کرده. ولی این بهترین شغل دنیا چی هست؟» کتاب حاضر را انتشارات «ماهی» به چاپ رسانده است.

منبع: https://www.digikala.com

جونی‌بی جونز و اتوبوس بوگندوی کله‌پوک

توسط دپرام |

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

باربارا پارک

,

امیر مهدی حقیقت

| سه شنبه هجدهم آبان ۱۴۰۰ | 18:51

این کتاب که برای کودکان گروه سنی ج (سال‌های چهارم، پنجم و ششم دبستان) توسط باربارا پارک نوشته شده. داستان کتاب از زبان دختری 6 ساله به نام جونی‌بی جونز نوشته شده. این دختر خیلی بامزه است و نوشته‌ی باربارا پارک هم خیلی خلاقانه و جذاب است. دغدغه‌های کودکان در مقایسه با بزرگ‎‌ترها معمولا راحت‌تر قابل حل است و کاش اولیا، مربیان و معلمین این موضوع را درک کنند و به دغدغه‌های بچه‌ها توجه بیش‌تری کنند؛ احسان عبدی‌پور نامه‌ی یک کودک را که به معلمش نوشته بود در برنامه‌ای می‌خواند که بزرگ‌ترین خواسته‌اش این بود که روی نیمکتی در کنار دوستش بنشیند. نمره‌ی این کتاب از نظر من (البته برای کودکان) 8 از 10 است.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جونی‌بی جونز دختری 6 ساله است که با سرویس به مدرسه می‌رود، سرویس مدرسه یک اتوبوس زردرنگ است که جونی‎‌بی جونز از آن بدش می‌آید. اولین روزی که جونی‌بی به مدرسه می‌رود تصمیم می‌گیرد که با اتوبوس به خانه برنگردد و به همین دلیل در کمد لباس‌های کلاس پنهان می‌شود. جونی‌بی به جاهای مختلف مدرسه سرمی‌زند و در آخر به آتش‌نشانی زنگ می‌زند و پلیس و آتش‌نشانی و آمبولانس را به دم مدرسه می‌کشاند. در آخر مشکل جونی‌بی با سرویس را مادرش با این روش حل می‌کند که کنار دختر جدیدی که به مدرسه آمده بنشیند.

کتاب جونی بی جونز و اتوبوس بوگندوی کله پوک اثر باربارا پارک

توسط دپرام |

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

باربارا پارک

,

امیر مهدی حقیقت

| جمعه چهاردهم آبان ۱۴۰۰ | 11:40


کتاب جونی بی جونز و اتوبوس بوگندوی کله پوک اثر باربارا پارک

ادامه مطلب

جونی بی جونز و اتوبوس بوگندوی کله پوک – مجموعه جونی بی جونز ۱

توسط دپرام |

داستان های تخیلی

,

داستان های ماجراجویانه

,

باربارا پارک

,

امیر مهدی حقیقت

| جمعه چهاردهم آبان ۱۴۰۰ | 0:41

ادامه مطلب
موضوعات وب
  • عمومی
  • کتاب
  • مناسبت‌ها
پیوندها
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین وحید خراسانی
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ میرزا جواد تبریزی
  • حضرت آیت الله سید علی حسینی سیستانی
  • رضا امیرخانی
  • صیبحوا
  • دکتر محسن رضایی
  • دریچه ای رو به هنر و فرهنگ
  • عطش انتظار
  • داستان مهدخت ایران روشنک
  • 💞موسیقی💞
آرشیو وب
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو
برچسب ها
  • شیخ عباس قمی ره (1163)
  • کلیات مفاتیح الجنان (1163)
  • اقبال الاعمال (728)
  • ماه رمضان (594)
  • ماه رجب (444)
  • فروردین (427)
  • ماه شعبان (383)
  • اردیبهشت (326)
  • رمان (311)
  • اسفند (289)
  • خرداد (222)
  • بهمن (196)
  • ماه ذو الحجه (176)
  • ادبیات (171)
  • داستان های انگلیسی (136)
  • تیر (127)
  • داستان های فارسی (115)
  • داستان های آمریکایی (112)
  • شهریور (101)
  • رمان خارجی (97)

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای به نام خدا محفوظ است .