شهادت سيّد الشهدا عليه السّلام،و روز مصيب و حزن ائمه طاهرين عليهم السّلام و شيعيان ايشان است،
و در اين روز سزاوار است شيعيان مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند،و براى خاني خود چيزى ذخيره نكنند،و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند،و عزادارى حضرت امام حسين عليه السّلام را بر پا كنند و اشتغال به ماتم داشته باشند به صورتى كه در ماتم عزيزترين اولاد و اقوام خود اشتغال مىورزند،و آن حضرت را به زيارت عاشورا كه پس از اين در باب زيارات بيايد،زيارت كنند. و در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت سعى نمايند. و يكديگر را در مصيبت آن وجود مقدّس به اين جملات تعزيت گويند:أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ [عَلَيْهِ] السَّلامُ.خدا مزدهاى ما را به خاطر سوگوارىمان براى حسين(درود بر او باد)بزرگ گرداند،و قرار دهد ما و شما را از خونخواهانش به همراه ولىاش امام مهدى از خاندان محمّد(درود بر ايشان باد).و سزاوار است در اين روز مقتل[كتابهايى كه پيرامون واقعه كبربلا نگاشته شده است]بخوانند،و يكديگر را بگريانند.روايت شده كه چون حضرت موسى به ملاقات حضر و فرا گرفتن بعضى از حقايق از آن جناب مأمور شد.اول چيزى كه در هنگام ملاقات بين ايشان مذاكره شد،اين بود كه خضر براى حضرت موسى مصائب و بلاهايى را كه بر آل محمّد عليهم السّلام وارد مىشود ذكر نمود و هر دو گريستند،و گريستن ايشان شدّت گرفت.از ابن عباس روايت شده است:در ذى قار خدمت امير المؤمنين عليه السّلام رسيدم،صحيفهاى به خط خود و املاء پيامبر صلى اللّه عليه و آله بيرون آورد،و از آن صحيفه براى من خواند،در آن صحيفه مقتل امام حسين عليه السّلام بود،و اينكه چگونه شهيد مىشود،و چه كسى او را به شهادت مىرساند،و چه كسى او را يارى مىكند،و چه كسى با او شهيد مىشود،پس آن حضرت گريه كرد و گريهاى سخت و مرا به گريه انداخت.فقير گويد:اگر مقام را گنجايش بود،مختصر مقتلى در اينجا ذكر مىكردم،امّا محل را گنجايش آن نيست هركه بخواهد به كتابهاى ما در زمينه مقتل رجوع كند.در هر صورت اگر كسى در اين روز نزد قبر مطّهر آن حضرت باشد،و مردم را آب دهد،مانند كسى است كه لشگر آن جناب را آب داده باشد،و با آن حضرت در كربلا حاضر بوده،و خواندن هزار مرتبه سوره توحيد در اين روز فضيلت بسيار دارد،و روايت شده:خداى رحمان به سوى او نظر رحمت كند،و سيّد براى اين روز دعاى ينقل كرده شبيه به دعاى عشرات،بلكه موافق بعضى روايات،ظاهرا خود آن دعا باشد. شيخ طوسى از عبد اللّه بن سنان از امام صادق عليه السّلام چهار ركعت نماز و دعايى نقل كرده است كه بايد د راين روز در وقت چاشت بجا آورد،ما به خاطر اختصار ذكر نكردين،هركه طالب است به زاد المعارد رجوع كند و نيز شايسته است كه شيعيان در اين روز بىآنكه قصد روزه كنند،از خوردن و آشاميدن امساك نمايند.و در آخر روز،پس از عصر افتار كنند به غذايى كه اهل مصيبت مىخورند،ماند ماست يا شير و امثال آنها،نه مثل غذاهاى لذيذ،و جاههاى پاكيزه بپوشند،و به هيئت صاحبان مصيبحت دگمهها را بگشايند،و آستينها را بالا بزنند،و علاّمه مجلس در زاد المعاد فرموده:بهتر آن است كه روز نهم و دهم را روزه نگيرد،زيرا بنىاميّه اين دو روز را براى بركت و شماتت بر قتل آن حضرت روزه مىداشتند،و به دروغ،احاديث بسيار در فضيلت اين دو روز،و روزه آنها را به حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله نسبت دادهاند،و از طريق اهل بيت عليهم السّلام احاديث بسيارى در مذمّت روزه اين دو روز به ويژه روز عاشورا وارد شده.و نيز بنى اميّه عليهم اللعنه براى بركت، آذوقه سال را در روز عاشورا ذخيره مىنمودند!به اين خاطر از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده: هركه كوشيدن در حوائج خود را در روز عاشورا ترك كند،و به دنبال كارى نرود،حق تعالى حوائج دنيا و آخرت او را برآورد و هركه روز عاشورا،روز مصيبت و اندوه و گريه او باشد،حق تعالى روز قيامت را روز شادى و سرور و خوشحالى او گرداند،و ديدهاش در بهشت به ما روشن شود،هركه روز عاشورا را روز بركت نامد،و در آن روز براى منزل خود چيزى ذخيره نمايد خدا آن ذخيره را براى او مبارك نكند،و روز قيامت با يزيد و عبيد اللّه بن زياد،و عمر بن سعيد عليهم اللعنه محشور گردد.بنابر اين انسان بايد در روز عاشورا مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردد،بلكه در گريه و نوحه و مصيبت باشد،و اهل خانه خود را دستور دهد كه عزاى آن حضرت را بپا دارند،و مشغول ماتم و سوگوارى باشند،چنانكه در سوگ عزيزترين اولاد و اقوام خود مشغول مىشوند،و در آن روز بىآنكه قصد روزه كنند،از خوردن و آشاميدن امساك ورزند،و در آخر روز پس از عصر افطار كنند گرچه به جرعه آبى باشد،و روزه كامل نگيرند،مگر آنكه در خصوص آن روز روزه واجب داشته باشد،كه به نذر يا مثل آن بر او واجب شده باشد،و در آن روز در خانه خود آذوقه ذخيره نكند،و لب به خنده نگاشيد،و به لهو و لعب نپردازد،و هزار مرتبه قاتلان آن حضرت را لعنت كند و بگويد:اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُخداوند بر قاتلان حسين(درود بر او باد)لعنت فرست
مؤلف گويد:از كلام اين بزرگوار معلوم مىشود،كه احاديثى كه در فضيلت روز عاشوراست همه جعلى است،و به دروغ به حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله نسبت داده اند.صاحب كتاب«شفاء الصدور در شرح اين قسمت از زيارت عاشورا(اللّهم انّ هذا يوم تبركت به بنو اميّة سخن را در اين مقام بسط داده،خلاصهاش آنكه،تبّرك بنىاميّه به اين روز ناميمون بر چند وجه است:اوّل:ذخيره كردن غذا و آذوقه را در اين روز مستحبّ شمردند،و آن آذوقه را تا سال ديگر مايه سعادت و وسعت رزق،و رفاه زندگى دانستند،چنانكه در اخبار اهل بيت عليهم السّلام،از باب تعريض به ايشان،از اين مطلب نهى مكرّر وارد شده دوم:اقامه مراسم عيد است،از توسعه رزق بر عيال،و نو كردن لباس،و كوتاه كردن شارب،و گرفتن ناخن،و مصافحه،و رسوم ديگر عيد،كه راه و روش بنى اميّه و پيروان ايشان بر آنجارى است. سوم:التزام به روزه اين روز،كه اخبار بسيارى در فضيلت آن جعل كرده اند.
چهارم:دعا و طلب حوائح را در اين روز را به عنوان روزى مبارك مستحبّ دانستهاند،و براى اين كار در اين روز،با جعل و وضع،و افترا،مناقب و فضائلى ساختهاند،و دعاهايى چند تلفيق كرده،تعليم عاصيان نمودند،تا امر ملتبس،و كار مشتبه شود،چنانكه در خطبهاى كه در اين روز در شهرهاى خود مىخوانند،براى هر پيامبر وسيله و شرفى در اين روز ياد مىكنند مانند خاموششدن آتش نمرود،استقرا سفينه نوح،غرق شدن لشگريان فرعون،و نجات يافتن عيسى از دار يهوديان،چنانكه جبله مكيّه نقل كرده است كه از ميثم تمّار شنيدم كه فرمود:و اللّه امّت پسر پيامبر خود را در محرّم در روز دهم به قتل مىرسانند،و هرآينه دشمنان حق اين روز را روز بركت قرار مىدهند،و همانا اين كار شدنى است،و در علم خداى تعالى گذشته،و من آن را مىدانم به عهدى كه از مولايم امير المومنين عليه السّلام به من رسيده.جبّله مىگويد:گفتم: چگونه مردم روز شهادت حسين عليه السّلام را روز بركت قرار مىدهند؟ميثم گريست و فرمود:حديثى جعل مىكنند كه روز عاشورا روزى است كه خداى تعالى توبه آدم را در آن قبول كرد،با اينكه خدا توبه آدم را در ذو الحجة پذيرفت،و گمان مىكنند كه عاشورا روزى است كه خدا يونس را از شكم ماهى بيرون آورد،درحالىكه خدا در ذو القعده يونس را از شكم ماهى بيرون آورد، و گمان مىكنند اين روز،روزى است كه كشتى نوح بر كوه جودى قرار گرفت،با اينكه اين واقعه در روز هيجدهم ذو الحجّه رخ داده،و گمان مىكنند روزى است كه خدا دريا را براى موسى شكافت،درحالىكه اين حادثه در ربيع الاول بوده است در هر صروت با اين همه تصريح و تأكيد كه در خبر ميثم آمده است و در حقيقت از نشانههاى نبوّت و امامت،و دليل بر حقّانيت طريقه شيعه است،كه اينگونه اخبار يقينى را در اختيار گذاشته،و مضمون آن مطابق با واقع محسوس است. از عجايب است كه دعايى بر طبق اين اكاذيب،تلفيق شده،و در كتابهاى بعضى از بيخبران كه غافل بودهاند ذكرش به ميان آمده و به دست عوام داده شده،و البته خواندن آن دعا بدعت و حرام است و آن دعا اين است:بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ اللَّهِ مِلْءَ الْمِيزَانِ وَ مُنْتَهَى الْعِلْمِ وَ مَبْلَغَ الرِّضَا وَ زِنَةَ الْعَرْشِ.به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانىاش هميشگى است،منزّه است خدا به پرى ترازو،و نهايت دانش،و سر حدّ خشنودى و وزن عرش.پس از دو سه سطر چنين دارد:ده مرتبه صلوات فرستد و بگويد:يَا قَابِلَ تَوْبَةِ آدَمَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ يَا رَافِعَ إِدْرِيسَ إِلَى السَّمَاءِ يَوْمَ عَاشُورَاءَ يَا مُسَكِّنَ سَفِينَةِ نُوحٍ عَلَى الْجُودِيِّ يَوْمَ عَاشُورَاءَ يَا غِيَاثَ إِبْرَاهِيمَ مِنَ النَّارِ يَوْمَ عَاشُورَاءَ ...اى پذيرنده توبه آدم در روز عاشورا،اى بالا برنده ادريس به آسمان در روز عاشورا،اى آرامدهنده كشتى نوح بر جودى در روز عاشورا،اى فريادرس ابراهيم از آتش در روز عاشورا...شك نيست كه اين دعا را يكى از ناصبيهاى مدينه،يا خوارج مسقط يا امثال اينها جعل كرده و با اين جعل كردن ظلم بنى اميه را به كمال رسانده،پايان تلخيص كلام صاحب كتاب شفاء الصدور در هر صورت در پايان روز عاشورا سزاوار است ياد كردن حال اهل حضرت سيد الشهدا عليه السّلام و دختران و اطفال آن حضرت كه در اين وقت،در سرزمين كربلا اسير دشمنان گشته،و به حزن و گريه مشغول بودند و مصائبى بر ايشان گذشت،كه در خاطر هيچ آفريدهاى خطور نكند،و قلم را تاب نوشتن آن نباشد.و چه نيكو سروده هركه سروده:
منبع: کلیات مفاتیح الجنان، حاج شیخ عباس قمی (ره)
التماس دعا