مسخ رو معمولاً به عنوان يه اثر فلسفى-اجتماعى ميشناسن، و همين كافيه كه همه ى خصوصيات داستان فراموش بشن و همه ى منتقدها به جای داستان، به مفاهيم پشت داستان توجه كنن. يعنى همه ى زحمات نويسنده براى ساختن پیکره ی داستان فراموش بشه و بر باد بره.
حتماً حتماً "درباره ى مسخ" ناباكوف رو بخونيد، واقعاً ديد جديدى ميده به آدم در زمينه ى نقد ادبى.
وحشت
داستان بى ترديد در ژانر وحشت طبقه بندى ميشه. فضاى كابوس وار قصه هاى كافكا، محشرن. اين كه يه كابوس مسلّم رو، مياره توى زندگى هر روزه ى ما و با ديدى واقع گرايانه بهش نگاه ميكنه، كه باعث وحشتناك تر شدن قصه ميشه. از اين جهت شايد بشه گفت مبدع "رئاليسم جادويى" به نحوى كافكا بوده؛ خود گابريل گارسيا ماركز، بزرگ ترين نويسنده ى رئاليسم جادويى، ميگه "من با خوندن كافكا فهميدم ميشه جور ديگه اى هم نوشت."
طنز
اما مهمه كه بدونيم كافكا، خودش به داستان هاى خودش به عنوان داستان وحشت نگاه نمى كرده. بله، مسخ در نظر كافكا يه داستان "طنز" بوده. وقتى براى ديگران ميخونده يا راجع بهش صحبت مى كرده، بر جنبه هاى طنز داستانش تأكيد داشته. مثل تقلايى كه سوسك قصه، براى به موقع رسيدن به سر كار ميكنه، يا تلاشش براى توضيح علت تأخيرش به مأمور اداره ش يا...
همه ى اين ها، نوعى آميختگى طنز و وحشت ايجاد ميكنه. سوژه ى اصلى وحشته، اما واکنش شخصيت ها و تناقض شديد این واکنش با انتظار ما، پهلو به طنز ميزنه. نه الزاماً طنزى كه قهقهه بزنيد، بلكه ترجيحاً طنزى كه مو رو بر بدنتون سيخ مى كنه. شايد بشه اسمش رو گذاشت "گروتسك" يا "طنز سياه".
توسط دپرام
| پنجشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۸ | 20:19
پیوندها
آرشیو وب
- شهریور ۱۴۰۴
- مرداد ۱۴۰۴
- تیر ۱۴۰۴
- خرداد ۱۴۰۴
- اردیبهشت ۱۴۰۴
- فروردین ۱۴۰۴
- اسفند ۱۴۰۳
- بهمن ۱۴۰۳
- دی ۱۴۰۳
- آذر ۱۴۰۳
- آبان ۱۴۰۳
- مهر ۱۴۰۳
- شهریور ۱۴۰۳
- مرداد ۱۴۰۳
- تیر ۱۴۰۳
- خرداد ۱۴۰۳
- اردیبهشت ۱۴۰۳
- فروردین ۱۴۰۳
- اسفند ۱۴۰۲
- بهمن ۱۴۰۲
- دی ۱۴۰۲
- آذر ۱۴۰۲
- آبان ۱۴۰۲
- مهر ۱۴۰۲
- شهریور ۱۴۰۲
- مرداد ۱۴۰۲
- تیر ۱۴۰۲
- خرداد ۱۴۰۲
- اردیبهشت ۱۴۰۲
- فروردین ۱۴۰۲
- اسفند ۱۴۰۱
- بهمن ۱۴۰۱
- دی ۱۴۰۱
- آذر ۱۴۰۱
- آبان ۱۴۰۱
- مهر ۱۴۰۱
- آرشيو