سلطانه نوشته کالین فالکنر ترجمه جواد سید اشرف انتشارات زرین چاپ دوم سال 1377

این کتاب داستان حرمسرای عثمانی است همان طور که در همیشه تاریخ حرمسرا نقطه آغاز بسیاری از توطعه بوده است این داستان نیز این گونه است.

سلطانه داستان خُرّم دختری تاتار است که با راهیابی به دربار عثمانی و تبدیل شدن به سوگلی سلطان سلیمان از  یک کنیزک به سلطانه تبدیل می شود و تمام حرمسرای شاه را به نابودی می کشاند تا نخستین سلطانه دربار عثمانی در تاریخ سیصد ساله آن باشد.

"این تجربه نوعی تضاد درونی در وجود سلیمان ایجاد کرده بود .تو گویی روح و روانش به دو بخش تقسیم شده و اکنون این دو بخش در نزاع و درگیری با یکدیگر بودند. یکی از این دو سلیمان مایل بود دوباره خُرّم را ملاقات کند و از معاشرت با وی لذت ببرد.

اما آن سلیمانِ دیگر از شدت احساسات خُرّم وحشت داشت. و تازه ، تکلیف گلبهار چه می شد؟ برای نخستین بار در عمر خود، در ارتباط با یک زن – یعنی گلبهار- احساس گناه می کرد ؛ هر چند که به او آموخته بودند که زنان روح ندارند و به حساب نمی آیند."ص73

"- از هیچ نترس. دلیلی برای ترس تو وجود ندارد.

-سرورم من،اگر شما بمیرید – که امیدوارم خداوند آن روز را هرگز نرساند! زندگی برای من هیچ ارزشی نخواهد داشت و بنابراین من هیچ ترسی ندارم .اما هنگامی که مصطفی به تخت سلطنت بنشیند ،اجازه دارد طبق قانون سلطان محمد و به منظور حفظ وتثبت سلطنت خود ،تمام برادرانش را به قتل برساند....

-ما این مرحله از وحشیگری و بربریت را پشت سر گذاشته ایم .چنین اتفاقی هرگز رخ نخواند داد."ص518

این کتاب همانند دیگر آثار کالین فالکنر از عنصر جذابیت و هیجان در تمام صفحات برخوردار است.و داستان با دقت کنار هم چیده شده هرچند نزدیکی این داستان به واقعیت مشخص نیست ولی داستان آن چنان منطقی و منسجم نوشته شده است که شکی در خواننده ایجاد نمی کند و به راحتی می توان آن را قسمتی از یک واقعیت تاریخی حس کرد.

منبع: http://mybookk.blogfa.com