آقاي دكترعبدالكريم سروش در سال 1324 مصادف با عاشورا سال 1365 هجري قمري در

منطقه جنوب تهران متولد شدند . والدين ايشان تهراني الاصل بودند و از تحصيلات كمي

برخوردار بودند ، اما به هر حال جزو باسوادهاي آن روزگار محسوب ميشدند .

دكتر سروش تحصيلات ابتدايي را در دبستان قائميه در جنوب تهران به پايان برده و

سپس وارد دبيرستان مرتضوي شدند . اما پس از يك سال بنا به صلاحديد پدر به

 دبيرستان تازه تاسيس علوي رفتند .دبيرستان علوي توسط گروهي از تجار معتبر

تاسيس شده بود كه در آن ميان آقايان اصغر كرباسچيان و رضا روزبه نقش برجسته تري

داشتند و دبيرستان را اداره ميكردند . آنها شخصيتهاي شناخته شده و محترمي بودند

 و هدفشان از تاسيس دبيرستان علوي پرورش افراد متدين  پارسا و متعهد به جامعه بود

 كه مسلط به دانش جديد نيز باشند .

در دبيرستان علوي  آقاي رضا روزبه كه خود هم در دانشگاه و هم در حوزه تحصيل كرده بودند

 كلاسهاي منظمي در تفسير و فقه برگزار ميكرند . در آنجا آقاي دكتر سروش پايه استواري

 در علوم جديد و علوم ديني كسب كردند و در رشته رياضي ديپلم گرفتند .

حدودا درآخرين سال تحصيل ايشان در دبيرستان ، انجمن حجتيه كه يكي از مراكز خدمت

 به دين و امام زمان معرفي ميشد  و هدف اصلي اش در آن زمان مبارزه با بهائيت بود ،

جمع كثيري از شاگردان دبيرستان علوي را دعوت به عضويت كرد و براي آنها كلاسهاي

 آموزشي ترتيب داد . دكتر سروش با انگيزه انجام خدمات ديني وارد انجمن حجتيه شد

 اما چون فضاي آنجا را موافق مذاق و ميل خود نميدند و فعاليتهاي آن نيز در راستاي

فعايتهاي مطلوب او كه مطالعه قرآن و نهج  البلاغه  بود قرار نداشت ، خيلي زود آنرا ترك كرد  .

پس از پايان دبيرستان دكتر سروش در آزمون سراسري  دانشگاهها در دو رشته فيزيك و

داروسازي شركت كردند و در هردو قبول گرديدند و به توصيه آقاي روزبه داروسازي را انتخاب

نموند و وارد دانشگاه تهران شدند ، اما  علاوه بر رشته داروسازي در زمينه ادبيات و

فلسفه نيز با جديت مطالعه ميكردند .

پس از پايان آن دوره،دو سال در ارتش خدمت نظام وظيفه را گذراندند و به دنبال آن براي

انجام طرح خدمت خارج از مركز پزشكي  مدت پانزده ماه به بوشهر رفتند . در آن شهر

آزمايشگاه مواد غذايي آرايشي و بهداشتي را داير نموده و خود اولين رئيس آن شدند .

سپس به تهران بازگشته و در آزمايشگاه كنترل پزشكي مشغول به كار شدند .

 پس از چند ماه در اواخر سال 1351 ازدواج نموده و براي تحصيل و آشنايي با دنياي جديد

 رهسپار لندن شدند .

آقاي دكتر سروش در دانشگاه لندن ابتدا در رشته شيمي تحليلي ثبت نام نمودند

و پس از آن به مدت پنج سال و نيم در رشته تاريخ و فلسفه علم به تحصيل پرداختند .

در طي اين سالها رويارويي مردم و حكومت شاه شكل ميگرفت ، گردهم آيي هاي

سياسي ايرانيان در آمريكا اروپا و بخصوص انگلستان  نيز رو به افزايش بود . در انگلستان

 گروهي از جوانان مسلمان آفريقايي در انجمني به نام   Muslim Youth Association 

انجمن جوانان مسلمان فعاليت ميكردند . كه آنرا به اختصار MYA ميناميدند .

 آنان از آقاي دكتر سروش و ديگر دانشجويان مسلمان نيز دعوت نمودند .

 اما پس از مدتي فعاليت بدليل روش سلطه طلبانه دانشجويان عراقي متعلق به

حزب الدعوه ، ايرانيان از آنجا خارج شدند و به مكان ديگري در غرب لندن به نام امام

 باره كه باز توسط افريقاييان پيشنهاد شده بود نقل مكان كردند . امام باره نامي بود كه

شيعيان افريقايي به حسينيه اطلاق ميكردند . به اين ترتيب محل مناسبي فراهم شد

براي گردهمآيي دانشجويان مسلمان ايراني در انگلستان ؛ كه بخصوص در طي ماههاي

منتهي به پيروزي انقلاب محلي فوق العاده شلوغ بود  و شخصيتهاي بزرگ و فعال از

نقاط مختلف اروپا و حتي ايران مرتباً در آنجا سخنراني مينمودند ؛ از جمله مرحوم

آيت الله بهشتي و مطهري وآقاي بني صدر . مراسم ترحيم مرحوم دكتر علي شريعتي

نيز در سال 1356 در همين مكان برگزار گرديد . به اين ترتيب نام امام باره به تاريخ پيوست

و نيز دكتر سروش كه افتخار آنرا يافت كه سهم بزرگي در تاسيس و اداره آن داشته باشد .

پس از انقلاب،امام باره خريداري شد و تحت اختيار دولت ايران قرار گرفت كه اكنون كانون

توحيد ناميده ميشود و توسط دانشجويان ايراني اداره ميگردد.

در انگلستان سخنراني هاي دكتر سروش به تدريج رونويسي گرديده و بصورت جزوه 

يا كتاب چاپ ميشد . در ابتدا ايشان به منظور مقابله با رشد روز افزون چپ گرايي

بخصوص از طرف مجاهدين خلق كه با ايدئولوژي ماركسيستي ذهن و دل بسياري

از جوانان مبارز را مي ربودند يك سلسله سخنراني با نام تضاد ديالكتيكي در امام باره ايراد نمودند.

تضاد ديالكتيكي اولين كتاب آقاي دكتر سروش بود كه در ايرا ن به چاپ رسيد .

در همان زمان وي در انگلستان بود وكتاب "نهاد نا آرام جهان" را كه درباره حركت جوهري

ملاصدرا است مينوشت. در اين كتاب ايشان سعي كرده اند مباني فلسفه اسلامي بخصوص

توحيد و معاد را از دل حركت جوهري استخراج كنند و انديشه ملاصدرا را به عنوان اساس

 استواري براي بيان اين معتقدات معرفي نمايند . اين كتاب مورد ملاحظه مرحوم آيت الله

مطهري و امام خميني قرار گرفته و مورد تاييد و تحسين آنان واقع شد .

وقتي انقلاب شروع شد دكتر سروش به ايران بازگشت و كتاب دانش و ارزش را كه در

انگلستان نوشته بود به چاپ رساند . در ايران او به دانشگاه تربيت معلم رفت  و به سمت

مديريت گروه تازه تاسيس فرهنگ اسلامي منصوب شد . يك سال نگذشته بود كه روند

 بستن دانشگاهها شروع شد و منجر به تعطيلي كليه دانشگاهها گشت . كمي پس

از آن ستاد انقلاب فرهنگي تشكيل شد كه هفت عضو داشت ، از جمله آقاي دكتر سروش ،

كه مستقيما توسط آيت الله خميني منصوب شده بودند . وظيفه اين ستاد فراهم كردن زمينه

 بازگشايي دانشگاهها و بازنگري سر فصلهاي دروس دانشگاهي بود . اما تعدادي از دانشجويان

و بعضي افراد مشخص انتظار داشتند كه دانشگاهها براي مدتي طولاني بسته بماند تا بتوانند

تغييرات بنيادي بعمل آورند . دكتر سروش و همكارانش موضوع را با امام خميني درميان گذاشته و درخواست نمودند تا ايشان دستور تسريع در بازگشايي دانشگاهها را صادر نمايند ،كه ايشان

 نيز در يكي از سخنراني هاي عمومي خود دستور به اين امر فرمودند . پس از يك سال و نيم

بازگشايي دانشگاهها شروع شد و با سرفصلهاي جديد كار خود را آغاز نمودند .

در سال 1362 به دليل بروز پاره اي اختلافات بين ايشان و مديريت دانشگاه تربيت معلم

دكتر سروش به موسسه تحقيقات و مطالعات فرهنگي نقل مكان نمودند كه تا كنون نيز در

آن عضو ميباشند . در آن سال ستاد انقلاب فرهنگي به شوراي انقلاب فرهنگي تغيير يافت

و اعضاي آن به هفده نفر افزايش يافتند ؛ اما دكتر سروش در هيچ يك از جلسات اين شورا

 شركت نكردند و استعفاي خود را تقديم آيت الله خميني نمودند و از آن پس هيچ پست

رسمي در سيستم حكومتي ايران بر عهده نگرفته اند ، و صرفا محقق مركز مطالعات و

 تحقيقات فرهنگي بوده اند . فقط گاه گاهي مورد مشورت بعضي از اشخاص دولتي قرار داشته اند .

دكتر سروش تا سال 1375 كه بدليل حملات اعضاي گروهك موسوم به انصار حزب الله

مجبور به ترك تدريس در دانشگاه شدند ، دروس زير را تدريس مينمودند : فلسفه علم  ، 

 فلسفه تاريخ  ،  فلسفه دين يا كلام جديد  ،  فلسفه تطبيقي و فلسفه علوم تجربي .

ايشان همچنين يك سلسله سخنراني درباره مثنوي مولانا جلال الدين ايراد فرمودند كه

در همان زمان از تلويزيون ايران پخش ميشد .  پس از آن در طول هشت ترم در دانشگاه

 همين موضوع  را تدريس نمودند كه نوارهاي آن بطور گسترده در داخل و خارج ازكشور

 منتشر شده است .

در سال 1367 دكتر سروش بطور هفتگي در مسجد امام صادق در شمال تهران ،

سخنراني درباره نهج البلاغه را آغاز نمودند . كه حاصل آن مجموعه اوصاف پارسايان

در تفسير خطبه متقين ، و مجموعه حكمت و معيشت درتفسير نامه حضرت امام علي (ع)

به ح‍ضرت امام حسن (ع) بود . سخنراني هاي دكتر سروش در اين مسجد حدود 6

سال ادامه داشت تا اينكه بدليل مخالفتهاي سياسي قطع گرديد .

علاقمندان ميتوانند براي اطلاع بيشتر و دقيقتر از زندگي سياسي آقاي دكتر سروش و

نظرات ايشان به مجموعه مصاحبه ها و مكاتبات منتشز شده در كتابهاي آئين شهرياري و

 دينداري ، و سياست نامه مراجعه نمايند .

برخی از  كتابهاي نوشته شده توسط آقاي دكتر عبدالكريم سروش چنين است :

1-       نهاد نا آرام جهان

2-       تفرج صنع

3-       آئين شهرياري و دينداري

4-       اوصاف پارسايان

5-       ايدئولوژي شيطاني

6-       بسط تجربه نبوي

7-       حكمت و معيشت ( تا كنون دو جلد آن چاپ شده )

8-       حديث بندگي و دلبردگي

9-       درسهايي در فلسفه علم الاجتماع

10-    رازداني روشنفكري و دينداري

11-    سياست نامه

12-    صراطهاي مستقيم

13-    علم چيست ؟ فلسفه چيست ؟

14-    فربه تر از ايدئولوژي

15-    قبض و بسط تئوريك شريعت

16-    قصه ارباب معرفت

17-    قمار عاشقانه

18-    مدارا و مديريت

19-    اخلاق خدايان

20-    بسط تجربه نبوي

و...

منبع: http://biatak1.blogfa.com