به نام خدا

  • صفحه اصلی
  • پروفایل
  • ایمیل
  • آرشیو
  • عناوین مطالب

کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش

توسط دپرام |

سفرهای منصور ضابطیان

,

سفر مراکش

,

خاطرات منصور ضابطیان

,

خاطرات مراکش

| جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۶ | 1:19
عکس روی جلد کتاب چای نعنا

 

نشر مثلث

نشر مثلث در زمینه های: سفر و جهانگردی، ادبیات و شعر، مدیریت و کسب و کار، یوگا و مـدیتیـشن و ... فعالیت می کند.

 

عکس و جملات ناب کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش

عکس روی جلد کتاب چای نعنا

 

عکس ها و یادداشت ها و ویدئوها را مرور کتاب چای نعنا

 

نسیم، بوی دریا را با خودش آورده است کتاب چای نعنا

 

گاهی همین شلختگی هاست که می شود کتاب چای نعنا

 

تصویر پشت جلد کتاب چای نعنا
 

موضوع کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش

وقتی قرار است برای مخاطب ایرانی دربارۀ کشور مراکش بنویسی با یک گرفتاری بزرگ روبرو می شوی و آن هم اسم کشور مراکش است. ما در جهان تنها مردمانی هستیم که به این کشور می گوییم مراکش. مراکش در واقع نام چهارمین شهر بزرگ کشور Morocco است. خودشان و بقیۀ مردم جهان با این نام آشناترند. ایرانی ها هم تا همین چند دهۀ پیش بیشتر واژۀ «مغرب» را به کار می بردند اما از آن جایی که مغرب به بخش بزرگتری از آفریقا (مراکش، الجزایر و تونس) اطلاق می شده، در همۀ منابع نام مراکش جایگزین آن شده است. بر این اساس هر جا در کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش صحبت از شهر مراکش می شود تا حد امکان از واژۀ شهر استفاده شده است.

نوشته های کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش حاصل یک سفر تقریبا بیست روزه در بهار 1396 به کشور مراکش است که بیشتر بخش های مرکزی و شمالی آن را در بر می گیرد.

جنوب مراکش خود حدیثی دیگر دارد و برای سفر، زمانی دیگر را می طلبد. زمانی که هوای مناسب تری برای رفتن به صحرا باشد. ساحل طولانی مراکش با اقیانوس اطلس از یک سو و نزدیکی اش با دریای مدیترانه و تنگۀ جبل الطارق از سوی دیگر تصاویر بی نظیری از هم آغوشی خشکی و آب پدید آورده است که هر کسی را وسوسه می کند به مراکش سفر کند یا حتی در آن جا بماند.

در ادامه با هم بخش هایی از کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش را مرور خواهیم کرد.

برش هایی از کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش

کازابلانکا: مهتاب و عشق و دریا

عکس ها و یادداشت ها و ویدئوها را مرور می کنم و می رسم به غروب اولین روز که یونس مرا به مدینا برد. مدینا بخش قدیمی شهر است. تقریبا همۀ شهرهای مراکش چنین بخشی دارند؛ جایی شبیه یک بازار قدیمی با کوچه پس کوچه های تو در تو که شهر به شهر، وسعتش فرق می کند. وقتی در مدینا هستید تنها به یک مکان جغرافیایی دیگر پا نمی گذارید، انگار پرتاب می شوید به یک زمان تاریخی دیگر که از امروز، سال ها دور است. «صفحه 30 – کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش»

کازابلانکا: مهتاب و عشق و دریا

نسیم، بوی دریا را با خودش آورده است. باد که تندتر می شود، شتک آب از روی موج شکن های سنگی می خورد روی صورتم و خنکم می کند. حال غریبی است که چشمت به غروب آفتاب باشد و به سکۀ نارنجی خورشید که در قلک دریا فرو می رود و گوشت به صدای مؤذن مسجد باشد که کی الله اکبرش را سر می دهد. شک ندارم که این فضا حال هر آدمی را با هر سطحی از اعتقاد مذهبی دگرگون می کند … از بس همه چیز یک جور دیگر است. «صفحه 41 – کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش»

طنجه: دریا به دریا

گاهی همین شلختگی هاست که می شود نشان معروفیت جایی. تجربه نشان می دهد همیشه هم شیک بودن عامل موفقیت نیست. دیوار ورودی کافه مهمترین جایی است که آدم ها کنارش می ایستند و عکس می گیرند. از آدم هایی که دیوار برایشان جذاب است می شود فهمید چه کسانی اهل طنجه نیستند. دیوار را که رد کنی ناگهان پله هایی سبز می شوند که طبقه به طبقه آدم را به سمت پایین هدایت می کنند. پایین جایی است نزدیک ساحل. جایی که می شود تا هر جا چشم کار می کند، آبی دریا را دید؛ آن هم درست در جایی که دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس به هم می رسند؛ در جبل الطارق. هوا که مثل امروز خوب باشد می شود جنوب اسپانیا را دید. «صفحه 75 – کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش»

بخشی از کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش

کازابلانکا: مهتاب و عشق و دریا

یکی دو ساعتی بیشتر از ورودم به کازابلانکا نگذشته که سر و کلۀ «یونس» پیدا می شود. در این فاصله تنها رسیده ام هتل «احمدوی» را پیدا کنم، اتاقم را بگیرم، ده دقیقه ای زیر آب گرم بایستم و ساندویچی خوش مزه در یک رستوران محلی بخورم که ترکیبی است از گوشت سرخ شده و چند جور ادویه. مجموعۀ این ها شاید برای رفع خستگی یک پرواز طولانی کم باشد اما وقتی شوق کشف یک سرزمین جدید را داشته باشی، کافی است.

پرواز شامل یک زمان دو ساعت و نیمه از تهران به دبی، یک اقامت چهار ساعته در فرودگاه دبی و یک پرواز نه ساعته از دبی به کازابلانکاست که می شود پانزده ساعت و نیم. اگر سه ساعت زمان حضور قبل از پرواز در فرودگاه امام و دو ساعت تشریفات ورود و فاصلۀ فرودگاه «محمد پنجم» تا شهر را هم حساب کنید می شود بیست و یک ساعت و نیم و تازه به این مجموعه باید یک ساعت تأخیر پرواز به خاطر یک خانوادۀ خودخواه هندی که می خواستند حتما توی یک ردیف بنشینند و به هیچ صراطی مستقیم نبودند را هم اضافه کرد. یک ساعت کامل سر پا ایستادند و آخر سر هم هواپیما بدون آن ها پرواز کرد! بی نظمی تشریفات ورود یکی از نادرترین موارد بی نظمی در فرودگاه هایی بود که در عمرم دیده ام اما این بی نظمی به لبخند مأمور کنترل گذرنامه می ارزید که وقتی دید ایرانی ام، به فارسی دست و پا شکسته گفت: «عید شما مبارک!» «صفحات 29 و 30 – کتاب چای نعنا: سفر نامه و عکس های مراکش»

 

منبع: http://tittas.org

موضوعات وب
  • عمومی
  • کتاب
  • مناسبت‌ها
پیوندها
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین وحید خراسانی
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ میرزا جواد تبریزی
  • حضرت آیت الله سید علی حسینی سیستانی
  • رضا امیرخانی
  • صیبحوا
  • دکتر محسن رضایی
  • دریچه ای رو به هنر و فرهنگ
  • عطش انتظار
  • داستان مهدخت ایران روشنک
  • 💞موسیقی💞
آرشیو وب
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای به نام خدا محفوظ است .