آيينهزار سيدمهدي شجاعي
عادت به خواندن نمايشنامه در كشور ما مرسوم نيست، بر خلاف بسياري از كشورها كه در آنها خواندن نمايشنامه فينفسه براي مخاطب اهل مطالعه، اصالت و موضوعيت دارد. برخي از مخاطبان، حتي بعد از ديدن اجرا در پي
تهية متن نمايشنامه برميآيند و با بازخواني مجدد و مكرر، آنچه را با ديدن نمايش درنيافتهاند، از متن استخراج ميكنند. البته اين جدا از نمايشنامهخواني است كه به طور مستقل در محافل ادبي و هنري برگزار ميشود و مخاطبان و علاقهمندان خاص خود را هم دارد.
خوشبختانه اين حركت، چند سالي است كه در كشور ما نيز آغاز شده و استقبال و اظهار علاقة مخاطبين به شنيدن و خواندن نمايشنامه، افق روشني را پيش رو گسترده است.
كتاب «آيينهزار» متشكل از دوازده تابلو نمايشي است كه نويسنده صراحتاً عبارت «براي خواندن» را هم در كنار آنها ذكر كرده است، شايد به اين دليل كه اولاً شناختي ريشهاي از نمايشنامهنويسي و ادبيات دراماتيك به عنوان رشتة تحصيلياش دارد، ثانياً به قوت و سابقهاش در داستان كوتاه متكي است و ثالثاً سعي دارد با تكيه بر مخاطبيني كه نام و قلم او را ميشناسند و آثارش را با علاقه دنبال ميكنند، مخاطب را با اين ژانر ادبي مأنوس كند و برخي از حرفها و دغدغههايش را در اين قالب به مخاطب منتقل سازد; حرفها و دغدغههايي كه مشكلات و مسايل بنيادين جامعه محسوب ميشوند و تنها با شناخت و معالجة اين دردهاي رسوبكرده و نهادينهشده ميتوان به اصلاح و تغيير و تحول فرهنگي اميد بست.
پيوند چند عنصر جذاب ادبي، تابلوهاي نمايشي «آينهزار» را خواندنيتر كردهاست. جوهرة ادبي در نثر، ايجاز در كلام، جسارت و گستاخي در بيان، عنصر غافلگيري و از همه مهمتر طنز لطيف و دلنشين موجود در تابلوها سبب ميشود كه خواننده پس از خواندن اولين تابلو، صفحات بعدي را با اشتياق دنبال كند و تا كتاب را به پايان نرسانده است، بر زمينش نگذارد
و اما چرا اسم «آينهزار»؟ اولين دليلي كه به ذهن ميرسد، تازه و جذاببودن اين عنوان است. تركيباتي مثل گلزار، لالهزار و شورهزار در ادب فارسي بسيار به كار رفته است، ولي تركيب اين پسوند با آينه تازه و شايد بيسابقه است و برانگيزانندة كنجكاوي و سؤال. ولي به نظر ميرسد كه اين، همة پاسخ نيست. گويا قصد و غرض نويسنده از قراردادن اين عنوان بر آن تابلوهاي نمايشي، ارجاع ذهن مخاطب به اين نكته است كه از مقابل صفحات اين كتاب به سادگي عبور نكنيد. هر صفحه، آينهاي است پيش روي مخاطب، مردم و جامعه كه بايد در آن تأمل كنند و معايب و محاسن خود را ببينند.