فکرش را هم نمی‌کردم داستان این کتاب این‌قدر جذاب باشه، یک داستان عالی و پرگره که خیلی هم خوب روایت شده. البته ترجمه افتضاح بود. تصور کنید که یک مترجم نوت‌بوک را دفتر یادداشت ترجمه کند و آی پی را آی پد.

(خطر لو رفتن داستان)

اگر قصد خواندن کتاب را دارید که توصیه می‌کنم حتما این کار را بکنید توصیه‌ی اکید میکنم که خلاصه‌ی داستانی که در زیر نوشتم را نخوانید چون واقعا لطف کتاب از بین می‌ره.

متیو استاد (جذاب) فلسفه‌ی دانشگاه کمبریج است، او یک سال پیش زن خود را بر اثر یک حادثه‌ی تصادف از دست داده است؛ متیو خیلی اتفاقی یک لپ‌تاپ دست دوم می‌خرد. فروشنده مدعی است که لپ‌تاپ را که متعلق به خواهر فوت شده‌اش است فرمت کرده و ویندوز جدید روی آن نصب کرده. متیو روی حافظه‌ی لپ‌تاپ چند عکس پیدا می‌کند و به ایمیلی که زیر عکس‌هاست ایمیل می‌زند. دختر صاحب عکس‌ها به ایمیل جواب می‌دهد و با هم قرار می‌گذارند که فردا همدیگر را ببینند. هر دو سر قرار حاضر می‌شوند ولی همدیگر را نمی‌بینند. بعدا متوجه می‌شوند که تاریخ برای متیو سال 2011 است و برای اما (دختر) 2010. پس از اتفاقات زیادی مشخص می‌شود که هم‌سر متیو که جراح قلب بوده با او ازدواج کرده بوده تا بتواند قلب او را برای پیوند با قلب مردی که عاشقش بوده به دست بیاورد (گروه خونی متیو و معشوق هم‌سرش از نوع به خصوص و خیلی نادری بوده و به همین دلیل قلب برای پیوند به او بسیار سخت پیدا می‌شده). متیو و اما دوباره در همان رستوران قرار می‌گذارند و این بار همدیگر را می‌بینند.