موضوع فیلمنامه به صدور حکم تخلیه برای مدارس مربوط میشود. جالبی موضوع (که انتهای فیلمنامه هم به آن اشاره میکند) این است که در سالهای 64 و 65 موضوع حکم تخلیهی مدارس تبدیل به معضلی برای آموزش و پرورش شده بوده و تا جایی که من میدانم هنوز هم این مشکل وجود دارد و کاملا حل نشده است. همانطور که وقتی شما داستان مدیر مدرسهی جلال آل احمد را میخوانید میبینید که خیلی از آن مشکلات هنوز هم در سیستم آموزش و پرورش ما وجود دارند.
در کل فیلمنامه که ظاهرا از روی آن فیلم هم ساخته شده با توجه به فضای آن روزها متوسط است.
(خطر لو رفتن داستان)
معلمها در مدرسه مشغول کارشان هستند که مالک مدرسه با حکم تخلیه وارد مدرسه میشود. ناظم مدرسه با کله شقی در مقابل این حکم میایستد ولی راه به جایی نمیبرد. شرکت واحد یک اتوبوس دو طبقه و یک اتوبوس یک طبقه در اختیار مدرسه قرار میدهد که تبدیل به مدرسه شود. خودروی مدیر هم حکم دفتر مدرسه را پیدا میکند. اتفاقاتی که در این مدرسهی اتوبوسی میافتد طنز ماجرا را شکل میدهد. مدیر دنبال حل ماجرا از طریق مجراهای قانونیست. در آخر مجلس تصویب میکند که حکم تخلیهی مدارس پنج سال به تاخیر بیفتد. پنج سال میگذرد و مجددا مالک با حکم تخلیه به سراغ مدرسه میرود.