مرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد
نمیدانم چرا احساس میکردم با کتاب خوبی روبهرو خواهم شد ولی اینطور نبود و خیلی جاها کتاب شدیدا حوصله را سر میبرد. از نویسندههای سوئدی سابقهی خوبی در ذهنم داشتم. به خصوص فردریک بکمن که اکثر کارهاش عالی هستند. ولی این کتاب به هم ریخته و شلخته بود، هر چند نویسنده سعی کرده بود این بههمریختهگی در روایت نقطهی قوت داستانش باشد ولی نتوانسته بود به خوبی از عهدهی کار برآید. در کل رمان ضعیفی بود. امتیاز 3 از 10.
(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))
بعد از یک زندهگی طولانی و پرحادثه، «آلن کارلسن» در یک خانه سالمندان به صد سالهگی میرسد. در روز تولد صدسالهگی او و در حالیکه کارکنان خانهی سالمندان تصمیم دارند برای او جشن تولد برگزار کنند، آلن که علاقهای به این تولد ندارد و دوست دارد راحت و بدون محدودیت زندهگی کند، تصمیم به فرار میگیرد و پنجرهی اتاق خود را باز میکند و بدون نقشهی قبلی دل به دریا میزند؛ آلن درست در روز تولدش از خانهی سالمندان فرار میکند. زندهگی جدید او از این لحظه آغاز میشود. آلن در این مسیر با حوادث غیرمنتظرهای روبهرو میشود. سرقت یک چمدان پرپول، تعقیبوگریز با جنایتکاران و همسفر شدن با یک فیل بزرگ بخشی از ماجراجوییهایی است که آلن پس از فرار از خانهی سالمندان رقم میزند.