شراب خام

 

اسماعيل فصيح

 

انتشارات البرز

اين داستان در زماني اتفاق مي افتد كه جلال آريان به ايران بازگشته ، خواهرش فرنگيس در جنوب زندگي مي كند و برادرش يوسف در بيمارستان بستري است . جلال وقت زيادي را صرف برادر بيمارش مي كند و از سوي ديگر در اداره نيز وارد ماجرايي جنايي مي شود . از او مي خواهند سفري به جنوب كرده و دليل استعفاي كارمندي به نام مهين را بفهمد ولي مهين در قطار خودكشي مي كند در حالي كه باردار مي باشد و ...

كتاب متوسطي بود هم چنان خوشخوان و روان نوشته شده با علاقه و سرعت مي خونيدش ولي تكراري نويسه آقاي فصيح چيز تازه اي واسه ارائه كردن نداره باز هم همون حرف ها و صحبت ها روايت هاي مشابه . چه علاقه شديدي هم به وجود يك فرد خل و چل و رماتيسمي در خانواده داره و همچنين به مريضي صرع . در كل كتاب متوسطي هست ولي واقعا خوندن كتاب هاي فصيح پشت سر هم آدم را به ركود مي بره انگار هر كتاب داستان زندگي يكي از هم سايه ها باشه داستان هاي زندگي در يك فضا و فرهنگ .

از اين كتاب فيلمي هم با بازي داوود رشيدي ساخته مي شه و چند قسمتش هم قبل از انقلاب پخش مي شه . در ضمن اين كتاب اولين رمان آقاي صيح هست و از اين رو اهميت زيادي داره با توجه به اولي رمان بودن مي شه گفت خيلي خوب نوشته شده .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

نصف دنيا ديوانه و بدبختند و نصف ديگر هم خواهي نخواهي خودشان را ديوانه و بدبخت مي كنند كه دليل جنون و بدبختي را بفهمند .

 

موضوع كتاب هاي خوب با هم فرق دارند ولي فكر مي كنم مايه ي اصلي تمام آنها دوست داشتن به يكي از صور مختلفشه .

 

من از يك چيز نويسنده ها و فيلسوف ها خوشم مي آيد : وقتي از آنها سوالي بكنيد ، به قدري مفصل و سخاوتمندانه جواب مي دهند كه پانزده تا سوال بعدي را بايد درز گرفت .

 

من از صحبت كردن در تلفن با زن ها اكراه دارم . گاهي صحبت كردن كم كم حساس و كشدار مي شود ، يعني به جاهاي باريك ، به جاهاي خيلي باريك مي كشد .

منبع: http://bestbooks.blogfa.com