جالب و شاید اندکی عجیب است که روشن‌فکران دینی/ نواندیشان دین‌دار/ دین‌اندیشان متجدّد در ایران چندان به بازسازی و احیای مفهوم «ایمان» علاقه نشان نداده‌اند، و در نظرشان، نواندیشی در دین، تنها، از قبیل تطبیق ساحت‌های اجتماعی و سیاسیِ دین با اقتضاءات دنیای مدرن بوده است. این شگفتی زمانی معنادارتر می‌شود که بفهمیم اغلب این روشنفکران گوهر دین را در «تجربه‌ی دینی» یافته‌اند، پس نتیجتاً احیای دین بایست در نسبت با «ایمانِ به موجبِ تجربه‌یِ دینیِ در عصرِ حاضر» شکل بگیرد؛ چون دین چیزی جز این نبایست باشد

با تمام این احوال شاید تنها محمّد مجتهد شبستری و کمی هم احمد (آرش) نراقی بر «ایمان» -به عنوان تجربه‌ای که بایست «نو» شود- دست گذاشته‌اند و اغلب روشنفکران دینی (؟) در کتاب‌های‌شان (در واقع در مجموعه‌سخنرانی‌های مکتوب‌شان) چندان رغبتی به این امر نشان نداده‌اند. پس این کتاب از همین رو نقطه‌ی عطف و کوشش قابل توجّهی در کارنامه‌ی نواندیشی دینی ست و به خصوص در نیمه‌ی آغازین‌اش خواننده را با تحلیل جالبی از مفهوم سهلِ ممتنعِ «ایمان» مواجه می‌کند که رنگ-و-بوی الاهیات جدید مسیحی دارد و نویسنده سعی دارد با آن به تعریفِ ساز-و-کاری هرچند کلّی برای رِفُرم در دین بپردازد.

منبع: http://www.goodreads.com