جشن نيمه شعبان و مجلسي پرشور و بسياري که فرياد «آقا بيا، آقا بیا» سرداده اند... در اين ميان جواني برخلاف همه فریاد می زند که: «آقا نيا، آقا نیا))

این شروع یک داستان واقع گرایانه است که بهانه ای شده برای رمان ساده امّا پرمایه ی سید مهدی شجاعی نویسنده برجسته و پرکار معاصر و حال.
رمان((کمی دیرتر...)) اگرچه چندان طولانی نیست و خیلی ساده و عامیانه نوشته شده ، اما در متن خود همه کسانی را که خود را منتظر امام زمان(عج) می دانند به چالش کشیده است. البته شاید در ظاهر این رمان ، موجب ایجاد یأس در افراد شود امّا به واقع در انتهای کار هم امید را زنده می کند هم عیوبمان را به ما گوشزد.
خواندن این کتاب را به همه کسانی که امام زمان را دوست دارند ، همه کسانی که فکر میکنند امام زمان را دوست دارند و همه کسانی کهمنتظر امام زمانند توصیه میکنیم.
در پایان برشی از این کتاب را با هم میخوانیم:


((... خداشاهده من شخصاً هیچ مشکلی ندارم. همین الآن هم کاملا آماده ام. ولی عرض من به محضرِ آقا این است که: زوده! برای یک اقدامِ فراگیر و جهان شمول ، هنوز زوده!... هنوز باید قدری تأمّل کرد تا زمینه مساعد بشه... از قول من به محضر شریفشون عرضه بدارید: مگه قصد و نیّت مبارکتون، پیاده کردن احکام الهی نیست؟ خب! ما داریم همین کارو میکنیم،...حضرتعالی از همون پشت پرده ی غیب هم اوامرتون مطاعه! هرجا نقصی، خللی، اشکالی هست ابتدا تذکر بدین! اگر ما بی توجهی کردیم،... شما وارد عمل بشین....))

عنوان کتاب: کمی دیرتر  / نویسنده: سید مهدی شجاعی / صفحات: 267 صفحه  / ناشر: نیستان / قالب رمان: ساده واقع

  منبع: http://masalnews.ir