ممکن است این ذهنیت پیش آید که افلاطون چرا تألیفات خود را به‌صورت مکالمه درآورده؟ ظاهراً جواب این است که افلاطون با آنکه آثار مکتوب بسیار دارد، معتقد به کتاب نبوده؛ یعنی کتاب را وافی به تعلیم نمی‌دانسته است، و گمان می‌رود که این عقیده را مانند بسیاری از معتقدانش از استاد خود سقراط دریافته باشد؛ زیرا کتاب چیزی است جامد و بی‌جان که محتویات خود را نمی‌تواند توضیح دهد و با مقتضای حال مناسبت دهد و مطابق فهم خواننده سخن بگوید؛ از این‌رو سوءبرداشت بسیار ممکن است پیش آید و فایده‌ی خواندن کتاب کم باشد. بنابراین تعلیمات سقراط تماماً شفاهی بوده، آن هم نه به‌صورت تدریس و نطق و خطابه؛ بل به‌صورت مباحثه و مجادله. چون سقراط خود مدعی علم نبود و همواره به جهل خویش اقرار می‌کرد و از روی راستی یا بنا بر مصلحت همیشه می‌گفت که من حقیقت را نمی‌دانم و به‌وسیله‌ی مباحثه با اشخاص می‌خواهم آن را کشف کنم و تحصیل علم نمایم. من علم و هنری ندارم، تنها هنر من این است که مانند مادرم فن قابلگی می‌دانم. مادرم زن‌ها را در وضع حمل کمک می‌کرد، و من عقل‌ها و ذهن‌ها را یاری می‌کنم که زاییده شوند، و این سخن از اینجا ناشی می‌شود که عقیده‌ی سقراط این بوده یا شاید عقیده‌ی خود افلاطون است که اگر علم را کسی نتواند به دیگری اعطا کند، حقایق، خود همه در ذخیره‌ی خاطر همه‌کس هست؛ جز آنکه به حال کمون است و همه‌کس علم را در حیات قبل تحصیل نموده و در این زندگانی از آن غفلت و فراموشی دارد و معنی جهل همین غفلت و فراموشی است؛ و کار معلم این است شاگرد را آگاه کند و متذکر شود تا او علمی را که در ضمیرش نهفته و از او غایب است به یاد بیاورد، و این مورد در چندتایی از کتاب‌های افلاطون دیده می‌شود و مخصوصاً در یکی از آن‌ها که موسوم به مِنون است تصریح و عملاً ثابت می‌شود که سقراط یکی از بنده‌های زرخرید متن، صاحب خود را که هیچ درسی نخوانده و عامی و اُمی صرف است، طلبیده و به اندک سؤال و جوابی با او چند قضیه از قضایای هندسی را به زبان او جاری می‌سازد.
اما اینکه خواه عقیده‌ی افلاطون و سقراط بر اینکه جهل، غفلت و فراموشی است و علم تذکر و تنبه است، درست باشد یا نباشد، این شیوه‌ی آموزش که استاد علم را به شاگرد القا و تحمیل نکند، بلکه به گفت‌وگو و مباحثه و سؤال و جواب لااقل بر حسب ظاهر چنین وانمود نماید که شاگرد، خود به حقیقت پی برده و آن را کشف می‌کند بهترین شیوه است، و به این روش شاگرد حقایق را هم بهتر درک می‌کند، و هم بهتر به خاطر می‌سپارد.

مقاله‌ی #زندگی_و_زمانه‌ی_افلاطون از #محمدعلی_فروغی نقل شده در #ضیافت #سخن_درباره‌ی_عشق، #افلاطون، ترجمه‌ی زنده‌یاد #محمدعلی_فروغی، #کتاب_کوله‌پشتی، صص ۲۰ و ۲۱