از مرگ...



هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
اگر چه دستانش، از ابتذال، شکننده‌تر بود.
هراس من -باری- همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن
از آزادی آدمی
افزون‌تر باشد





جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
باروئی پی افکندن...

اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش‌تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.




#کاشفان_فروتن_شوکران، #احمد_شاملو، نشر #سازمان_انتشاراتی_و_فرهنگی_ابتکار، ص ۹