داستان کتاب مربوط به پدر پولداریست که پسرش را به خاطر صراحت و رفتارهای خاص دیگه در خانه زندانی می کنه، پسر به صورت اتفاقی با زنی رقاص و خواننده آشنا می شه و این زن از همان جا مسیر زندگیش عوض می شه و برای این پسر مادری می کنه. پس از سال ها پدر که از پسرش کاملا بی خبر بوده از شهادت پسرش خبردار می شه.

انتظاری که من از سید مهدی شجاعی داشتم داستانی قوی تر از این بود هر چند که ظاهرا این داستان یکی از اولین کارهای ایشون بوده.