به نام خدا

  • صفحه اصلی
  • پروفایل
  • ایمیل
  • آرشیو
  • عناوین مطالب

از طرف او

توسط دپرام |

داستان های ایتالیایی

,

آلبا دِ سِس پدِس

,

بهمن فرزانه

,

مؤسسه انتشارات آگاه

| یکشنبه سوم شهریور ۱۳۹۸ | 21:52

 

 از طرف او

 

آلبا دسس پدس

بهمن فرزانه

 

نشر آگه

 آلساندرا دختری زیبا و فوق العاده احساساتی است . روحیات او شبیه روحیات مادر پیانیست و زیبایش الئونورا می باشد . او در خانه ای زندگی می کند مانند خانه های دیگر . خانه ای که پدر فکر می کند تنها وظیفه اش در قبال خانواده پول درآوردن است و در برابر آن حتی حق تحقیر آنها را نیز دارد و مادری که در جست و جوی یک کلمه عشق و احساس در زندگی است . مادر الساندرا به خاطر عشق خودکشی می کند و همه اینها مقدمه ای می شود تا او در زندگی اش تنها و تنها به دنبال عشق باشد ........

شاید اوایل کتاب به نظرتون شبیه کتاب های عامیانه بیاد و بمونید چرا نویسنده مشهوری چنین کتابی نوشته و یا چرا چنین مترجم بنامی این کتاب را ترجمه کرده .... اما با پیش رفتن کتاب کامل متوجه زیباییش می شیم کتابی هست که به جای داستان در حقیقت روان شناسی احساس زن و مرد در برابر هم و گفت و گوها و خواست های یک زن را بیان می کنه .... کتاب قشنگیه خوشم اومد بعضی جاهاش کاملا قابل درک بود جایی که الئونورا دلش نمی خواست فرزندش دختر باشه ... وقتی الساندرا سعی می کرد با فرانچسکو صحبت کنه و فرانچسکو هیچ وقت تو مسیری که اون می خواست نمی رفت هیچ وقت منظور الساندرا را نمی فهمید حتی بهونه ها و کارهای کوچکی که الساندرا شروع می کرد تا به یک حرکت عاشقانه بینجامد ...... شاید یک جورایی خیلی طرفدارانه به زن ها نگاه کرده اما نمی دونم حس می کنم اون موقع که توی جامعه اونا و هنوز که توی جامعه ما زندگی عادلانه برای زنها مشکله شاید باید همین قدر یک طرفانه به این موضوع نگاه کرد تا کسی متوجه بشه ..... البته فقط به تقابل زن و مرد نمی پردازه بلکه روابط بین خود زن ها و همین طور افکار تنهایی یک زن نیز خیلی موشکافانه توی کتاب بررسی شده

از انصاف نگذریم البته باید بگم الساندرا را کامل درک نمی کنم یک جاهایی آره حق داشت اون بی تفاوتی و خودخواهی خاص مردها را خوب نشون می داد اما یک جاهایی هم واقعا بی انصافی بود الساندرا قدر نمی دونست بالاخره فرانچسکو مرد خوبی بود خیلی خوب اما الساندرا دقیقا همون چیزی که تو ذهنش بود را می خواست . قدرناشناس بود حاضر نبود از طرف دیگه هم نگاه کنه و اصلا فکر نمی کرد زندگی جز عشق کلی ابعاد دیگه هم داره اما اونجاها واقعا گناه داشت که سعی می کرد به صورت شفاف با شوهرش حرف بزنه و واضح می گفت دلم کلمات عاشقانه می خواد و مرد می شنید و نمی گفت

به هر حال بد نیست آقایون بخونند این کتاب را و یادشون بیاد وقتی کسی را دوست دارن باید چیزی که اون فرد دلش می خواد بهش بدن نه چیزی که خودشون مناسب می دونند ... یادشون بیاد چه قدر اهمیت حرف های زیبا زیاده و ......

 مبحث اصلی داستان های آلبا دسس پدس زن ها و مشکلات اونهاست . او در سال ۱۹۴۴ مجله سیاسی وادبی و وعلمی مرکوری را بنیان نهاد و تا سال ۱۹۴۸ آن را اداره کرد.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مردها ارزش کلمات را نمی فهمند . مردها به مادیات اهمیت می دهند و زن ها با معنویات زندگی می کنند .

 

برای این بود که دلم می خواست تو پسر به دنیا می آمدی . مردها مثل ما از این موضوع های لطیف غمگین نمی شوند . مردها خود را با زندگی وفق می دهند . خوش به حال آنها . دلم می خواست پس از خود موجود خوشبختی را بر جای بگذارم . مادر من به هر قیمتی بود می خواست مرا از موسیقی از کتاب و شعر دور کند . دلش می خواست به چیزهای دیگر علاقه مند شوم .از او قوی تر بشوم .

 

مرد فوق العاده وجود ندارد . همه مردها یکسان هستند . مرد باعث بدبختی است .

 

زن به هر وسیله ای متوسل می شود تا در برابر عشق مقاومت کند ولی عشق همیشه از او قوی تر است .

 

مردها اگر در شغل خود در محاسبات مالی خود اشتباهی کنند از خود خجالت می کشند . اشتباه در مسائل عشقی برایشان علی السویه است .

 

برای فهم یکدیگر راه های بسیاری وجود دارد . من خطرناک ترین و مشکل ترین راه را انتخاب کرده ام . کمکم کن .

 

لحظه ای می رسد که باید بین تسلیم شدن یا دفاع از خود یکی را انتخاب کرد . نمی توان مدام در تردید و ترس به زندگی ادامه داد .

 

همه در جهان آدم های خوبی بودیم فقط می خواستیم آن خوبی را در لحظات نامناسبی به هم عرضه کنیم و به همین دلیل بود که هرگز به هم نمی رسیدیم.

منبع: http://bestbooks.blogfa.com

موضوعات وب
  • عمومی
  • کتاب
  • مناسبت‌ها
پیوندها
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین وحید خراسانی
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ میرزا جواد تبریزی
  • حضرت آیت الله سید علی حسینی سیستانی
  • رضا امیرخانی
  • صیبحوا
  • دکتر محسن رضایی
  • دریچه ای رو به هنر و فرهنگ
  • عطش انتظار
  • داستان مهدخت ایران روشنک
  • 💞موسیقی💞
آرشیو وب
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای به نام خدا محفوظ است .