به نام خدا

  • صفحه اصلی
  • پروفایل
  • ایمیل
  • آرشیو
  • عناوین مطالب

هری پاتر و یادگاران مرگ

توسط دپرام |

داستان های انگلیسی

,

جادوگران

,

داستانهای نوجوانان

,

جی کی رولینگ

| چهارشنبه دوم خرداد ۱۴۰۳ | 23:48

#هری_پاتر_و_یادگاران_مرگ، #جی._کی.رولینگ، مترجم: #ویدا_اسلامیه، #کتابسرای_تندیس

این قسمت از کتاب، قسمت هفتم و آخر از مجموعه‌ی هری پاتر است که مثل قسمت ششم (هری پاتر و شاه‌زاده‌ی دورگه) روند کندی داشت. در این قسمت هم نویسنده شگفت‌زده‌مان می‌کنه و یک‌باره می‌فهمیم شخصیتی که منفی است در اصل شخصیت خوب و مثبتی است؛ این کار را اصلا نمی‌پسندم که جی.کی.رولینگ علاقه‌ی زیادی به این کار بی‌ربط داره. در فیلم هری پاتر تلفظ هرمیون به شکل هرماینی گفته شده که ظاهرا درست‌تره ولی من بر اساس کتاب در تمام قسمت‌ها هرمیون نوشتم. امتیاز: ۴ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

ولدمورت قصد دارد که هری پاتر را به دلیل بی‌اثر شدن جادوی باستانی مادرش در روز تولد هفده ساله‌گی‌اش در همان روز تولد به قتل برساند.
از طرفی هری به هم‌راه رون و هرمیون به دنبال جان‌پیچ‌های ولدمورت (گنجینه‌هایی که ولدمورت تکه‌هایی از روح خود را در آن‌ها برای رسیدن به جاودانه‌گی گذاشته است) ماجراهایی را دنبال می‌کنند که به کشته‌شدن بعضی از شخصیت‌های اصلی داستان می‌انجامد و در این راه هری به راز وسیله‌های مرگ‌باری پی می‌برد که صاحبشان را به قدرت ارباب مرگ بودن می‌رسانند آن‌ها از سه چیز تشکیل شده‌اند:
-ابرچوب‌دستی که به نام‌های چوب مرگ و چوب‌دستی سرنوشت نیز معروف است (یک چوب‌دستی از چوب درخت اقطی -یاس کبود- که آخرین صاحبش دامبلدور بوده است
-سنگ زنده‌گی مجدد (سنگ انگشتر پدربزرگ ولدمورت که توسط دامبلدور در کتاب ششم جان‌پیچ درون آن نابود شد)
-شنل نامرئی اصلی (شنلی که از پدر هری به او ارث رسیده است)

در این کتاب درباره‌ی گذشته‌ی دامبلدور به این حقیقت پی می‌بریم که پدر دامبلدور "پرسیوال" جنون مشنگ‌آزاری نداشته و در آزکابان (زندان جادوگرها) مرده است. هم‌چنین مشخص می‌شود اسنیپ شخصیت بدی نیست بل‌که در واقع طرف‌دار دامبلدور بوده که خود را در میان طرف‌داران لرد سیاه جا زده بوده تا محفل ققنوس را از نقشه‌ها باخبر کنند. اسنیپ به دست ولدمورت برای به دست آوردن مالکیت ابر چوبدستی کشته می‌شود و به هنگام مرگ خاطرات خود را به هری منتقل می‌کند و در اینجاست که هری می‌فهمد اسنیپ علاوه بر این که هم‌واره طرف‌دار او بوده مادر هری را هم از صمیم قلب دوست داشته و در واقع عاشقش بوده است و به علت عشق به مادر هری سپر مدافع او نیز مثل سپر مدافع مادر هری یک گوزن ماده بوده است. غیر از اسنیپ افراد زیاد دیگری هم در این قسمت کشته می‌شوند از جمله «هدویگ» جغد هری، مودی، دابی جن خانه‌گی (شخصیت مورد علاقه‌ی من)، فرد ویزلی، لوپین، تانکس و .... فصل آخر به رودررویی هری و دشمن اصلی‌اش ولدمورت می‌پردازد.
در پایان و ۱۹ سال بعد هری و جینی ویزلی ازدواج کرده و سه فرزند با نام‌های جیمز، آلبوس سوروس و لیلی دارند و در کنار آن‌ها هم رون ویزلی و هرمیون گرنجر نیز با هم ازدواج کرده و دو فرزند دارند و هری پدرخوانده‌ی فرزند لوپین، تد لوپین شده است.
و کتاب با این جمله تمام می‌شود: "نوزده سال بود که جای زخم، دیگر آزارش نداده بود. همه چیز عالی بود."

موضوعات وب
  • عمومی
  • کتاب
  • مناسبت‌ها
پیوندها
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین وحید خراسانی
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ میرزا جواد تبریزی
  • حضرت آیت الله سید علی حسینی سیستانی
  • رضا امیرخانی
  • صیبحوا
  • دکتر محسن رضایی
  • دریچه ای رو به هنر و فرهنگ
  • عطش انتظار
  • داستان مهدخت ایران روشنک
  • 💞موسیقی💞
آرشیو وب
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای به نام خدا محفوظ است .