توسط دپرام
| یکشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۴ | 9:4
بحث رمان و داستان کوتاه کاملا از هم جداست. داستان خوانها می دانند که نمی شود گفت بین داستان کوتاه و رمان کدام را می شود انتخاب کرد، چون در میان هر دو، آثاری به شدت خوب و قوی پیدا می شود.
کارهای دانشور هم به نظرم همین طور است. نمی شود گفت رمان هایش بهتر است یا داستان کوتاه هایش! اما می شود گفت داستان کوتاه هایش به نسبت معیارهایی که برای یک داستان کوتاه در نظر می گیریم، خوب است یا بد، و نظر من این هست که خیلی خوب است.
شهری چون بهشت، تشکیل شده از تعدادی داستان کوتاه... هرکدام در گوشه ای در این سرزمین اتفاق می افتند، و هرکدام از دید شخصیت های متفاوتی روایت می شوند... قهرمان هر داستان متفاوت است، همین طور فضا... اما یک چیز مشترک است، و آن عمق دردهای جامعه ایرانی زمان دانشور... جامعه ای که هنوز هم تا حد زیادی همان طور مانده...
تک تک داستان های کتاب، زخم هایی را عریان می کنند که تمام این مدت پنهان بوده اند... زیر لباس هایی مندرس و کهنه پنهان بوده اند و به همین دلیل الآن عفونت شدیدی دارند... و شاید به خاطر همین است که اگر کسی مثل دانشور بخواهد این زخم را برای مدتی نشان دهد، مجبور است تعفنش را تحمل و به دیگران هم تحمیل کند.
مجموعه داستان شهری چون بهشت، یکی از بهترین مجموعه داستان های ایرانی است، البته از نظر من. حس و حال داستان ها هم، خیلی مرا به یاد داستان کوتاه های چخوف می انداخت، هرچند فکر نمیکنم دیگر داستان کوتاهی به خوبی داستان های کوتاه چخوف در مجموعه داستان های "اتاق شماره 6" و "بانو با سگ ملوس" بخوانم.
کارهای دانشور هم به نظرم همین طور است. نمی شود گفت رمان هایش بهتر است یا داستان کوتاه هایش! اما می شود گفت داستان کوتاه هایش به نسبت معیارهایی که برای یک داستان کوتاه در نظر می گیریم، خوب است یا بد، و نظر من این هست که خیلی خوب است.
شهری چون بهشت، تشکیل شده از تعدادی داستان کوتاه... هرکدام در گوشه ای در این سرزمین اتفاق می افتند، و هرکدام از دید شخصیت های متفاوتی روایت می شوند... قهرمان هر داستان متفاوت است، همین طور فضا... اما یک چیز مشترک است، و آن عمق دردهای جامعه ایرانی زمان دانشور... جامعه ای که هنوز هم تا حد زیادی همان طور مانده...
تک تک داستان های کتاب، زخم هایی را عریان می کنند که تمام این مدت پنهان بوده اند... زیر لباس هایی مندرس و کهنه پنهان بوده اند و به همین دلیل الآن عفونت شدیدی دارند... و شاید به خاطر همین است که اگر کسی مثل دانشور بخواهد این زخم را برای مدتی نشان دهد، مجبور است تعفنش را تحمل و به دیگران هم تحمیل کند.
مجموعه داستان شهری چون بهشت، یکی از بهترین مجموعه داستان های ایرانی است، البته از نظر من. حس و حال داستان ها هم، خیلی مرا به یاد داستان کوتاه های چخوف می انداخت، هرچند فکر نمیکنم دیگر داستان کوتاهی به خوبی داستان های کوتاه چخوف در مجموعه داستان های "اتاق شماره 6" و "بانو با سگ ملوس" بخوانم.
منبع: http://www.goodreads.com