#مجموعهی_نامرئی، #فریدریش_دورنمات #راینر_ماریا_ریلکه #اشتفان_تسوایگ #روبرت_موزیل #گونتر_گراس #ماکس_فریش #توماس_مان #پتر_هاندکه #یورک_بکر، مترجم: #علیاصغر_حداد، #نشر_ماهی
آرتور شنیتسلر
ستوان گوستول: تکگویی درونی ستوانی که نانوایی ساده او را تحقیر میکند و در فکر خودکشی است که متوجه میشود نانوا سکته کرده و مرده است. امتیاز: ۶.
مردهها سکوت میکنند: زنی متاهل با مردی به گردش شبانه میرود، برای کالسکه اتفاقی میافتد و مرد میمیرد، زن از ترس آبرویش فرار میکند شوهرش از او میخواهد که با او حرف بزند. امتیاز: ۴.
راینر ماریا ریلکه
داستانی برای تاریکی: مردی به دیدار دختری که در کودکی میشناخت میرود و با نگاه و دنیای تازهی او متعجب میشود. امتیاز: ۲.
روبرت موزیل
تیزگوشی: تصویرسازی از رفتار با شنیدن صداها: امتیاز: ۲.
کاغذ مگسکش: مگسی به کاغذ مگسکش میچسبد و میمیرد. امتیاز: ۳.
جزیرهی میمونها: میمونها در زیر نفوذ پادشاه با ترس زندهگی میکنند. داستانی استعاری. امتیاز: ۳.
اشتفان تسوایگ
مجموعهی نامرئی، اپیزودی از دوران تورم در آلمان: آلمان گرفتار تورم بالایی شده و در این بین بیشتر مجموعهی عتیقهی ارزشمند مرد نابینایی را خانوادهاش برای تامین مخارج زندهگی فقیرانهشان کمکم فروختهاند ولی نسخههای بدل را به جای آنها قرار دادهاند و او هنوز با شوق و ذوق هر روز مجموعهاش را لمس میکند و لذت میبرد. امتیاز: ۸.
ستارهای بر فراز جنگل: فرانسوا پیشخدمت کنتس وقتی قرار است از کنتس دور شود خودش را میکشد. امتیاز: ۶.
اینگهبورگ باخمن
همهچیز: مردی ماجرای بچهاش که وحشی بوده و آخر مرده را روایت میکند. امتیاز ۲.
اوندینه میرود: تکگویی شعرگونه. امتیاز ۲.
توماس برنهارت
نمایش کمدی است؟ نمایش تراژدی است؟: مردی دو دل است به تئاتر برود یا نه، تصمیم میگیرد که نرود. در همین زمان مردی از او ساعت میپرسد و شروع به صحبت با او میکند و به قتلی اعتراف میکند. امتیاز: ۳.
یائورِگ: مردی به پیشنهاد داییاش و برای دوری از فضای شهر به معدنی میرود و به کاری دفتری مشغول میشود، دایی باعث مرگ مادر شده. امتیاز: ۳.
دو مدرس: مدرس جدید با مدرس قدیم حرف میزند. امتیاز: ۲.
واقعه: دستگاه عظیمی که قرار بوده لاستیک را قطعهقطعه کند زنی که مسئول روغنکاری دستگاه بوده را قطعهقطعه میکند. امتیاز: ۱.
پتر هانکه
محاکمه: مردی محاکمه و سپس کشته میشود. امتیاز: ۱.
خوشامدگویی هیئتمدیره: در ساختمانی که در زیر برف و توفان هر لحظه امکان خراب شدنش است مردی به اعضای هیات مدیره خوشآمد میگوید. امتیاز: ۱.
حکومت نظامی: مقررات حکومت نظامی. امتیاز: ۲.
اظهارات شاهد عینی: پسری که ناقصالعقل است سر قیم خود را از بدنش جدا میکند. امتیاز: ۱.
سؤال امتحانی شمارهی ۱: مردی از سر ناچاری برای سیر کردن بچههایش پولی را که پیدا میکند خرج میکند. امتیاز: ۱.
سؤال امتحانی شمارهی ۲: مردی وقتی دارد با کودکش بازی میکند و او را به بالا پرتاب میکند کودک از دستش میلغزد و میمیرد، در دادگاه برای اثبات ادعایش همین کار را با فرزند دیگرش انجام میدهد و او هم میمیرد. امتیاز: ۱.
یوهان پتر هبل
دیدار نامنتظر: مردی فردای روز ازدواجش میمیرد. امتیاز: ۱.
هاینریش مان
اهانت: دو دوست در حال مستی با هم درگیر میشوند و این موضوع ادامه پیدا میکند. امتیاز: ۲.
توماس مان
سرخوردگی: مردی از سرخوردهگیهایش در زندهگی میگوید. امتیاز: ۱.
ساعات ناامیدی: ساعات ناامیدی. امتیاز ۰.
هرمان هسه
گرگ: گرگهای گرسنه به دنبال غذا هستند. امتیاز: ۲.
لئون فویشتوانگر
رزمناو پوتمکین: درگیری و در آخر خشونتی احمقانه در رزمناو. امتیاز: ۳.
برتولت برشت
سقراط مجروح: سقراط در جنگ مجروح میشود. امتیاز: ۳.
تمهیداتی علیه زور: داستانی در مورد زور و مزدور. امتیاز: ۱.
آنا زگرس
بازگشت قبیلهی گمشده: قبیلهای به دنبال زمین گمشدهاش است. امتیاز: ۰.
اروین اشتریتماتر
ماده گربه و مرد: پیرمردی تنها از زیر شیروانی صدای بچهگربهای را میشنود ولی هر چه جستوجو میکند پیدایش نمیکند. در آخر زمانی پیدایش میکند که رو به مرگ است و میمیرد. امتیاز: ۶.
اشتفان هایم
برادر دیوانهی من: مردی مدعی است به خاطر دیوانهگیهای برادرش به زندان محکوم شده است. امتیاز: ۲.
هاینریش بل
دانیلِ عادل: مردی که مدیر مدرسه است و زنش از او میخواهد به پسربچهای کمک کند تا در امتحان ورودی قبول شود وقتی دم در مدرسه بچههای منتظر با پدر و مادرانشان را میبیند و در کنار آنها کودکی را تنها میبیند تصمیم میگیرد به خاطر شباهت آن بچه به کودکی خودش او را در آزمون ورودی قبول کند. امتیاز: ۷.
کاری صورت خواهد گرفت (یک داستان پرحادثه): از هاینریش بل چیزی جز این انتظار نمیرفت، عالی بود. مردی که عاشق عاطل و باطل بودن است و گاهی که پول کم میآورد به کاری روی میآورد. این مرد در شرکتی استخدام میشود، مدیر شرکت در دفتر او میمیرد، در مراسم ترحیم او با تاج گل پشت تابوت حرکت میکند و همآنجا شغل جدیدی به او پیشنهاد میشود. در موسسهای به عنوان عزادار حرفهای مشغول به کار میشود. مدیر موسسهی معتقد است که او یک عزادار مادرزاد است. این شغل همآن چیزیست که او میخواسته "شغلی که در آن به فکر فرو رفتن از واجبات، و عاطل و باطل بودن از وظایف اساسی به شمار میآید". امتیاز: ۱۰.
ولفدیتریش اشنوره
جرم: مردی گربهای را از روی یخهای شناور نجات می.دهد و سینهپهلو میکند. دادگاه نظامی او را به گردان تنبیهی میفرستد. معلوم میشود مرد در بچهگی گربهی حاملهای را خیلی بیرحمانه کشته بوده. مرد بعدا در جستوجوی گربهاش روی مین میرود و همراه با گربه تکهتکه میشود. سالها بعد دوست مرد به سراغ رییس دادگاه نظامی میرود و همه چیز را به او میگوید. او وسط جاده گربهای میبیند و به سمت پایهی پرحرف میشود و تصادف میکند. پای او در اثر این تصادف قطع میشود. امتیاز: ۸.
ولفگانگ بورشِرت
نان: مردی شبها پنهان از چشم همسرش نان میخورد، همسرش شب بعد قسمتی از سهم نانش را به شوهرش میدهد. امتیاز: ۲.
زیگفرید لنتس
لوکاس، رعیت نرمخو: چند بومی کنیا راه را بر مردی میبندند و او از اتومبیلش پیاده میشود، در میان بومیان رعیتی که ۱۴ سال برای مرد کار میکرده هم هست. او مردی نرمخوست. لوکاس مرد را رها میکند و تا فردا شب به او مهلت میدهد که از ملکش که در اصل ملک لوکاس است همراه با زن و دخترش خارج شود. امتیاز: ۳.
گونتر گراس
چپدستها: دو دوست چپدست روبهروی هم قرار گرفتهاند تا با هم دوئل کنند، این دوئل به چپدست آنها مربوط میشود. امتیاز: ۶.
پلهبرقی: مردی که از ماریا در ایستگاه راهآهن جدا شده است در بالای پلهبرقی دستگیری میشود. امتیاز: ۲.
بیسیم پلیس: زنی که میگویند معشوقهی پروفسور بوده در دادگاه در مورد آتشسوزی خانهی پروفسور که منجر به مردنش شده شهادت میدهد. زن پروفسور متهم به ایجاد آتش عمدی است. امتیاز: ۱.
مانفرد بیلر
باربو سخن میگوید: زنی قصد دارد پادشاه کشور را ببیند و به او بگوید که همهی مردم کشور در حال ترک کشور و رفتن به کشور همسایه هستند، او مطمئن است که به زودی میتواند پادشاه را ببیند چون به زودی همهی مردم کشور را ترک میکنند و کسی نمیماند جز او و پادشاه. امتیاز: ۳.
یورِک بِکِر
پارک ممنوع: مردی ماشینش را در محل پارکممنوع پارک کرده و منتظر همسرش است که از خرید پارچه برگردد، مردی وارد ماشین میشود و خودش را از پلیسی که در تعقیبش است پنهان میکند، مرد به پلیس اطلاع میدهد و او بازداشت میشود. امتیاز: ۵.
ماکس فریش
طرح: وکیلی در جنگل راهش را گم میکند، مردی که ظاهرا جنگلبان است به او کمک میکند که به شهر برگردد. درگیر جدال با یک روزنامه میشود و خواب بسیار عجیب و بدی میبیند. امتیاز: ۴.
داستان ایزیدور: ایزیدور صاحب داروخانه است، ایزیدور بیزار است که از او بپرسند کجا بوده؟ در اثر یک اتفاق مدتی ناپدید میشود و بعد از هفتسال که به خانه برمیگردد وقتی همسرش از او میپرسد که این هفتسال کجا بوده دوباره خانه را ترک میکند. همسر ایزیدور درخواست طلاق میکند و از او جدا میشود. امتیاز: ۵.
فریدریش دورنمات
تصویر سیزیف: مردی پولدار بر سر خرید تابلویی با دیگری رقابت میکند و تمام دارایی خود را برای خرید آن تابلو میدهد و سپس تابلو را در آتش میسوزاند. این مرد که خود نقاش بوده تابلو را جعل کرده بوده و همهی داراییاش را از راه فروش تابلوی جعلی بهدست آورده بوده و حالا با خریدن تابلو و سوزاندنش دوباره فقیز و بیچیز شده. امتیاز: ۷.
کورت مارتی
واپسین آرزو: داستان مردی که نمیتواند قبول کند دیگر توان گذشته را ندارد و در هر صورت بیماری خانهنشینش میکند، بعد از چند روز دستور میدهد که دیوارهای باغچه را بردارند تا بتواند کارخانه را از دور ببیند و یکی دو روز بعد مرد. امتیاز: ۵.