به نام خدا

کتاب خاطرات (شهید) علی خوش لفظ من را برد به سال های دبستان و موشک باران و بمباران. سال هایی که با استرس و اضطراب سر شد. کتاب سختی هایی را که سربازان کشور برای دفاع از ایران کشیده اند را به خوبی به تصویر کشیده و از سربازان و فرماندهان جنگ قهرمانانی دور از ذهن نساخته. روایت کتاب به نظرم خوب بود ولی عالی نبود. نویسنده ی کتاب بعد از چاپ کتاب به یاران شهیدش پیوست.

کتاب «وقتی مهتاب گم شد»  زندگی‌نامه علی خوش لفظ است که به خط سردار حاج حمید حسام به رشته تحریر درآمده است.

عکست را بر روي جلد بوسيدم اي شهيد آماده رفتن...

«وقتي مهتاب گم شد» کمتر کسي مي دانست که مهتاب تويي، کمتر کسي تو را مي شناخت...

علی خوش لفظ که در 14 سالگی وارد کارزار جبهه حق علیه باطل شده بود تا پایان روزهای دفاع مقدس با وجود جراحت‌های بی‌شمار در جبهه‌ها حضور داشت.

علی خوش لفظ در عملیات رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر 5، کربلای 4 و کربلای 5 حضور داشت

علی خوش لفظ بر اثر عوارض شیمیایی جنگ، به شهادت رسید.

به گزارش گروه فیلم و صوت باشگاه خبرنگاران جوان؛ برنامه پیک بامدادیرادیو ایران به موضوع

روز از نیمه گذشت. هواپیماهای خودی توپخانه عراقی‏‌ها را بمباران کردند و توپخانه هم چند آتشبار کاتیوشا را برای چندمین‌بار، روی تانک‌‏های عراقی ریخت. تا آن ساعت اجساد حدود هشتاد نفر از بچه‌‏های گردان ما دور و برمان بود. روی پیکرشان خمپاره‏ و توپ‏ فرود می‌‏آمد، ولی کاری از ما برنمی‌‏آمد. باید غروب می‏‌شد. اما آیا این رؤیا به واقعیت بدل می‏‌شد؟

علی خوش لفط راوی کتاب در کنار آیت‌الله خامنه ای رهبر ایران

نکته ای که در تمام مدتی که در حال خواندن کتاب ذهنم را به خودش مشغول کرده بود این بود که این روزها ایرانی ها سفرهای متعددی به عراق می کنند و در بیشتر موارد هم از برخورد مردم عراق راضی هستند. این مردم همان مردمی هستند که 8 سال با ما جنگیدند و مردم زیادی از هر دو طرف شهید و کشته شدند. بازیچه ی سیاست مداران و قدرت طلبان شدن چه اتفاق شوم و بدیست. عاقبتِ صدام

از چیزی که توقع داشتم بهتر بود ولی به اندازه کافی هم خوب نبود. 
توضیحات اضافه زیاد داشت و برعکسش اتفاقا جاهایی که باید توضیح داده میشد یه دفعه اون اتفاق نصفه و نیمه رها میشد. 
فکر میکنم اگر بعضی پاورقی های کتاب رو در دل داستان جا میدادن خیلی بهتر بود و همینطور دوست داشتم عکس های انتهای کتاب رو توی فصل های مربوط به عکس جا میدادن.
و به نظرم آخر کتاب هم خیلی نصفه و نیمه بسته شد.
به طور کلی خوندنش تجربه بدی نبود.

منیع: https://www.goodreads.com

آن بیست و سه نفر

در اولین ساعات صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱، رزمندگان ایرانی پس از دو سه عملیات پیروزمندانه و غرورآفرین، عملیات دیگری را با نام «بیت‌المقدس» آغاز ‌کردند. عملیاتی که پس از بیست‌و‌سه روزِ پر از حادثه و التهاب، بالاخره به ثمر نشست و با خبر خوش «خرمشهر آزاد شد» کام مردم را شیرین ‌کرد.