کسی به سرهنگ نامه نمینویسد
شاید بشه گفت اولین اثر از ماکز که باهاش ارتباط برقرار کردم، با این که داستان خیلی ساده و عادی روایت شده بود و نکتهی خاصی هم نداشت ولی قدرت روایتگری مارکز کاملا به رخ کشیده میشد. این کتاب از اولین آثار مارکز است که در ژانویهی 1957 نوشتنش را تمام میکند و در مه 1958 منتشر میشود. امتیاز 7 از 10.
(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))
سرهنگ که سالهاست بازنشسته شده به تازهگی پسرش را از دست داده. سرهنگ که با زن بیمارش زندهگی میکند هر هفته منتظر رسیدن نامهایست که در آن خبر برقرار شدن حقوق بازنشستهگیاش را اعلام کرده باشند ولی در تمام این سالها هیچ خبری نشده است. هر بار نزدیک انتخابات به او وعدههایی داده میشود ولی باز هم خبری نمیشود. از طرفی خروس پسرشان هم مخارجی دارد. زن سرهنگ او را تحت فشار گذاشته که خروس را بفروشد و مخارجشان را تامین کند ولی سرهنگ به برقرار شدن حقوق بازنشستهگی امیدوار است و از طرفی اعتقاد دارد با رسیدن ماه ژانویه و زمان جنگ خروسها میتواتند با جنگ انداختن خروس پول بهتری در بیاورد. اوضاع اقتصادی سرهنگ و زنش خیلی خراب است و دیگر هیچ چیزی برای فروش ندارند.