احمد شاملو، در مقدمه کتاب نوشته: فشرده ای از «پابرهنه ها» به ترجمه شتاب آلود، با کومک دوست من، عطا بقائی، یکبار به سال 1337، به ضمیمه ی مجله ی آشنا، و سال بعد در یک جلد بطور مستقل درآمد. از همان هنگام در صدد بودم، ترجمه ی کامل و از سر صبری ازین کتاب به دست دهم، که این فرصت تا سال گذشته -احتمالا 1350 - پیش نیامد. به قبول عام ِ این ترجمه سخت معتقدم. شادمانم که نویسنده ای بزرگ را، به همزبانان خود میشناسانم، و امیدوارم تا سال آینده که ترجمه ی کتاب مهم دیگری از او - تخته قاپوی کولی ها - را تقدیم خواهم کرد. زاهاریا استانکو، مقام شایسته ی خود را، در قلب و روح خوانندگان فارسی زبان خویش، پیدا کرده باشد. احمد شاملو
آنچه با دقت بیشتری تو بحرش رفته ام جهنم بوده است که کشیش مدام به اش حواله مان می دهد. -همین جهنم خیالی نقاشی روی دیوار طرف در ورودی.
شعله های قرمز عظیمی زیر پاتیل های بسیار بزرگ می بینی که توی آن قیر جوشان هست و بخار غلیظ سفیدی ازشان به طرف گنبد کلیسا بالا می رود. توی ابر و بخار هم شیطان ها دیده می شوند با دُم های درازِ به هم پیچیده و شاخ های شق و رق و گوش های پت و پهن و دماغ های برگشته و پوزه های گُرازوار. شیطان های پشمالودی که هر کدام یک شنکش آهنی چهارسیخه دستشان است و با آن ارواح را از این پاتیل به آن پاتیل می اندازند؛ ارواح آدم هایی که این پایین معصیت کرده اند.
می خزی تو باغ همسایه یک دانه سیب می دزدی؟ کلکت کنده است! روحت از دست رفته. وقتی
دارم کتابی می خوانم از زاهاریا استانکو نویسنده اهل رومانی. کتاب را احمد شاملو ترجمه کرده است. باوجود آنکه کتاب قطوری است اما ترجمه شاملو و روح کتاب آنچنان کششی دارد که دل خواننده شب ها، که به اجبار باید کتاب را کناری بگذارد و خواب هفت تا پادشاه را ببیند، برای داریه و اهالی دهی که اتفاقات آنجا می گذرد تنگ می شود. من که اینطور هستم. کتاب را نشر نگاه چاپ کرده است و کتابی که دست من است چاپ سیزدهم است و ۹۵۰۰ تومان هم قیمت دارد. کتاب محشر است اگر دستتان رسید بخوانیدش.این را یادم رفت بنویسم که اسم کتاب هم پابرهنه ها است که حضرت استاد، شاملو، سالها پیش ترجمه اش کرده. خود این استانکو به گمانم تو یکی از همین در و دهات هایی که داستان آنجا می گذرد بزرگ شده و از قضا زیر دست همین ارباب ها که توی کتاب از بدی و چموشی و ناکسی و قالتاقی لنگه ندارند. البته اگر حضرات کلاغها که همان کشیش ها هستند را به حساب نیاوریم. پابرهنه ها هم آنچنان که به نظر می رسد دست بسته نیستند، خیر. زندگی خودشان را دارند و بانمک و شوخ هم هستند و بعضی از خانمهایشان هم ای زیر دمبشان سست است خب دیگر و... داستان پابرهنه ها را داریه نقل

پابرهنهها رمانی از زاهاریا استانکو است که به قلم احمد شاملو به فارسی ترجمه شده.
ترجمه آثار به فارسی
- پا برهنهها - ترجمه احمد شاملو
- باد و باران - ترجمه پرویز شهریاری

نویسنده: زاهاریا استانکو
پیوندها
آرشیو وب
- شهریور ۱۴۰۴
- مرداد ۱۴۰۴
- تیر ۱۴۰۴
- خرداد ۱۴۰۴
- اردیبهشت ۱۴۰۴
- فروردین ۱۴۰۴
- اسفند ۱۴۰۳
- بهمن ۱۴۰۳
- دی ۱۴۰۳
- آذر ۱۴۰۳
- آبان ۱۴۰۳
- مهر ۱۴۰۳
- شهریور ۱۴۰۳
- مرداد ۱۴۰۳
- تیر ۱۴۰۳
- خرداد ۱۴۰۳
- اردیبهشت ۱۴۰۳
- فروردین ۱۴۰۳
- اسفند ۱۴۰۲
- بهمن ۱۴۰۲
- دی ۱۴۰۲
- آذر ۱۴۰۲
- آبان ۱۴۰۲
- مهر ۱۴۰۲
- شهریور ۱۴۰۲
- مرداد ۱۴۰۲
- تیر ۱۴۰۲
- خرداد ۱۴۰۲
- اردیبهشت ۱۴۰۲
- فروردین ۱۴۰۲
- اسفند ۱۴۰۱
- بهمن ۱۴۰۱
- دی ۱۴۰۱
- آذر ۱۴۰۱
- آبان ۱۴۰۱
- مهر ۱۴۰۱
- آرشيو
برچسب ها
- شیخ عباس قمی ره (1163)
- کلیات مفاتیح الجنان (1163)
- اقبال الاعمال (728)
- ماه رمضان (594)
- ماه رجب (444)
- فروردین (427)
- ماه شعبان (383)
- اردیبهشت (326)
- رمان (311)
- اسفند (289)
- خرداد (222)
- بهمن (196)
- ماه ذو الحجه (176)
- ادبیات (171)
- داستان های انگلیسی (136)
- تیر (127)
- داستان های فارسی (115)
- داستان های آمریکایی (111)
- شهریور (101)
- رمان خارجی (97)