موش ها و آدم ها
موش ها و آدم ها داستانی گیرا و جذاب است که شبیه یک نمایشنامه نوشته شده.
(خطر لو رفتن داستان)
ژرژ به همراه لنی که مردی ساده (و تا حدی دیوانه) و خیلی قوی است برای کار کردن به یک مزرعه می روند، لنی به ژرژ اطمینان و باور زیادی دارد و با هم قرار گذاشته اند که پولشان را جمع کنند و زمینی بخرند، همسر پسر صاحب مزرعه با مردان مختلف رابطه برقرار می کند، در جریان یک درگیری بین پسر صاحب مزرعه و لنی، لنی استخوان دست او را خورد می کند، زن پسر صاحب مزرعه از این کار لنی خوشش می آید و سعی می کند به او نزدیک شود و او را وسوسه کند، لنی که عاشق چیزهای نرم (موش، توله سگ و ... است و از شدت دوست داشتن همه را کشته) است موهای زن را که نوازش می کند نمی تواند خودش را کنترل کند و گردن زن را می شکند. ژرژ مجبور می شود خودش لنی را بکشد و رویای زمین هم عملا به باد می رود.