رقص اژدها رمان‌های سه‌گانه جان کریستوفر (مجموعه دوم)

#رقص_اژدها، #رمان‌های_سه‌گانه‌_جان_کریستوفر_(مجموعه_دوم)، #جان_کریستوفر، مترجم: #مهرداد_مهدویان، #کتابهای_بنفشه، #واحد_کودکان_و_نوجوانان_مؤسسه_انتشارات_قدیانی

در هفت رمانی که من از "جان کریستوفر" خواندم یک ایراد مشترک وجود داشت به این صورت که در تمام لحظه‌هایی که به نوعی به قهرمانان داستان حمله می‌شد هیچ توضیحی داده نمی‌شد و قهرمانان در موقعیتی دیگر مثلا در زندان در حالی که مثلا دست‌وپایشان بسته شده بود به هوش می‌آمدند، این موضوع شاید برای یکی دوبار اشکالی نداشته باشد ولی تکرارش جالب نیست. ایراد دیگر هم این بود که در به‌خصوص در این کتاب خیلی جاها شبیه به سفرهای مارکوپولوی بچه‌گی ما می‌شد که یه دفعه از وسط انیمیشن وارد فضای مستند و نقل تاریخ می‌شد. امتیاز: ۳ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

قهرمانان داستان، براد و سایمون بعد از گشتن نیمی از دنیا، با دیدن معبدی چینی در آمریکای نامتمدن، کنج‌کاو می‌شوند تا از راز آن سر در بیاورند. آن‌ها به عنوان برده با کشتی به شرق برده می‌شوند. آن‌ها در معبدی ساکن می‌شوند و قهرمانان به مشکلاتی برمی‌خورند. داستان با تصمیم‌گیری براد و سایمون درباره‌ی این‌که به دنیای خود بازگردند یا به ماجراجویی در دنیاهای موازی ادامه دهند، و این‌که تصمیم می‌گیرند به دنیای موازی دیگری قدم بگذارند به پایان می‌رسد.

سرزمین تازه کشف شده رمان‌های سه‌گانه جان کریستوفر (مجموعه دوم)

یک مثل قدیمی رومی است که می‌گوید: "عجله کن ولی به‌آهستگی."

#سرزمین_تازه_کشف_شده، #رمان‌های_سه‌گانه‌_جان_کریستوفر_(مجموعه_دوم)، #جان_کریستوفر، مترجم: #مهرداد_مهدویان، #کتابهای_بنفشه، #واحد_کودکان_و_نوجوانان_مؤسسه_انتشارات_قدیانی، ص ۱۱۵

سرزمین تازه کشف شده رمان‌های سه‌گانه جان کریستوفر (مجموعه دوم)

#سرزمین_تازه_کشف_شده، #رمان‌های_سه‌گانه‌_جان_کریستوفر_(مجموعه_دوم)، #جان_کریستوفر، مترجم: #مهرداد_مهدویان، #کتابهای_بنفشه، #واحد_کودکان_و_نوجوانان_مؤسسه_انتشارات_قدیانی

این کتاب نسبت به پنج کتاب دیگری که از "جان کریستوفر" خوانده بودم ضعیف‌تر بود. داستان به نوعی ادامه‌ی "گوی آتش" است ولی بدون خواندن گوی آتش هم می توان کتاب را خواند. امتیاز: ۴ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

در این قسمت قهرمانان داستان به آمریکا وارد می‌شوند و اتفاقاتی را در آن‌جا پشت سر می‌گذارند. بعد از مدتی که با سرخ‌پوست‌ها می‌گذرانند به جزیره‌ی وایکینگ‌ها می‌روند و وقتی متوجه می‌شوند که وایکینگ‌ها قصد قربانی کردن آن چهار نفر یعنی سایمون، براد، باس و کورتیوس را دارند هم‌راه لادینگا (دختر ناخدای کشتی که به آن‌ها اطلاع داده که وایکینگ‌ها قصد کشتن آن‌ها را دارند) فرار می‌کنند؛ در هنگام فرار وایکینگ‌ها کورتیوس را که قصد فراری دادن دوستانش را دارد و خود را در مسیر وایکینگ‌ها قرار می‌دهد را می‌کشند. آن‌ها با کشتیشان به آمریکا برمی‌گردند در آن‌جا به سرزمین آزتک‌ها می‌روند و پس مدتی که لادینگا به عنوان عروس خدایان انتخاب می‌شود سایمون و براد از آن‌جا می‌گریزند و به معبدی شرقی می‌رسند.

گوی آتش مجموعه‌ی ۲، رمان اول

#گوی_آتش #مجموعه‌ی_۲،_رمان_اول، #جان_کریستوفر، مترجم: #مهرداد_مهدویان، #موسسه_انتشارات_قدیانی

داستان کتاب نسبتا روان و خوب روایت شده. از "جان کریستوفر" چهار کتاب خوانده‌ام که همه تخیلی بودند، سه کتاب "شهریار آینده"، "آن‌سوی سرزمینهای شعله‌ور" و "شمشیر ارواح" در مورد آینده بودند. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

براد و سایمون که به گردش رفته‌اند با گوی نورانی برخورد می‌کنند و با تماس با گوی به زمان روم باستان سفر می‌کنند. آن‌ها با آموزش ساخت کمان به مسیحیان کمک می‌کنند که سپاه امپراتوری روم را شکست دهند ولی اوضاع خیلی تغییر نمی‌کند و انتظار به‌تر شدن روزگار برآورده نمی‌شود. آن‌ها به اتفاق دو تن از فرماندهان سپاه مسیحیان که مسیحی نبودند و قصد نداشتند مسیحی شوند و اسقف به زور قصد داشت آن‌ها را مسیحی کند با کشتی به قصد قاره‌ی آمریکا به دریا می‌روند. در انتهای کتاب آن‌ها به خشکی می‌رسند و سه انسان سیاه‌پوست می‌بینند.

غارهای فراموشی

#غارهای_فراموشی، #جان_کریستوفر، مترجم: #حسین_ابراهیمی_(الوند)، #کتابهای_بنفشه، #واحد_کودکان_و_نوجوانان_مؤسسه_انتشارات_قدیانی

داستان کتاب به نظرم داستانی استعاری بود که در آن تعابیری چون میوه‌ی جاودانه‌‌گی و میوه‌ی دانایی به شکلی وجود داشت. البته این کتاب جان کریستوفر هم برای مخاطب نوجوان نوشته شده بود. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

سال ۲۰۶۸ است و دو دوست به نام‌های مارتی و استیو در یک شهر که با نام حُباب شناخته می‌شود در سطح ماه زنده‌گی می‌کنند. آن‌ها اجازه دارند تا با مه‌پیما (خودروهای ماه‌پیما) در منطقه‌ی مجاز سواری کنند. در یکی از این گردش‌ها متوجه می‌شوند که راننده‌ی مه‌پیما یادش رفته کلیدی که به آن‌ها اجازه می‌دهد از منطقه‌ی مجاز گردش خارج شده و به نواحی دیگر ماه وارد شوند را بردارد. آن‌ها این فرصت بادآورده را از دست نمی‌دهند و به منطقه‌ای می‌روند که یکی از اولین‌ ایست‌گاه‌های ماه در آن قرار دارد و در آن ایست‌گاه متروک، دفترچهٔ خاطرات اندرو ثرگود را می‌یابند که سال‌ها پیش در ماه ناپدید شده‌ است. در آن دفترچه مختصات مکانی را می‌یابند که ثرگود ادعا کرده در آنجا یک گُل بزرگ را دیده‌ است. پس از کمی مشاجره به آن‌جا می‌روند و مه‌پیمای آن‌ها در غاری سقوط می‌کند که در آن گیاهان عجیبی وجود دارند که همه‌گی به‌دست یک هوش برتر بیگانه کنترل می‌شود. در آن غار اکسیژن زیادی وجود دارد و می‌توانند به‌راحتی تنفس کنند و مردی را می‌بینند که سال‌هاست در آن غار زنده‌گی کرده ولی پیر نشده‌ است. در آن غار تمام مواد غذایی مورد نیاز از میوه‌های مختلف وجود دارد، و هر چیزی که می‌خواهند پس از اندکی برای آن‌ها فراهم می‌شود. به تدریج متوجه می‌شوند که موجود بیگانه در حال اثر گذاشتن بر مغز آن‌هاست و به فکر چاره می‌افتند. در انتها آن‌ها با تحت تاثیر قرار دادن ثرگود از طریق یادآوری خاطرات نوجوانی‌اش، راه فرار را از او یاد می‌گیرند و از غار خارج می‌شوند، البته خود ثرگود با اصرار به غار برمی‌گردد؛ بچه‌ها هم تصمیم می‌گیرند از موضوع با هیچ‌کس صحبتی نکنند.

شمشیر ارواح

#شمشیر_ارواح، #رمان‌های_سه‌گانه‌_جان_کریستوفر_(مجموعه_اول)، #جان_کریستوفر، مترجم: #حسین_ابراهیمی_(اِلوند)، #کتابهای_بنفشه، #واحد_کودکان_و_نوجوانان_مؤسسه_انتشارات_قدیانی

شمشیر ارواح رمانی تخیلی است که مخاطب اصلی‌اش نوجوانان هستند. داستان کتاب روان و خوب است. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

لوک بعد از کشتن برادرش، شهریار شهر وینچستر شده و به دنبال دست‌یابی به پیروزی و از میان برداشتن سنت‌هاست؛ لوک بر خلاف سنت‌های گذشته‌گان به هانس کوتوله مقام جنگ‌جویی می‌دهد. در این میان بلادون شاهزاده خانم ولش به وینچستر می‌آید. لوک از شهریاری خلع می‌شود و به شهر کلان گاثلن می‌رود و در آن‌جا اقدام به ساخت مسلسل می‌کند تا بتواند شهر را دوباره فتح کند ولی وقتی می‌بیند که مردم حاضرند بمیرند ولی شهر را به او تسلیم نکنند شهر وینچستر را رها می‌کند و به کلان گاثلن برمی‌گردد و سیمرو (شهریار کلان گاثلن) لوک را به عنوان پسر خود اعلام می‌کند و عملا اداره‌ی شهر را به لوک می‌سپارد. پیش‌بین‌ها هم در شهر به آموزش علوم می‌پردازند و شهر کلان گاثلن از همه نظر پیش‌رفت می‌کند.

شمشیر ارواح

چیزی مغز را فریب می‌دهد که مغز از فریب آن احساس رضایت کند.

#شمشیر_ارواح، #رمان‌های_سه‌گانه‌_جان_کریستوفر_(مجموعه_اول)، #جان_کریستوفر، مترجم: #حسین_ابراهیمی_(اِلوند)، #کتابهای_بنفشه، #واحد_کودکان_و_نوجوانان_مؤسسه_انتشارات_قدیانی، ص ۱۱۳

آن‌سوی سرزمینهای شعله‌ور

#آن‌سوی_سرزمینهای_شعله‌ور، #رمان‌های_سه‌گانه‌_جان_کریستوفر_(مجموعه_اول)، #جان_کریستوفر، مترجم: #حسین_ابراهیمی_(اِلوند)، #کتابهای_بنفشه، #واحد_کودکان_و_نوجوانان_مؤسسه_انتشارات_قدیانی

آن‌سوی سرزمین‌های شعله‌ور رمانی تخیلی است که مخاطب اصلی‌اش نوجوانان هستند. داستان کتاب روان و خوب است. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

قهرمان داستان (لوک پری که اکنون جانشین شهریار نیز شده است) به عنوان نماینده‌ی برادرش که شهریار است با عده‌ای از سپاهیان به آن‌سوی سرزمین‌های شعله‌ور که تاکنون کسی نتوانسته برود می‌رود و در آن‌جا با مردمی ملاقات می‌کند که اداب‌ورسوم متفاوتی دارند و از دست‌گاه‌هایی هرچند ابتدایی استفاده می‌کنند و به پلیمف‌ها مقام می‌دهند. شهریار آن‌جا با توجه به شجاعتی که لوک در کشتن هیولا از خودش نشان می‌دهد باارزش‌ترین چیزی که در زنده‌گی دارد یعنی دخترش را به لوک می‌بخشد. پس از بازگشت از آن‌سوی سرزمین‌های شعله‌ور (که البته در راه چیزی نمانده بود به عنوان قربانی برای قبیله‌ای وحشی که سالی دو بار برای زنانشان مردی را قربانی می‌کردند کشته شود و خدمت‌کارش نجاتش داد) با اتهامی مبنی بر کشتن هم‌سر برادرش مواجه می‌شود و برای رهایی از مرگ، برادرش را به مبارزه می‌خواند و او را می‌کشد و با فریاد مردم به عنوان شهریار انتخاب می‌گردد.

شهریار آینده

#شهریار_آینده، #رمان‌های_سه‌گانه‌_جان_کریستوفر_(مجموعه_اول)، #جان_کریستوفر، مترجم: #حسین_ابراهیمی_(اِلوند)، #کتابهای_بنفشه، #واحد_کودکان_و_نوجوانان_مؤسسه_انتشارات_قدیانی

شهریار آینده رمانی تخیلی است که مخاطب اصلی‌اش نوجوانان هستند. داستان کتاب روان و خوب است. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

داستان در زمانی می‌گذرد که زمین صنعتی بر اثر اتفاقی مبهم از بین رفته و همه‌ی انسان‌ها به زنده‌گی قرون وسطی بازگشته‌اند. در این میان افرادی از ساده‌لوحی انسان‌ها استفاده کرده، و دلیل این نابودی را استفاده از ماشین نشان می‌دهند. حتی به‌زبان‌آوردن کلمه‌ی ماشین ممنوع می‌شود؛ ارواحی ناشناخته بر انسان‌ها حکومت می‌کنند. پیش‌بین‌ها که برای کوچک‌ترین استفاده از دست‌گاه حکم اعدام را در نظر گرفته‌اند خود کسانی هستند که از دست‌گاه به‌طور پنهانی استفاده می‌کنند.
داستان درباره‌ی پسر نوجوانی به نام «لوک پری» است که علاقه‌ی فراوانی به جنگ و جنگ‌آوری دارد و سرنوشت، او را در این راه قرار می‌دهد. در این زمان عامه‌ی مردم از ترس بلاهایی که دست‌گاه‌ها بر سر انسان‌ها آورده‌اند از تمامی آن‌ها دوری می‌جویند و هرگونه نزدیکی به هر نوع دست‌گاه را با اعدام پاسخ می‌گویند. در این زمان مردم به ارواح عقیده دارند و کسانی به نام پیش‌بین وظیفه‌ی ارتباط با ارواح را بر عهده دارند. قهرمان داستان به وسیله پیش‌گویی پیش‌بین به عنوان شهریار آینده لقب می‌گیرد بدون آن‌که از خانواده اشراف‌زادگان باشد. اما این پیش‌بینی در مرحله‌ی اول به شکست می‌انجامد و شهریار آینده از شهر خود فرار می‌کند...