درس پیانو
#درس_پیانو، #آگوست_ویلسون، مترجم #امیر_رحمانیکیا #فاطمه_نصرتی، نشر #انتشارات_یکشنبه
نمایشنامهای جذاب و پرکشش که موجب شد بعد از مدتها از خواندن یک کتاب لذت ببرم. دیالوگها بسیار فرز و چالاک و بدون زیادهگویی هستند، و در کل کتاب خیلی سرراست و فشرده ولی عالی حرفش را زده بود، تقابل پیشرفت، گذشته و میراث به زیبایی در دیالوگها نمود پیدا کرده بود. بوی ویلی را خیلی درک میکردم هر چند بریدنش از گذشته و میراث گذشتهگان را نه درک میکردم و نه میپسندیدم. امتیاز: ۷ از ۱۰.
(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))
داستان "درس پیانو" حول یک درگیری خانوادهگی میچرخد. بوی ویلی، مردی بلندپرواز و مصمم، میخواهد پیانو خانوادهگی را بفروشد تا از پول آن برای خرید زمین استفاده کند. پیانو که با صحنههایی از زندهگی اجدادشان حکاکی شده است، نمادی از میراث خانواده و همچنین یادآور مبارزات دردناک آنان است. ویلی به پیانو به عنوان ابزاری برای تضمین آیندهی خود و رهایی از چرخهی فقر مینگرد. در مقابل، خواهر وی، برنیس، از فروش پیانو امتناع میکند. برای او، این پیانو نه تنها شیئی باارزش، بلکه پیوندی ملموس با گذشتهشان است. او از ترس از دست دادن میراث خانوادهگی، حاضر نیست با آن قطع رابطه کند. در این میان، شخصیتهایی مانند عمویشان، دوکر، و روح مرموز پدرشان نیز به درگیری دامن میزنند. نمایشنامه به تدریج به موضوعات مالکیت، میراث، و رابطهی پیچیدهی بین گذشته و حال میپردازد و سوالاتی را در مورد انتخاب میان حفظ گذشته یا پیشرفت به جلو مطرح میکند.در آخر برنیس (خواهر بوی ویلی) که مدتها بود با پیانو موسیقی نمینواخت شروع به نواختن میکند و بوی ویلی که قبلا هم گفته بود که اگر خواهرش از پیانو استفاده میکرد آن را نمیفروخت صحنه را ترک میکند.