چهره پنهان عشق
داستان کتاب روایت خوبی داشت، ولی دو مورد داشت که با تکرار خیلی خیلی زیاد واقعا آزاردهنده شده بودند یکی این که شخصیت اصلی کتاب به شکل عجیب غریبی در طول داستان چای میخورد؛ دوم هم این که درد پشت سر شخصیت اصلی داستان انقدر در طول داستان تکرار شده بود که لوث شده بود. یک نقطه ضعف دیگر داستان این است که مشخصاتی از قبیل حدود سن پیام را به ما نمیدهد.
(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))
پیام که پسری پولدار است بعد از یک مهمانی با نامزد خود اختلاف پیدا میکند، سهراب و مریم گل که در خانهی پیام کار میکنند دچار اختلاف هستند. دو مامور پلیس با حکم تفتیش به در خانه میآیند. پیام مجبور میشود آنها را به خانه راه بدهد؛ آن دو نفر به زیرزمین که انبار شرکت پیام بوده و نوتبوک و مانیتورهای شرکت آنجا نگهداری میشده میروند و همه چیز را بررسی میکنند. پیام برای حل مشکل سهراب و مریم گل مجبور به رفتن به اتاق آنها میشود و پس از بازگشت خبری از مامورین نیست و مشخص میشود که آنها مامور نبودهاند و دزد بودهاند.