چهره پنهان عشق

داستان کتاب روایت خوبی داشت، ولی دو مورد داشت که با تکرار خیلی خیلی زیاد واقعا آزاردهنده شده بودند یکی این که شخصیت اصلی کتاب به شکل عجیب غریبی در طول داستان چای می‌خورد؛ دوم هم این که درد پشت سر شخصیت اصلی داستان انقدر در طول داستان تکرار شده بود که لوث شده بود. یک نقطه ضعف دیگر داستان این است که مشخصاتی از قبیل حدود سن پیام را به ما نمی‌دهد.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

پیام که پسری پول‌دار است بعد از یک مهمانی با نام‌زد خود اختلاف پیدا می‌کند، سهراب و مریم گل که در خانه‌ی پیام کار می‌کنند دچار اختلاف هستند. دو مامور پلیس با حکم تفتیش به در خانه می‌آیند. پیام مجبور می‌شود آن‌ها را به خانه راه بدهد؛ آن دو نفر به زیرزمین که انبار شرکت پیام بوده و نوت‌بوک و مانیتور‌های شرکت آن‌جا نگه‌داری می‌شده می‌روند و همه چیز را بررسی می‌کنند. پیام برای حل مشکل سهراب و مریم گل مجبور به رفتن به اتاق آن‌ها می‌شود و پس از بازگشت خبری از مامورین نیست و مشخص می‌شود که آن‌ها مامور نبوده‌اند و دزد بوده‌اند.

نگاهی به رمان «چهره پنهان عشق» نوشته «سیامک گلشیری»

عشق بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه
«سیامک گلشیری» را بیش از داستان‌نویس، در مقام مترجمی حرفه‌ای و کارکشته می‌شناسیم اما علاقه‌مندیِ وی به حوزه ادبیات داستانی سبب شده علاوه بر ترجمه آثار نویسندگان نامدار جهان، خود نیز دست به قلم شود و توانایی‌اش را در شاخه رمان و مجموعه‌قصه محک بزند.وی دلبستگی خاصی به داستان‌های پلیسی، معمایی و مهم‌تر از همه ترسناک دارد که این امر موجب شده رمان‌هایی از قبیل «کابوس»، «مهمانی تلخ»، «نفرین‌شدگان» و «شب طولانی» را در کارنامه ادبی خود ثبت کند. «چهره پنهان عشق» از معدود نوشته‌های گلشیری است که بنا بوده به روایت داستانی در حال و هوای عاشقانه بپردازد ولی بس‌که نویسنده این عمل را ناشیانه انجام داده، کاملاً از هدف خود دور شده و ناکام مانده است. از این‌رو پُربیراه نیست اگر بگوییم این رمان 150 صفحه‌ای نه تنها ارزش ادبی ندارد، که در بازخوانی روایی و محتوایی آن نیز درخواهیم یافت نویسنده حتی نتوانسته قصه عاشقانه‌اش را به گونه‌ای درست و استاندارد و چنان که شایسته است، به تحریر درآورَد.

 

«چهره...» به داستان‌های پاورقی و دنباله‌دار نشریات موسوم به زرد و خانوادگی می‌مانَد که قرار است به ساده‌ترین زبان ممکن و بدون رعایت شیوه‌های رایج ادبی و دستوری زبان فارسی و قواعد کلاسیک نویسندگی، ماجرایی عبرت‌آموز را برای مخاطب بازگو کند. جالب آن‌که انگار تنوع لغات برای گلشیری مفهومی نداشته و در طول رمان از جمله‌ها و کلمه‌های مشابه و تکراری به وفور بهره برده و کاش این تکرار و یکنواختی به همینجا

ادامه نوشته

چهره پنهان عشق by سیامک گلشیری

ادامه نوشته