یادداشت‌های زیرزمین

برای زن، در عشق و محبت رستاخیز وجود او نهفته است، نجات واقعی او از هرگونه فساد و تباهی است، تولد مجدد اوست و اساساً او به هیچ‌وجه نخواهد توانست، خود را بیابد و ماهیتش را آشکار کند، جز در عشق.

#یادداشت‌های_زیرزمین، #فئودور_داستایوسکی، مترجم: #رحمت_الهی، #مؤسسه_انتشارات_امیرکبیر، ص ۲۳۴

یادداشت‌های زیرزمین

#یادداشت‌های_زیرزمین، #فئودور_داستایوسکی، مترجم: #رحمت_الهی، #مؤسسه_انتشارات_امیرکبیر

کتاب از زبان یک مرد پریشان‌احوال نوشته شده است. در هنرمندی و توانایی داستایوسکی که توانسته چنین خوب به گوشه‌گوشه‌ی ذهن عجیب‌وغریب این فرد سر بکشد و روحیات این فرد را بنویسد شکی نیست ولی کتاب در کل جذاب نبود، به جز چند فصل انتهایی کتاب که دختر وارد داستان شد. امتیاز: ۳ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

داستایوسکی در یادداشت‌های زیرزمین از زبان مردی سخن می‌گوید که از آگاهیِ زیاد نسبت به سایر مردم عادی، به کنج انزوای زیرزمینش خزیده و گویی مقابل فلاکت روزگار و جهالت مردم مشغول طغیانی منفعلانه است. زیرزمین در اینجا نمادی از بریده‌گی از اجتماع و بیگانه‌گی است.
او نسبت به همه‌چیز، شکایت دارد. خودش را از دیگران جدا می‌داند و در مقابل تمام رفتارهای انسان‌های اطرافش و روشن‌بینی‌های دروغین طغیان می‌کند. طغیانی منفعلانه که تنها در اعتراض و نوشتنِ یادداشت‌هایش در کنج همان زیرزمین خلاصه می‌شود. او رنج می‌کشد و دلیل رنج کشیدنش را دانستنِ بیش از حد می‌داند. و از همین رو خودش را در بخشی به یک موش تشبیه می‌کند که در میان این مردم به ناچار به گوشه‌ای خزیده و پناه برده است.
همان‌طور که داستایوسکی پیش از شروع رمان می‌گوید، در بخشِ اول کتاب یعنی زیرزمین، مرد زیرزمین سعی در معرفی خودش به ما دارد. ولی او هرچه‌قدر که بیش‌تر از خودش می‌گوید ما کم‌تر او را می‌شناسیم. ما به حرف‌های او اعتماد زیادی نداریم زیرا آن‌قدر گفته‌هایش پارادوکسی و متناقض است که ما تا آخر نمی‌توانیم هویتِ ثابت و مشخصی را به او نسبت بدهیم.
شاید حتی خودش هم از این هویت مشخص دوری می‌کند. او کیست؟ خودش هم نمی‌داند. زیرا تمام حرف‌هایش ضد و نقیض است. برای مثال او لحظه‌ای خود را موجود خبیثی می‌داند، در صورتی که لحظه‌ی بعد این موضوع را رد می‌کند و می‌گوید که آزارش به مورچه هم نمی‌رسد. او از طرفی پارانویید دارد و همین‌طور شخصی سادومازوخیسمی است. چرا که بعضی اوقات عمدا موجب آزار دیگران می‌شود، و از طرفی سعی دارد خودش را خوار و خفیف نشان دهد، و گویا از این‌که دیگران او را تحقیر کنند لذت می‌برد. انگار که این مورد تحقیر واقع شدن هدف اوست.
از دیگر خصایص عجیب او این است که از همان ابتدا خود را موجود بیمار و ضعیفی نشان می‌دهد که درد‌های جسمی زیادی دارد ولی حتی از دکتر رفتن هم طفره می‌رود.

یادداشت‌های زیرزمین

در خاطره‌های هر انسانی، چیزهایی وجود دارد که نمی‌تواند آن‌ها را به همه کس بگوید، بلکه خیلی که به خودش فشار بیاورد. می‌تواند آن‌ها را فقط به دوستان نزدیکش بگوید و اقرار کند. مطالب دیگری نیز وجود دارند که آن‌ها را حتی به دوستان نزدیکش نیز آشکار نخواهد کرد و از ایشان هم پنهان می‌دارد و فقط به خودش می‌تواند بگوید و آن‌ها را بداند و در حافظه‌اش تکرار کند. آن‌هم فقط در زیر قفل و مهر خاموشی و بالاخره مطالب دیگر نیز وجود دارد که انسان حتی از آنکه آن‌ها را به خودش نیز اقرار کند و بگوید می‌هراسد و این گونه مطالب در مغز هر انسان متفکر و تربیت‌شده و فهمیده‌ای وجود دارد و به مقدار قابل ملاحظه‌ای هم وجود دارد یعنی کم‌کم جمع می‌شود، به‌طوری که می‌توان گفت: هرچه این انسان بیشتر "تربیت‌شده" باشد، به‌همان نسبت از این قبیل مطالب نگفتنی بیشتر دارد.

#یادداشت‌های_زیرزمین، #فئودور_داستایوسکی، مترجم: #رحمت_الهی، #مؤسسه_انتشارات_امیرکبیر، صص ۸۴ و ۸۵