آخرین شیطان

#آخرین_شیطان، #ایساک_باشویس_زینگر، مترجم #سپاس_ریوندی، نشر #نشر_ماهی

کتاب شامل چند داستان کوتاه از زینگر نویسنده‌ی یهودی است، ترجمه‌ی کتاب بسیار خوبه و مترجم اطلاعات خوب و دقیقی از دین یهود داره که این اطلاعات هم به خوب درآمدن ترجمه کمک کرده و هم در پاورقی‌ها و انتهای کتاب توضیحات خوبی برای خواننده ارائه شده. داستان‌ها متوسط و گاهی کمی به‌تر از متوسط بودند ولی سه داستان "یِنتِل، طلبه‌ی یِشیوا"، "طایبله و شیطانش" و "یاخید و یِخیدا" خوب بودند و جذاب. در کل به دلیل عدم آشنایی کامل با مفاهیم یهودی که داستان‌ها کاملا با این مفاهیم درآمیخته بودند گاهی روان خواندن داستان‌ها مختل می‌شد. امتیاز: ۵ از ۱۰.

آخرین شیطان

از آن پس، طایبله دیگر تنها ماند. زود پا به سن گذاشت. از گذشته‌ها برایش هیچ نمانده بود، الا رازی که نه هرگز می‌شد به زبان آورد و نه کسی آن را باور می‌کرد. رازهایی هستند که دل نمی‌تواند آن‌ها را با لب در میان بگذارد. آدمی این رازها را با خود به گور می‌برد. درختان بید آن‌ها را زمزمه می‌کنند و کلاغ‌ها آن‌ها را به قارقار می.گویند و سنگ لحد در سکوت از ایشان حرف می‌زند، اما به زبان سنگ‌ها. مردگان روزی برخواهند خاست، اما رازهایشان تا انقراض نسل بشر برای قضاوت نزد قادر مطلق خواهند ماند.

#آخرین_شیطان، #طایبله_و_شیطانش، #ایساک_باشویس_زینگر، مترجم #سپاس_ریوندی، نشر #نشر_ماهی، ص ۱۵۲ و پشت جلد

آخرین شیطان

روحانیت دلش بیش‌تر برای طلا می‌رفت تا برای خدا. موعظه‌های این روحانیون پر از غلط بود.


#آخرین_شیطان، #پاپ_زِیدِلوس_اول، #ایساک_باشویس_زینگر، مترجم #سپاس_ریوندی، نشر #نشر_ماهی، ص ۴۸

آخرین شیطان

زمانی که بعل شم طور [بنیانگذار عرفان حسیدی] کاری مشکل پیش‌رو داشت، به جایی در جنگل می‌رفت، آتش روشن می‌کرد و در حالت نیایش، به تأمل و تعمق می‌پرداخت و آنچه که قصد انجامش را داشت به خوبی انجام می‌گرفت. یک نسل بعد، وقتی مگید با همان مسئله مواجه شد، به همان‌جا در جنگل رفت و گفت: ما دیگر نمی‌توانیم آتش روشن کنیم، ولی هنوز می‌توانیم نیایش را به جای آوریم. به این ترتیب، آنچه می‌خواست محقق گردید. باز یک نسل بعد، حاخام موشه لیب که با همان مسئله روبه‌رو شده بود، به همان نقطه در جنگل رفت و گفت: ما دیگر نمی‌توانیم آتش روشن کنیم و نیز تأملات سری مربوط به نیایش را نمی‌دانیم، ولی مکان واقع در جنگل را می‌شناسیم و همین باید کافی باشد. و در واقع هم همین کافی بود. در نسل بعدی، حاخام اسرائیل ریشینی برای انجام همان کار بر صندلی خود نشست و گفت: ما نمی‌توانیم آتش روشن کنیم، نیز نمی‌توانیم نیایش را چنان‌که باید به جا آوریم، ما آن مکان مخصوص در جنگل را نمی‌شناسیم، ولی می‌توانیم داستان چگونگی انجام این‌همه را بیان کنیم و همین باید کافی باشد. و در واقع هم چنین بود.

گرشوم شولم، به نقل از شموئیل یوسف عگنون،
نویسنده ی اوکراینی الاصل، برنده‌ی نوبل ادبیات ۱۹۶۶


#آخرین_شیطان، #مقدمه‌ی_مترجم، #ایساک_باشویس_زینگر، مترجم #سپاس_ریوندی، نشر #نشر_ماهی، ص ۹