محاکمه
#محاکمه، #فرانتس_کافکا، مترجم #علی_اصغر_حداد، #نشر_ماهی
فضای داستان به شکلی است که انگار در خواب میگذرد. داستانهایی که روایت در آنها ضعیف است و بیشتر به احوالات میپردازند برایم جذاب نیستند. این داستان از جمله داستانهاییست که استعارههای فراوانی دارد. فضای عجیب داستان مورد علاقهی من نبود، کلا تا به حال هیچکدام از داستانهای کافکا که خواندهام مورد پسندم نبوده، به هم ریختهگی و درهم بودن دنیای واقعی و غیرواقعی که در داستانهای کافکا وجود دارد برایم جذاب نیست. امتیاز: ۱ از ۱۰.
(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))
صبح روز تولد سیسالهگی یوزف کا.، مشاور بانک، به طور ناگهانی سروکلهی دو مرد ناشناس از سازمانی ناشناس در آپارتمانش پیدا میشود. دو مرد که هیچ توضیح خاصی نمیدهند، تنها به او میگویند که بازداشت است و نمیتواند از آپارتمان خارج شود و دادرسی در جریان است. مدتی بعد یوزف کا. برای دادرسی به آدرسی تحت عنوان دادگاه خوانده میشود که در واقع یک اتاق زیر شیروانی است، جایی که انگار همه یوزف کا. را میشناسند. تا انتهای کتاب یوزف کا. با این دادگاه و وکیلی که عمویش معرفی کرده و افراد دیگر که با این فضاها مرتبط هستند درگیر است.