۶۶ قصّه از هانس کریستین آندرسن

#۶۶_قصّه_از_هانس_کریستین_آندرسن، #ملکه_برفی، #هانس_کریستین_آندرسن، مترجم: #پریسا_همایون‌روز، #قدیانی #کتاب‌های_بنفشه

بخشی از قصه‌های کتاب را قبلا در کتاب "آدم برفی و ۳۲ داستان دیگر (قصه‌های پریان و داستان‌ها)" خوانده بودم، سبک قصه‌های کتاب که قصه‌های پریان و ... است را دوست ندارم. امتیاز: ۱ از ۱۰.

۶۶ قصّه از هانس کریستین آندرسن

یاد بگیر بتوانی بپذیری که وقتی هنوز تو فرمانروایی، به دیگری احترام بگذارند. و یاد بگیر در حالی که هنوز زنده‌ای، فراموش شده باشی.

#۶۶_قصّه_از_هانس_کریستین_آندرسن، #ملکه_برفی، #هانس_کریستین_آندرسن، مترجم: #پریسا_همایون‌روز، #قدیانی #کتاب‌های_بنفشه، ص ۱۷۶

۶۶ قصّه از هانس کریستین آندرسن

معلوم نیست چه عاقبتی در انتظارمان است. ممکن است روزی گذر ما به کارخانه کاغذسازی بیفتد و به کاغذ سفیدی تبدیل شویم که تمام سرگذشتمان را روی آن چاپ کنند. آن وقت هر دروغی که گفته‌ایم و هر غیبتی که کرده‌ایم پیش همه فاش می‌شود.

#۶۶_قصّه_از_هانس_کریستین_آندرسن، #ملکه_برفی، #هانس_کریستین_آندرسن، مترجم: #پریسا_همایون‌روز، #قدیانی #کتاب‌های_بنفشه، ص ۱۳۶

۶۶ قصّه از هانس کریستین آندرسن

مادربزرگ زیر نور گرم و درخشان خورشید نشست و برایشان قسمتی از کتاب مقدس را خواند: "تا وقتی که مانند کودکان نشوید، به پادشاهی خداوند راه نمی‌یابید."

#۶۶_قصّه_از_هانس_کریستین_آندرسن، #ملکه_برفی، #هانس_کریستین_آندرسن، مترجم: #پریسا_همایون‌روز، #قدیانی #کتاب‌های_بنفشه، صص ۹۱ و ۹۲