بالتازار و بلموندا

#بالتازار_و_بلموندا، #ژوزه_ساراماگو، ترجمه #کیومرث_پارسای، #نشر_چلچله

با هیچ‌کدام از آثار ژوزه ساراماگو ارتباط برقرار نکرده‌ام ولی از بین همه‌ی آثار ساراماگو، این داستان (بالتازار و بلموندا) به‌تر بود. کتاب پر از اشتباهات تایپی بود، به نظر می‌رسد که ناشر حتی یک‌بار زحمت خواندن کتاب قبل از چاپ را به خودش نداده است. بارها مردد شدم که کتاب را نیمه‌کاره رها کنم ولی دوباره تا انتها خواندم. کتاب به پرواز به عنوان‌ آرزوی بشر نیز می‌پردازد، پدر لورنسو دست‌گاهی ساخته که پرواز می‌کند ولی برای پرواز به جمع‌آوری اراده‌ی مردم در ظرفی نیاز دارند. امتیاز: ۲ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

در اوایل قرن هجدهم در شهر لیسبون، سربازی به نام بالتازار که یک دستش را در جنگ از دست داده، عاشق دختری جوان به نام بلموندا می‌شود. از روزی که مادر بلموندا در دادگاه محکوم شناخته و به تبعید فرستاده شد، رابطه‌ای عاشقانه و فوق‌العاده قدرت‌مند میان بالتازار و بلموندا شکل گرفت. در روز محاکمه، نفرِ سومی نیز میان آن‌ها حضور داشت: کشیشی به نام پدر لورنسو که آرزویش، ساختن یک ماشین پرنده است. این سه شخصیت تلاش می‌کنند تا به آرزوی به نظر غیرممکن پدر لورنسو و البته رویای پرواز جامه‌ی عمل بپوشانند.

یازده دقیقه

با توجه به موضوع و متن کتاب احساس من این بود که کتاب بر خلاف این که روی جلد ادعا شده بود که متن کامل هست، سانسور شده. اوایل کتاب ضعیف بود ولی شاید این ضعف به بحث سانسور و بریده شدن متن ربط داشته باشه. از اواسط کتاب به‌تر و قوی‌تر شد و به اون چیزی که از پائولو کوئلیو انتظار می‌رفت نزدیک شد. در کل 6 نمره از 10 به این کتاب می‌دم.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

ماریا دختر زیبایی اهل برزیل است که در اول جوانی به تنهایی به ریودوژانیرو می‌رود، در آن‌جا مردی سویسی او را دعوت به کار می‎‌کند و بعد از اطلاع دادن به پدر و مادرش با مرد به سویس می‌رود. در سویس متوجه می‌شود که قراردادش با مرد یک‌طرفه بوده و او در مخمصه گیر کرده. به می‌خانه‌ای می‌رود و به روسپی‌گری مشغول می‌شود. روزی که اتفاقی به کافه‌ای می‌رود نقاش معروفی از او درخواست می‌کند که تصویرش را بکشد، همین اتفاق شروع آشنایی ماریا با نقاش می‌شود و کم‌کم آن دو عاشق هم می‌شوند. ماریا از قبل تصمیم جدی داشت که بعد از مدت مشخصی به روستای خودش در برزیل برگردد و در آن‌جا با پولی که جمع کرده وضعیت خانواده‌اش را سرو سامان دهد و برای خودش خانه و مزرعه بخرد؛ آشنایی با نقاش ماریا را کمی در تصمیمش برای بازگشت به روستایش دچار شک می‌کند ولی در آخر تصمیم می‌گیرد که حرکت کند. سوار هواپیما می‌شود در حالی که منتظر است که نقاش به دنبالش بیاید ولی خبری نمی‌شود، هواپیما به سمت پاریس پرواز می‌کند تا از آن‌جا سوار هواپیمایی دیگر شود و به برزیل برود. در فرودگاه پاریس نقاش ماریا را غافل‌گیر می‌کند ...

کتاب یازده دقیقه

Eleven Minutes

ادامه نوشته

یازده دقیقه

 

Eleven Minutes Book cover.jpg

Eleven Minutes

 

ادامه نوشته