مرگ با تشریفات پزشکی  آنچه پزشکی درباره مردن نمی‌داند

#مرگ_با_تشریفات_پزشکی #آنچه_پزشکی_درباره_مردن_نمی‌داند، #آتول_گاواندی، مترجم: #حامد_قدیری، #ترجمان_علوم_انسانی

کتاب به نحوه‌ی گذراندن روزهای آخر عمر سال‌مندان و بیماران لاعلاج می‌پردازد. نحوه‌ی مواجهه‌ی خود افراد، اطرافیان، پزشکان و جامعه با این موضوع از مباحث اصلی کتاب است. از موضوعات جالب توجه دیگر کتاب این است که روزهای آخر عمر را به‌تر است با درمان‌های سخت نظیر شیمی‌درمانی و ... در بیمارستان گذراند و یا در خانه با مسکن‌های قوی ولی با آرامش و با انجام کارهای مورد علاقه. تغییرات نوآورانه و خوب در خانه‌های سال‌مندان و آسایش‌گاه‌ها نیز در کتاب ارائه شده است. کتاب با قلم ریز چاپ شده و خواندن کتاب به این دلیل سخت است، ویراستاری کتاب خوب نیست. کتاب ۳۰۴ صفحه است ولی به راحتی می‌توانست در ۱۰۰ صفحه نیز چاپ شود. امتیاز: ۳ از ۱۰.

مرگ با تشریفات پزشکی  آنچه پزشکی درباره مردن نمی‌داند

وقتی بچه بودم، پدرم به من درس استقامت و پایداری داد، اینکه هیچ‌گاه محدودیت‌های پیش رویم را نپذیرم و با آن‌ها مبارزه کنم. اما در بزرگ‌سالی، وقتی پدرم را در واپسین سال‌های حیاتش تماشا می‌کردم، می‌دیدم که چطور باید با محدودیت‌هایی کنار آمد که به راحتی مرتفع نمی‌شوند. واقعاً مشخص نیست که چه زمانی باید از هل‌دادنِ دیواره‌های محدودیت‌ها دست بکشیم و بهترین بهره را از خودِ آن‌ها ببریم. اما قطعاً لحظاتی فرا خواهد رسید که هزینه این هل‌دادن بر ارزش آن می‌چربد. پدرم تلاش می‌کرد این لحظه خاص را پیدا کند. کمک‌کردن به پدرم برای پیداکردن این لحظه خاص دردناک‌ترین و در عین‌حال پرافتخارترین تجربه عمر من بود.

#مرگ_با_تشریفات_پزشکی #آنچه_پزشکی_درباره_مردن_نمی‌داند، #آتول_گاواندی، مترجم: #حامد_قدیری، #ترجمان_علوم_انسانی، صص ۲۸۶ و ۲۸۷

مرگ با تشریفات پزشکی  آنچه پزشکی درباره مردن نمی‌داند

وحشت بیماری و کهن‌سالی نه‌فقط وحشت از فقدان‌های اجباری حاصل از آن بلکه وحشت از انزوا و گوشه‌نشینی است. وقتی آدم‌ها ملتفت می‌شوند که به پایان زندگی‌شان نزدیک شده‌اند، دیگر چیز زیادی تقاضا نمی‌کنند. آن‌ها ثروت بیشتر طلب نمی‌کنند و دنبال قدرت بیشتر نمی‌روند. در عوض، فقط تقاضا دارند تا جایی که ممکن‌است به آن‌ها اجازه داده شود که خودشان قصه زندگی‌شان در این جهان را سروشکل بدهند. خودشان تصمیم بگیرند و طبق اولویت‌های خودشان با دیگران ارتباط برقرار کنند. در جامعه مدرن، کارمان به جایی رسیده که علی‌القاعده گمان می‌کنیم ناتوانی و وابستگی نافی این استقلال و خودمختاری است.

#مرگ_با_تشریفات_پزشکی #آنچه_پزشکی_درباره_مردن_نمی‌داند، #آتول_گاواندی، مترجم: #حامد_قدیری، #ترجمان_علوم_انسانی، ص ۱۷۰

مرگ با تشریفات پزشکی  آنچه پزشکی درباره مردن نمی‌داند

ویلسون می‌گفت که یک بار یکی از همکارانش به او گفته بود که "ما استقلال را برای خودمان می‌خواهیم و امنیت را برای آن‌ها که دوستشان داریم".

#مرگ_با_تشریفات_پزشکی #آنچه_پزشکی_درباره_مردن_نمی‌داند، #آتول_گاواندی، مترجم: #حامد_قدیری، #ترجمان_علوم_انسانی، ص ۱۲۸

مرگ با تشریفات پزشکی  آنچه پزشکی درباره مردن نمی‌داند

پیرمردها و پیرزن‌ها به من می‌گفتند که نه از مرگ بلکه از اتفاقات پیش از مرگ می‌ترسند، یعنی از دست دادنِ شنوایی، حافظه، بهترین دوستان و سبک دلخواه زندگی‌شان. به قول فلیکس، "سنِ بالا یعنی مجموعه‌ای مستدام از فقدان‌ها و از دست دادن‌ها". فلیپ راث این نکته را با بیانی تلخ‌تر در رمانش، هر انسان، آورده است: "پیری نبرد نیست؛ پیری کشتار و قتل‌عام است".

#مرگ_با_تشریفات_پزشکی #آنچه_پزشکی_درباره_مردن_نمی‌داند، #آتول_گاواندی، مترجم: #حامد_قدیری، #ترجمان_علوم_انسانی، ص ۷۵

مرگ با تشریفات پزشکی  آنچه پزشکی درباره مردن نمی‌داند

تولستوی می‌نویسد "آنچه بیش از همه ایوان ایلیچ را عذاب می‌داد فریب و دروغی بود که به دلایلی همه پذیرفته بودندش، اینکه ایوان در حال مرگ نیست و فقط بیماری است که باید آرام بماند و دوره درمان را از سر بگذراند و، پس از آن، نتایج خوبی به دست خواهد آمد". ایوان ایلیچ نور امیدی در دل داشت که شاید اوضاع عوض شود، اما هرچه ضعیف و نحیف‌تر می‌شد، می‌فهمید که اوضاع چندان بسامان نیست. او در اضطراب و ترسِ روزافزون از مرگ زندگی می‌کرد. اما مرگ موضوعی نبود که پزشکان، دوستان و خانواده‌اش بتوانند با آن کنار بیایند و بپذیرندش. این همان چیزی بود که عمیق‌ترین زخم را به جان او می‌نشاند. تولستوی می‌نویسد "هیچ‌کس آن‌طور که او دلش می‌خواست به حالش ترحم نمی‌کرد. بعضی لحظات بعد از تحمل دردهای عمیق، بیشتر از هر چیزی دلش می‌خواست کسی دلش به حال او بسوزد، درست همان‌طور که دل آدم‌ها برای بچه‌های مریض می‌سوزد. دلش لک زده بود که کسی بیاید و او را نوازش کند و دل‌داری بدهد. او می‌دانست که حالا آدم گنده‌ای شده و ریشش به سفیدی می‌زند و به همین خاطر تحقق این آرزو ممکن نیست. بااین‌حال، هنوز دلش دنبال چنین چیزهایی بود".

#مرگ_با_تشریفات_پزشکی #آنچه_پزشکی_درباره_مردن_نمی‌داند، #آتول_گاواندی، مترجم: #حامد_قدیری، #ترجمان_علوم_انسانی، ص ۱۸