جان شیفته (جلد اول و دوم)
منبع: https://www.gisoom.com
منبع: https://www.gisoom.com
رومن رولان نويسنده معروف فرانسوي، در 28 ژانويه 1866م در فرانسه به دنيا آمد. او تحصيلات خويش را در رشته تاريخ به پايان رساند و در تاريخ موسيقي تخصص پيدا كرد؛ با اين حال به ادبيات علاقه خاصي داشت. از اين جهت با نوشتن دو رشته نمايشنامههاي جديد دراماتيك درصدد برآمد كه سطح تئاتر فرانسه را بالا برد، ولي اين نمايشنامهها چندان توفيق نيافت. بنابراين دست از داستاننويسي كشيد و به تهيه و نوشتن شرح حال و بيوگرافي بزرگان جهان دست زد. رولان در اوايل قرن بيستم شرح زندگي بتهوون و ميكل آنژ را منتشر ساخت و به شهرت و افتخار رسيد. گذشته از هنرمندان و بزرگان واقعي، وي به نوشتن شرح حال هنرمندان خيالي نيز دست زد و با ارائه اثر معروف ژان كريستف، در چندين جلد كاري متفاوت ارائه داد. رومن رولان پس از شروع جنگ جهاني اول راهي سوئيس شد و در سال 1916م به دريافت جايزه ادبي نوبل موفق گرديد. وي در اواخر عمر به انديشههاي عرفاني شرق، به خصوص هنديان متمايل گشت و از طرفداران مهاتما گاندي، رهبر آزادي هند گرديد. رولان از نادرترين نويسندگان فرانسه است كه در فرهنگ اين كشور، در رشته موسيقيشناسي نيز تاثير فراواني داشت. علاقه وافر به آزادي و بشردوستي، وي را بر آن داشته بود كه از زمان جنگ جهاني اول به بعد، همه كوشش خود را در
رمان ژان کریستف(Jean Christophe) به قلم رومن رولان که می توان آن را در زمره رمان های مشهور دنیا محسوب کرد. ژان کریستف رومن نولان طی چند سال در 10 جلد مختلف به چاپ رسیده است.
من این کتاب فناپذیر را به آنچه فنا میشود تقدیم میکنم.این کتاب ندا میدهد:«برادران!…….به هم نزدیک شویم و از پراکندگی بپرهیزیم و تنها به بینوایی که وجه مشترک ماست و همه ما را به یکدیگر ربط میدهد،بیندیشیم،که ما نه با دشمنان رابطه داریم و نه با بدخواهان،وتنها با بینوایان سر و کار داریم.وسعادت ما وقتی دوام می یابد که همدیگر را درک کنیم و دوست بداریم.درک کردن و دوست داشتن،همچون دو چراغ فروزان اند که شب هستی ما را – که میان دو پرتگاه نیستی پیش از تولد و پس از مرگ سرگردان مانده است-روشن میسازند.»
ترجمه ژان کریستف نوشته رومن رولان رو به پیشنهاد آزاده خانم عزیز شروع کردم به خوندن و جلد اول و دوم تمام شد. داستان خوب بود ولی به نظرم خیلی کند بود. شاید از توانایی های رومن رولان وصف مناظر برای خواننده هست ولی دیگر در آخر های کتاب وصف سه صفحه ای از یک باغ نه تنها به من دید خیلی عمیق نمی داد بلکه منو خیلی خسته کرده بود. ترجمه کتاب هم بسیار بد بود. نویسنده از صفحه ۱۹۶ تا ۲۰۵ شخصی رو معرفی کرده بود که پسر چهارده ساله داستان در صفحه ۱۹۸ تقریبا عاشقش می شد ولی انقدر ترجمه بد بود و از شخص جدید به عنوان "جوانکی که پشت لبانش کمی تیره شده" یاد کرده بود که بنده در این نه صفحه بر این تصور بودم که نعوذ بالله ژان کریستف از اهالی قزوین است. آخر مردک با همه چیز شوخی می کنی با جنسیت شخصیت ها که نمی شود شوخی کرد.
یا در جایی دیگر از صفاتی نام برده شده بود که من معنیشو دقیقا نمی دونستم. مثلا ژان کریستف گردن کش است و یا بسیار گردن فرازی می کند و هر دو صفحه یک بار این کلمات تکرار
ژان کریستف “نویسنده “رومن رولان” ترجمه” م.ا.به آذین” چاپ نهم انتشارات نیل سال 1377
از وقفه ای که ایجاد شده خودم از همه با خبر ترهستم.همین طور که شما دوستان در بیخبری بودید من این کتاب را می خواندم (و البته میخوانم). اعتراف میکنم که تلاشم برای نوشتن خلاصه ای از این داستان به جایی نرسید برای همین دست به دامن توانایی دوستان دیگر در اینترنت شدم،که خلاصه داستان ها را به خوبی ارائه می کردند وقتی دیدم که این دوستان هم نوشته اند که این اثر را نمی شود خلاصه کرد، از ناامیدی که در ناتوانی خودم دیده بودم بیرون آمدم؛ اعتراف میکنم یکی از کارهای احمقانه این است که کسی خلاصه این کتاب را تعریف کنه و یا بنویسدشما را از خواندن خط به خط آن بی نیاز کند،دوستان اهل کتاب می دانند من از چی حرف می زنم .این پاراگراف را بر تنبلی و یا کوتاهی من تعبیر نکنید. قرار نیست این توجیهی باشد برای اینکه من کار روی این کتاب را که یکی از قوی ترین رمانهای قرن بیستم است اینجا رها کنم .بسیاری از جملات زیبا و پر معنایی که تا به امروز به صورت تک جمله از رومن رولان خوانده و یا
ژان کریستف (به فرانسوی: Jean-Christophe) رمانی اثر رومن رولان، نویسندهٔ فرانسوی است که در شمار مشهورترین آثار ادبی جهان است.[۱] ژان کریستف در ایران با ترجمه محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) منتشر شدهاست. این کتاب در ۱۰ جلد به شرح زیر منتشر شدهاست:[۲]
سپیده دم
سپیده دم پیش از آفتاب
هنگامی که روح تو در خواب بود.... دانته، برزخ ،سرود نهم
-------------------
همچون زمانیکه مه نمناک و انبوه
رو به رقت می نهد و پرتو
آفتاب آهسته در آن نفوذ می کند... دانته ، برزخ ،سرود هفدهم
داستان زندگی ژان کریستف تا سن شش سالگی را در این جلد می خوانیم.کریستف در خانواده ای اهل موسیقی بدنیا می آید،پدر
و پدربزرگ کریستف نوازنده متبحری هستند.