دختزی در مه

در عین تلاش فراوان نویسنده برای ایجاد چند روایت موازی و کمی پیچیده کردن داستان، حاصل کار داستانیست ضعیف. شخصیت اصلی داستان دختریست روان شناس و مثل همه ی داستان هایی از این شکل برادری دارد لوس و خنک و بی مزه (البته نویسنده تمام تلاش بی ثمرش را برای خلق برادری بامزه کرده). دو نفر عاشق دختر می شوند هر دو خوش گل و پول دار و خوش تیپ و چشم قشنگ. چون شخصیت اصلی داستان مجبور است یکی را انتخاب کند پس نویسنده یک عیب روی یکی از دو عاشق می گذارد که انتخاب نشدنش منطقی باشد؛ آخر امکان ندارد که شخصیت اصلی کتاب که خیلی خوب و فرشته و روان شناس درجه یکی است بدون دلیل یکی از آن دو نفر را کنار بگذارد. همه ی اطرافیان دختر او را کارشناس درجه یک روان شناسی مبی دانند گویی که او یونگ یا فروید ثانیست. هر کس (دقت کنید هر کسِ هر کس و حتی هر ناکس (مادر و پدر، مادربزرگ و پدر، مادر بزرگ و مادر، خواهر دوست، پسر عمه (برادر مرجان)، برادر و زن برادر))) هر گونه مشکلی دارد، دختر روان شناس داستان ما در طرفـة العینی آن را حل می کند و همه را انگشت به دهان می گذارذ. شخصیت ها تقریبا همه خوشگل و خوش تیپ هستند. وای از نویسندگی افتضاح.

(خطر لو رفتن داستان)

شخصیت اصلی داستان (سایه) که روان شناس است در مرکز مشاوره ای مشغول به کار می شود. خواهر دوست برادر او دچار مشکلات رفتاری و افسردگی حاد است که با معرفی به استاد سایه و شرکت در جلسات گروه درمانی مشکلش حل می شود. مشکل دختر افسرده ی داستان از تجاوز پدرش به او شروع شده است و به دلیل عدم پی گیری و درمان حادتر و بزرگ تر شده. در آخر داستان دوست نزدیک سایه با برادرش ازدواج می کند و برادر دختر افسرده هم با سایه. مشکلات همه ی فامیل هم توسط سایه حل می شود.

دختری در مه

«دختری در مه» تنها رمانی زیبا و جذاب در میان خیلِ رمان‌های منتشره‏‌ی امروز نیست بلکه تفاوتی که آن را از بسیاری کتاب‌ها متمایز می‏‌سازد دو نکته‏‌ی خاص آن است: اول جسارت در انتخاب موضوعی بکر که شاید همگان فریادهایش را بنابر خط قرمزها، نه‏ شنیدیم و نه خواستیم که بشنویم. و دوم تحقیق و بررسی نویسنده برای یافتن اطلاعاتی واقعی در رابطه با موضوع داستان. و تمامی این عوامل منجر به کتابی شده است که می‏‌تواند برخواننده اثری چون اندیشه و تعقل بگذارد و او را در آخرین برگِ کتاب با روشی نو در گستره‏‌ی دیدن تنها بگذارد: کتابی بنام «دختری در مه»...

منبع: http://shadan.ir

رمان دختری در مه به قلم تکین حمزه لو

نویسنده رمان: تکین حمزه لو
تعداد صفحات: ۳۲۶ صفحه

رمان دختری در مه

ادامه نوشته

زندگی شیرین

این رمان خانم "تکین حمزه لو" نسبت به رمان "حوض فیروزه" که از ایشان خوانده ام ضعبف تر بود و در کل می شه گفت کمی پایین تر از متوسط بود. گاهی در بعضی قسمت ها کلیشه ای می شد.

(خطر لو رفتن داستان)

شیرین که نویسنده ی داستان است زندگی آرامی دارد تا این که شوهرش تصمیم می گیرد خانه شان را بفروشد و با سرمایه ی آن در نوشهر ساخت و ساز کند. فروش خانه هم زمان می شود با پیدا شدن غده ای سرطانی در سینه ی شیرین؛ شیزین درگیر شیمی درمانیست، پسرش برای کنکور درس می خواند، دخترش درگیر روابط عشقی عاطفی نافرجام است و شیرین متوجه می شود که شوهرش در نوشهر با زنی رابطه دارد. در انتهای داستان شیرین از همسرش طلاق می گیرد، خانه ای مناسب اجاره می کند، دختر و پسرش تقریبا به آرامش می رسند و شیرین هم تقریبا سلانتی اش را به دست می آورد.

حوض فیروزه

داستان کتاب در کل چیزی بین متوسط و خوب بود. نمی دانم نظرم را تحت تاثیر کتاب افتضاح قبلی (مثل پر) می دهم یا این که واقعا اگه این کتاب را در هر شرایطی می خواندم نظرم همین بود.

(خطر لو رفتن داستان)

فیروزه شخصیت اصلی داستان دختریست که در دانشگاه تهران پرستاری خوانده و در بیمارستانی مشغول کار است. فیروزه چند سال پیش با پسری که ابتدا خودش را دانشجوی داروسازی معرفی می کند ازدواج کرده ولی بعدا متوجه شده که پژمان از دانشگاه به خاطر اعتیاد اخراج شده و بعد از مدتی هم به تولید شیشه در انباری خانه اش می پردازد که فیروزه از خانه ی او فرار می کند و به تنهایی و با سختی خانه ای اجاره می کند. مزاحمت های پژمان در محل کار فیروزه باعث اخراج او می شود. فیروزه که دنبال کار می گردد به پرستاری زن جوانی پول دار و فلج مشغول می شود. در گذر زمان فیروزه و عماد (شوهر زن فلج) عاشق هم می شوند و عماد از زنش و فیروزه با کمک عماد (که دیپلماتی پول دار و بانفوذ است) از پژمان جدا می شود و با هم

ادامه نوشته

حوض فیروزه

ادامه نوشته

کتاب حوض فیروزه

ادامه نوشته