پاستیل‌های بنفش

#پاستیل‌های_بنفش، #کاترین_اَپلگیت، مترجم: #آناهیتا_حضرتی_کیاوندانی، #انتشارات_پرتقال

این کتاب برای نوجوانان بالای ۱۲ سال نوشته شده و کتابی تلخ و البته آموزنده و خوب است. از قسمت‌های تلخ داستان جاهاییست که خواهر جکسون وقتی وسایل اتاقش فروخته شده در اتاقش احساس ترس می‌کند و به جکسون و حتی پشت در اتاق جکسون پناه می‌برد. کاش هیچ کودکی و کلا هیچ انسانی از حقوق اولیه‌ی خودش محروم نباشد و کاش از دست ما در رفع این مساله کاری بربیاد. ضمنا کتاب بسیار پرفروش بوده. امتیاز: ۸ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جکسون و خانواده‌اش روزهای سختی را سپری می‌کنند؛ چرا که پدر خانواده به بیماری ام‌اس دچار شده و به همین دلیل کار خود را از دست داده است. این خانواده دیگر هیچ پولی برای پرداخت اجاره خانه و خرید غذا ندارند. اوضاع به قدری وخیم است که در آینده‌ی نزدیک تمام اعضای خانواده یعنی جکسون، خواهرش، والدین و سگشان مجبور خواهند شد در مینی‌ون زندگی کنند، البته والدین نهایت تلاش خود را می‌کنند تا فرزندان خود را از این مسائل دور نگه دارند.
جکسون شخصیت اصلی و راوی داستان است؛ او احساسات خود را با ما در میان می‌گذارد. این پسر اکنون به کلاس پنجم دبستان می‌رود و با جدیت به ما می‌گوید که اصلاً خیال‌پردازی را دوست ندارد و خود را شیفته‌ی حقیقت می‌داند. البته ناگفته نماند که او هم مانند بسیاری در کودکی دوستی خیالی داشت، نام دوست او کرنشا بود، گربه‌ای عظیم‌الجثه و سخن‌گو!
اکنون جکسون به عنوان یک نوجوان در شرایط سختی قرار دارد و به همین خاطر کرنشا به زنده‌گی دوستش بازمی‌گردد تا این خانواده را از وضعیتی که در آن هستند نجات دهد.

پاستیل‌های بنفش

توی مقاله‌ای که خوانده بودم، نوشته شده بود دوست‌های خیالی معمولاً در زمان استرس ظاهر می‌شوند و با بالاتر رفتن سن، معمولاً بچه‌ها دنیای خیالی خود را فراموش می‌کنند.
اما کِرِنشا چیز دیگری به من گفت.
او گفت: "دوستای خیالی هیچ‌وقت تَرکِت نمی‌کنن. فقط آماده و منتظر می‌مونن تا وقتی که به اونا نیاز داشته باشی."
گفتم شاید خیلی معطل شود، اما او جواب داد که ناراحت نمی‌شود و وظیفه‌اش این است.

#پاستیل‌های_بنفش، #کاترین_اَپلگیت، مترجم: #آناهیتا_حضرتی_کیاوندانی، #انتشارات_پرتقال، ص ۱۸۳