ما دروغگو بودیم

#ما_دروغگو_بودیم، #امیلی_لاکهارت، مترجم: #مهر_آیین_اخوت، نشر #نشر_هیرمند

داستان متوسطی بود که به نظرم ارزش خواندن داشت. به نظرم برای مخاطب نوجوان داستان تلخ و غم‌ناکیه و شاید برای مخاطب بزرگ‌سال مناسب‌تر باشه. شاید چون شخصیت‌های اصلی کتاب نوجوان هستند داستان را در دسته‌ی داستان نوجوانان رده‌بندی کرده‌اند، که قطعا اشتباهه. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

خانواده‌ی سینکلرها در ظاهر همه چیز دارند: خانه‌های مجلل، امکانات رفاهی بی‌نظیر و بروبیا و مهمانی‌های آن‌چنانی. کادنس یکی از نوه‌های هریس سینکلر از یک صدمه‌ی مغزی رنج می‌برد که باعث شده علاوه‌بر میگرن مزمن، بخشی از خاطرات خود را از دست بدهد. چه اتفاقی باعث این صدمه در مغز کادنس شده است؟ چه حقیقتی را سینکلرها می‌کوشند تا پنهان کنند؟ داستان با پرش‌های زمانی به حوالی زمان حادثه می‌رود و به حال برمی‌گردد تا جستجوی کادنس برای کشف حقیقت را نشان دهد. همه‌چیز از تابستان پانزده‌ساله‌گی کادنس در جزیره‌ی اختصاصی سینکلرها شروع می‌شود، سالی که پدر و مادرش از هم جدا می‌شوند. تابستانی کذایی که کادنس عاشق می‌شود، قلبش می‌شکند و زنده‌گی‌اش برای همیشه تغییر می‌کند. در آن تابستان کادنس و بچه‌های دیگر تصمیم می‌گیرند که برای حل اختلافات مادرانشان در مورد اموال پدربزرگشان، خانه‌ را آتش بزنند و در اثر بی‌احتیاطی به جز کادنس بقیه‌ی بچه‌ها در آتش می‌سوزند.

جنگاوران جوان / ۱  ویرانه‌های گورلان

#جنگاوران_جوان_/_۱ #ویرانه‌های_گورلان، #جان_فلنگن، مترجم: #مسعود_ملک‌یاری، نشر #افق

ژانر کتاب ژانر مورد علاقه‌ی گروه سنی نوجوان است. کتاب نسبتا خوب و جذابی است هرچند ژانر مورد علاقه‌ی من نیست. ترجمه‌ی کتاب خوب است. امتیاز: ۳ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

در قلعه‌ی ردمونت در سرزمین آرالوئن، برای ویل ۱۵ ساله و هم‌خواب‌گاهی‌هایش (هوراس، الیس، جورج و جنی) روزی مخصوص و مهم است که روز انتخاب نامیده می‌شود. در این روز، هر نوجوان با توجه به ویژه‌گی‌ها و توان‌مندی‌هایش برای شاگردی یک پیشه‌ور یا کار در یک مزرعه‌ی محلی انتخاب می‌شود. ویل می‌خواهد شوالیه شود، ولی درنهایت برای شاگردی هالت انتخاب می‌شود که رنجر است. رنجرها گروه اطلاعاتی کشورند و تخصصشان سلاح‌های دوربرد و هنر استتار است. ویل با آموزش‌های هالت شروع می‌کند به تمرین و این مهارت‌ها را یاد می‌گیرد. روز گردهم‌آیی رنجر‌ها باخبر می‌شوند که باید به جنگ بروند و در این جنگ ویل توانایی‌های بالایی از خود نشان می‌دهد و حتی جان بارون را نجات می‌دهد. در انتها ویل که بچه‌ای یتیم بوده متوجه می‌شود که پدرش که یک گروه‌بان بوده جان هالت را نجات داده است و خودش کشته شده.

جنگاوران جوان / ۱  ویرانه‌های گورلان

وقتی مردی رو شکست می‌دی، سعی کن مغرور نشی. گشاده‌رو باش و چیزی برای تعریف کردن از اون فرد پیدا کن. چون با این‌که بازنده شده ولی سعی می‌کنه خودش رو نبازه. نشون بده که برای این کارش ارزش قائلی. ستایش کردن، دوست می‌آره و غرور دشمن.

#جنگاوران_جوان_/_۱ #ویرانه‌های_گورلان، #جان_فلنگن، مترجم: #مسعود_ملک‌یاری، نشر #افق، ص ۲۶۲

آرزوی تنهایی لی‌لی: گاهی وقت‌ها لی‌لی آرزو می‌کنه تو خونه تنها باشه

#آرزوی_تنهایی_لی‌لی:_گاهی_وقت‌ها_لی‌لی_آرزو_می‌کنه_تو_خونه_تنها_باشه #اسم_این_کتاب_محرمانه_است، مترجم: #نسرین_یوسفی، #ایران‌بان

مخاطب اصلی این کتاب کودکان هستند، بعد از سه کتابی که از ژاکلین ویلسون خوانده بودم، در حین خواندن این داستان هر لحظه منتظر اتفاقی غیرمنتظره و ناگوار بودم. امتیاز: ۶ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان اسپویل))

«لی‌لی» دختر عاقل و مسئولیت‌پذیری است. لی‌لی که ۱۰ ساله است به هم‌راه برادر و خواهر شش ساله و دوقلوی خود و خواهر دیگر ۳ ساله‌اش هم‌راه با مادرشان زنده‌گی می‌کنند. مادر تمامِ وقت خود را به نگه‌داری از بچّه‌ها می‌پردازد، تا این‌که به پیش‌نهاد لی‌لی برای انجام کارهای مربوط به خود، گاهی خانه را ترک می‌کند. مادر آن‌ها با مردی که تازه آشنا شده برای تعطیلات به کشور دیگری می‌رود و لی‌لی برای یک هفته مسئولیت دو خواهر و برادرش را عهده‌دار می‌شود. هرکدام از بچّه‌ها خصوصیاتی دارند. لی‌لی در حالی که آرزو دارد برای مدّتی تنها باشد، مراقبت از آن‌ها را به طور مؤثر تا بازگشت مادر ادامه می‌دهد و تجربه‌های تازه‌ای کسب می‌کند.

داستان تریسی بیکر

#داستان_تریسی_بیکر، #ژاکلین_ویلسون، مترجم: #نسرین_وکیلی، #افق

کتاب بسیار خوبیست که البته برای مخاطب کودک نوشته شده. کتاب دنیای کودکی به نام تریسی بیکر را وصف کرده که دختریست مغرور، تنها و گاهی حتی لج‌باز. تریسی را خیلی درک می‌کردم و دلم خواست که برای این‌ کودکان بدسرپرست یا بی‌سرپرست خیلی کارها بکنم که امیدوارم بتونم. ویراستاری و صفحه‌آرایی کتاب افتضاح است که از نشر افق بعید بود؛ تصاویر کتاب در جایی که باید قرار می‌گرفتند قرار نداشتند، جملات گاهی مشکل داشتند، علامت‌گذاری‌ها خیلی جاها اشتباه بود. امتیازی که به کتاب می‌دم بدون در نظر گرفتن این مشکلات کتاب است. امتیاز: ۱۰ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

تریسی دختریست که پدرش را از دست داده و مادر که توانایی نگه‌داری او را ندارد، او را به پرورش‌گاه سپرده است. تریسی همواره رویای با مادر بودن یا داشتن سرپرستی دل‌خواه را در سر می‌پروراند.
او بسیار پرخاش‌گر، عصبی و سرکش است و همه‌ی این رفتارها کافی است که از او کودکی ناسازگار بسازد به‌طوری‌که هم در پرورش‌گاه و هم در خانه‌هایی که او را به فرزند خوانده‌گی می‌پذیرند با مشکل روبه‌رو می‌شود. مددکار و مددجوها از دست او عاصی هستند.
این درگیری‌ها، کابوس‌های شبانه و هم‌چنین شب‌ادراری را در پی دارد و همین نقطه‌ضعف سبب می‌شود دیگران او را مسخره کنند. اما در کنار این نقطه‌ضعف‌ها، او به نوشتن علاقه دارد و در حال نوشتن احوالات خودش است که هم خود را تخلیه می‌کند وهم به آرزوهای دست نیافته‌ی خود به‌عنوان امری تحقق‌یافته در نوشته‌های خود اشاره می‌کند.
تا این‌که با خانم نویسنده‌ای به نام کم آشنا می‌شود و در کنار او احساس امنیت و خوشی می‌کند و حتی از او می‌خواهد که او را به فرزندی قبول کند، خانم کم قول می‌دهد فکر کند. رفتار تریسی به‌تدریج با اطرافیانش تغییر می‌کند و با آنان ارتباط برقرار می‌کند.

داستان تریسی بیکر

پس که این‌طور. از قرار معلوم پیتی ویتی کوچولو دارد فرزندخوانده می‌شود و به خوبی و خوشی تا آخر عمر زندگی می‌کند.
خُب، خیلی خوب است چون که بهترین دوست من است.
نه، خیلی هم بد است چون اگر از این‌جا برود و فرزندخوانده بشود، دیگر هیچ‌وقت نمی‌تواند بهترین دوست من باشد.
و این منصفانه نیست. او تازه پایش رسیده این‌جا، اما من ببین چند سال است که این‌جا هستم و الان هیچ‌کس مرا نمی‌خواهد.
ولی نه بابا، کی دلش می‌خواهد بچه‌ی این زن و شوهر پیر بشود که حوصله‌ی آدم را سر می‌برند؟ وقتی می‌گوییم پیر، یعنی عتیقه، غرغرو، سخت‌گیر. آن‌ها هیچ‌وقت جین نمی‌پوشند یا نامه‌های بامزه نمی‌نویسند و پیتر را به مک‌دونالد نمی‌برند.

#داستان_تریسی_بیکر، #ژاکلین_ویلسون، مترجم: #نسرین_وکیلی، #افق، صص ۱۵۶ و ۱۵۷

هری پاتر و حفره اسرارآمیز

#هری_پاتر_و_حفره_اسرارآمیز، #جی._کی._رولینگ، مترجم: #ویدا_اسلامیه، #کتابسرای_تندیس

رمان هری پاتر و حفره‌ی اسرارآمیز که برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته شده و جلد دوم از مجموعه‌ی هری‌ پاتر است به نسبت جلد اول (هری پاتر و سنگ جادو) به‌تر است. رمان‌های هری پاتر تخیلی و با موضوع جادو هستند. امتیاز: ۵ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

داستان از جایی آغاز می‌شود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه‌ی جادوگری هاگوارتز پشت سر گذارده و در تابستان به سر می‌برد. او جنی خانه‌گی را می‌بیند که به او هشدار می‌دهد که این سال را به مدرسه نرود. بعد از آن با سه نفر از دوستانش که با ماشینی پرنده به دنبالش آمده‌اند از دست خاله و شوهرخاله‌ی بدخلقش فرار می‌کند و به خانه‌ی دوستش می‌رود.
بعد از شروع سال تحصیلی اتفاقات عجیبی می‌افتد، گربه‌ی سرای‌دار با طلسمی خطرناک بی‌هوش می‌شود و خون‌نوشته‌هایی بر دیوارها حک می‌شود مبنی بر آن که حفره‌ی اسرارآمیز گشوده شده‌ است.
بعد از آن به چند نفر حمله می‌شود و عده‌ای به هری پاتر شک می‌کنند. کسانی که مورد حمله قرار می‌گیرند خشک می‌شوند و در این میان با گره‌گشایی‌های گسترده، هری می‌فهمد که حفره‌ی اسرارآمیز کجاست و موجودی که این حملات را انجام می‌دهد یک مار غول‌پیکر است، در این میان هری می‌فهمد که زبان مارها را می‌داند. در همان موقع جینی ویزلی، خواهر رون که به‌ترین دوست هری است، به حفره‌ی اسرارآمیز برده می‌شود و هری و رون، وارد حفره‌ی اسرارآمیز شده و جینی را نجات می‌دهند. در پایان مشخص می‌شود که حملات از طریق دفتر خاطراتی که ولدمورت (تام ریدل) در نوجوانی نوشته انجام می‌شده است!

پاستیل‌های بنفش

#پاستیل‌های_بنفش، #کاترین_اَپلگیت، مترجم: #آناهیتا_حضرتی_کیاوندانی، #انتشارات_پرتقال

این کتاب برای نوجوانان بالای ۱۲ سال نوشته شده و کتابی تلخ و البته آموزنده و خوب است. از قسمت‌های تلخ داستان جاهاییست که خواهر جکسون وقتی وسایل اتاقش فروخته شده در اتاقش احساس ترس می‌کند و به جکسون و حتی پشت در اتاق جکسون پناه می‌برد. کاش هیچ کودکی و کلا هیچ انسانی از حقوق اولیه‌ی خودش محروم نباشد و کاش از دست ما در رفع این مساله کاری بربیاد. ضمنا کتاب بسیار پرفروش بوده. امتیاز: ۸ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

جکسون و خانواده‌اش روزهای سختی را سپری می‌کنند؛ چرا که پدر خانواده به بیماری ام‌اس دچار شده و به همین دلیل کار خود را از دست داده است. این خانواده دیگر هیچ پولی برای پرداخت اجاره خانه و خرید غذا ندارند. اوضاع به قدری وخیم است که در آینده‌ی نزدیک تمام اعضای خانواده یعنی جکسون، خواهرش، والدین و سگشان مجبور خواهند شد در مینی‌ون زندگی کنند، البته والدین نهایت تلاش خود را می‌کنند تا فرزندان خود را از این مسائل دور نگه دارند.
جکسون شخصیت اصلی و راوی داستان است؛ او احساسات خود را با ما در میان می‌گذارد. این پسر اکنون به کلاس پنجم دبستان می‌رود و با جدیت به ما می‌گوید که اصلاً خیال‌پردازی را دوست ندارد و خود را شیفته‌ی حقیقت می‌داند. البته ناگفته نماند که او هم مانند بسیاری در کودکی دوستی خیالی داشت، نام دوست او کرنشا بود، گربه‌ای عظیم‌الجثه و سخن‌گو!
اکنون جکسون به عنوان یک نوجوان در شرایط سختی قرار دارد و به همین خاطر کرنشا به زنده‌گی دوستش بازمی‌گردد تا این خانواده را از وضعیتی که در آن هستند نجات دهد.

پاستیل‌های بنفش

توی مقاله‌ای که خوانده بودم، نوشته شده بود دوست‌های خیالی معمولاً در زمان استرس ظاهر می‌شوند و با بالاتر رفتن سن، معمولاً بچه‌ها دنیای خیالی خود را فراموش می‌کنند.
اما کِرِنشا چیز دیگری به من گفت.
او گفت: "دوستای خیالی هیچ‌وقت تَرکِت نمی‌کنن. فقط آماده و منتظر می‌مونن تا وقتی که به اونا نیاز داشته باشی."
گفتم شاید خیلی معطل شود، اما او جواب داد که ناراحت نمی‌شود و وظیفه‌اش این است.

#پاستیل‌های_بنفش، #کاترین_اَپلگیت، مترجم: #آناهیتا_حضرتی_کیاوندانی، #انتشارات_پرتقال، ص ۱۸۳

جایی که کوه بوسه می‌زند بر ماه

#جایی_که_کوه_بوسه_می‌زند_بر_ماه، #گریس_لین، ترجمه‌ی: #پروین_علی‌پور، #نشر_افق

رمان جایی که کوه بوسه می‌زند بر ماه برای مخاطب نوجوان نوشته شده و ترکیبی از افسانه‌های چینی و داستان‌پردازی نویسنده است. به نظرم رمان برای نوجوانان رمان خوبیست و پیام خوبی دارد که شکرگزاری است. امتیاز: ۶ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

مین‌لی نزدیک کوه بی‌ثمر در روستایی فقیر زندگی ‌می‌کند. سال‌هاست که روستا رنگ خوش‌بختی را ندیده است. مین‌لی در مزرعه کار می‌کند و تنها دل‌خوشی‌اش قصه‌هایی است که پدرش برای او می‌گوید. پیرمرد قصه‌های پدر، جواب همه‌ی سوالات را می‌داند. مین‌لی این قصه‌ها را باور می‌کند و تصمیم می‎‌گیرد پیرمرد را پیدا کند. در طول سفرش با دوستانی استثنایی از جمله ماهی سخن‌گو، پادشاه قدرت‌مند و اژدهایی که نمی‌تواند پرواز کند آشنا می‌شود. در آخر مین‌لی متوجه می‌شود که راز خوش‌بختی "شکرگزاری" و "رضایت از هر آن‌چیزی که داریم" است.

ماه بر فراز مانیفست

جینکس عزیز،
داشتم از یک مأموریت به طرف هنگ برمی‌گشتم هنوز چند مایل مانده بود. از لابه‌لای درخت‌ها می‌دویدم و سعی می‌کردم در معرض دید نباشم. داشتم کیسه‌ای پر از کنسرو لوبیا برای افراد می‌بردم. کیسه به شاخه‌ای گیر کرد و درش باز شد. چند روز بود که افراد چیزی نخورده بودند و نمی‌توانستم بدون جیره‌ی غذایی‌شان برگردم. نصف کیسه را پر کرده بودم که چشمم به او افتاد: یک سرباز پیاده‌ی آلمانی که در فاصله‌ای نزدیک از چشمیِ تفنگش نگاهم می‌کرد. آن‌قدر به هم نزدیک بودیم که صدای نفس‌های هم‌دیگر را می‌شنیدیم. فکر کردم کارم تمام است، فقط توانستم بگویم ich habe widerlich footen ۱، می‌دانستم که گفتنش بی‌فایده بود. بنابراین، مشغول جمع‌کردن قوطی‌های کنسرو شدم، یکی‌یکی و به‌آرامی از روی زمین برشان داشتم. سرباز بیچاره تفنگش را پایین آورد و فقط دو کلمه گفت و رفت... فقط دو کلمه، جينكس. Zuhause gehst برگرد خانه.
ای کاش می‌شد، رفیق. ای کاش می‌شد.
ند


۱. نِد زبان آلمانی بلد نبود و این جمله معنای خاصی ندارد، اما در بخشی دیگر از داستان "تفنگت را زمین بگذار" ترجمه شده بود -م.

#ماه_بر_فراز_مانیفست، #کلر_وندرپول، مترجم: #کیوان_عبیدی_آشتیانی، #نشر_افق، صص ۴۰۴ و ۴۰۵

طولانی‌ترین آواز نهنگ

#طولانی‌ترین_آواز_نهنگ، #ژاکلین_ویلسون، مترجم: #نسرین_وکیلی، #نشر_افق

کتاب روان و خوب نوشته شده بود و در کل کمی به‌تر از متوسط بود، البته به نظرم داستان باید در نصف این حجم نوشته می‌شد. مخاطب اصلی کتاب نوجوانان است که فکر می‌کنم برای نوجوانان کتاب خوبیست. این نکته که نویسنده‌ی کتاب سعی کرده ذهنیت کاملا منفی‌ای که از ناپدری در ذهن‌ها وجود دارد را از بین ببرد هم نکته‌ی مثبتی بود، به خصوص که کتاب برای نوجوانان نوشته شده و برای نوجوانانی که ناپدری دارند باید ذهنیت منفی را از بین برد. امتیاز: ۶ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

الا دختری هشت‌ساله است که پس از ازدواج دوم مادرش با جک و بارداری او، در حال حاضر با دو رقیب روبه‌روست: ناپدری و نوزاد جدید. به همین خاطر پیوسته در حسرت و آرزوی روزهایی است که با مادرش تنها زنده‌گی می‌کرد و مادر فقط برای او بود.
مادر الا هنگام زای‌مان دچار تشنج می‌شود و به کما می‌رود و الا ناچار است با جک (ناپدری‌اش) زنده‌گی کند. نگرانی او از سلامتی مادر، زنده‌گی با ناپدری‌ای که الا دوستش ندارد، فاصله گرفتن دوستش سالی از او به دلیل این که چند روزی به مدرسه نرفته و اضافه شدن کارهای برادر کوچک و خوک‌چه هندی‌اش، همه و همه شرایط ناخوش‌آیندی را برای او فراهم می‌کنند. او پس از برخورد با پدر خود متوجه می‌شود که نه‌تنها جک خیلی نامهربان نیست بل‌که مهربان هم هست. الا با کمک جوزف هم‌کلاسی دیگرش بر روی پروژه‌ی نهنگ‌ها کار می‌کند و پی می‌برد که برخی از نهنگ‌های نر برای جفت خود ساعت‌های طولانی آواز می‌خوانند. او پس از به دست آوردن سی‌دی آواز نهنگ‌ها آن را برای مادرش می‌برد. سرانجام پای‌داری، مقاومت، عشق و موسیقی معجزه می‌کنند و مادر از کما بیرون می‌آید و به زنده‌گی لب‌خند می‌زند.

جادوگرها

#جادوگرها، #رولد_دان، ترجمه‌ی: #محبوبه_نجف‌خانی، #نشر_افق

به نظرم کتاب برای نوجوانان مناسب نیست و برای کودکان مناسب‌تر است. داستان این کتاب برای من اصلا جذاب نبود بر خلاف کتاب ماتیلدا از همین نویسنده که به نظرم جذاب بود. امتیاز: ۲ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

داستان پسربچه‌ای که توسط یک جادوگر بدجنس به موش تبدیل شد!

راه و رسم قصه گویی برای خردسالان همراه با 40 قصه ی نمونه

کتاب به اهمیت قصه گویی برای خردسالان می پردازد و خیلی خلاصه در مورد روش قصه گفتن برای خردسالان توضیح می دهد. در قسمت دوم کتاب 40 قصه برای نمونه آورده شده که هفت قصه برای کودکان سه تا چهار ساله، 16 قصه برای کودکان پنج تا شش ساله و 18 قصه هم برای کودکان شش تا هفت ساله است. شاید بهتر بود عنوان کتاب بیشتر روی 40 قصه تمرکز می کرد تا روی راه و رسم قصه گویی به این دلیل که بیشتر کتاب به بیان 40 قصه پرداخته و مقدار خیلی کمی از کتاب راه و رسم قصه گویی را آموزش داده.

کتاب راه و رسم قصه گویی برای خردسالان (همراه...

منبع: https://www.bahook.com

راه و رسم قصه گویی برای خردسالان (همراه با 40 قصه ی نمونه)

ادامه نوشته