روزگار سپری شدهی مردم سالخورده، کتاب اول: در اقلیم باد (روزگار سپری شدهی مردم سالخورده #1)
گفت و شنود
کتاب، گفت و شنودی است که بین "بزرگ علوی"، "محمود دولت آبادی"، "باقر مومنی"، "ابراهیم رهبر"، "محسن یلفانی" و "محمد علی سجّادی" در سال 58 با موضوع بزرگ علوی و ادبیات معاصر انجام شده. البته کتاب در سال 69 چاپ شده. مناسبت گفت و شنود هم بازگشت "بزرگ علوی" به ایران بوده است. نکته ی خاص و جدیدی در گفت و شنودها وجود نداشت.
طریق بِسمل شدن
طریق بسمل شدن by Mahmoud Dowlatabadi
#محمود_دولت_آبادی
#انتشارات_چشمه
روزشماری مکن.حتی اگر فکر میکنی در مهلکه افتاده ای روزشماری مکن!
حالا هم لحظه شماری مکن!شب نمیتواند تمام نشود.طبیعت شب آن است که برود رو به صبح.نمیتواند یکجا بماند.مجبور است بگذرد.اما وقتی تو ذهنت را اسیر گذر لحظه ها کنی،خودت گذر لحظه ها را سنگین و سنگین تر میکنی؛بگذار
شب هم راه خودش را برود...
داستان کتاب از جایی شروعمیشه که گروهی سرباز در مکانی به اسم تپه صفر در محاصره دشمن قرار
طریق بسمل شدن
طریق بسمل شدن | |
---|---|
![]() |
|
وزیری امیر حسنک
وزیری امیر حسنک by محمود دولتآبادی, ابوالفضل بیهقی
← مصاحبه محمود دولت آبادی با ایلنا
وزیری امیر حسنک
وزیری امیر حسنک | |
---|---|
![]() مجموعهٔ کامل وزیری امیر حسنک شامل کتاب، لوح فشرده و قاب شاسی
|
|
نویسنده | محمود دولتآبادی |
ناشر | انتشارات فیروزی |
محل نشر | سبزوار |
تاریخ نشر | ۱۳۹۲ |
شابک | ۹۷۸-۶۰۰-۹۳۳۱۸-۱-۹ |
تعداد صفحات | ۱۹۲ |
موضوع | وزارت کلاسیک در ایران |
سبک | نثر کهن فارسی |
زبان | فارسی |
نوع رسانه | مکتوب + لوح فشرده صوتی |
تصویرگر | سارا دولت آبادی (طراح جلد) |
قطع | پالتوئی |
این گفت و سخن ها ...
این گفت و سخنها... محمود دولت آبادی در بازار کتاب
خبرگزاری شبستان:«این گفت و سخنها...» اثر«محمود دولت آبادی» را نشر «چشمه» چاپ وروانه بازار نشر کرده است. |

محمود دولتآبادی "این گفت و سخنها..." را منتشر میکند
جای خالی سلوچ
کتاب جای خالی سلوچ
منبع: http://usofts.ir
جای خالی سلوچ
محمود دولت آبادي سال 1319 در روستاي دولت آباد سبزوار به دنيا آمد. تحصيلات منظمي نداشت، در زمينه هاي مختلف، از كار در زمين هاي كشاورزي تا تئاتر و سينما كار كرده است و به طور كلي مي توان گفت: راه پرفراز و نشيبي را پيموده است تا به اين جايگاه رسيده است.
سال 1353 به دست عوامل ساواك بازداشت شد و كار نگارش جاي خالي سلوچ را كه نخستين رمان وي است يك سال پس از آزادي اش؛ يعني در سال 1356 به پايان برد.
وي در زمينه هاي داستان كوتاه، داستان براي كودكان و نوجوانان،نمايش نامه و فيلم نامه هم آثاري دارد.
کتاب جای خالی سلوچ نوشته محمود دولت آبادی
داستانِ کتاب با رفتنِ سلوچ آغاز میشود. سلوچ پیش از آغازِ داستان پا از روستای زمینج بیرون گذاشته و ما و خانوادهاش را ترک کرده است. مرگان -همسرِ سلوچ- با دیدنِ جای خالیِ همسرش به اضطرابی دچار میشود که هیچگاه آن را تجربه نکرده است. مرگان پیشتر هم شاهدِ رفتنِ سلوچ بود، رفتنهایی که با بازگشتِ شبانه همراه بود. ولی این بار انگار به دلِ زن آمده بود که این رفتن، بازگشتی نخواهد داشت و همیشگی خواهد بود. امّا او در طولِ داستان و گذشتِ حتی سالها، از امید به بازگشتنِ سلوچ دست برنمیدارد و مقاومت میکند. امّا مگر یک زنِ تنها چهقدر توان دارد؟
عبّاس، ابراو و هاجر فرزندان سلوچ هستند. فرزندانی که شاید بتوانند از دلتنگی برای پدرشان بگریزند
جای خالی سلوچ(دولت ابادی)
"بی کار سفره نیست و بی سفره، عشق. بی عشق سخن نیست و سخن که نبود فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست؛ زبان و دل کهنه می شود، تناس بر لب ها می بندد، روح در چهره و نگاه در چشم ها می خشکد، دست ها در بیکاری فرسوده می شوند و بیل و منگال و دسنکاله و علفتراش در پس کندوی خالی ، زیر لایه ضخیمی از غبار پنهان می کند. دیگر چه؟ خر که مرده باشد ، زمستان سرد و خشک که تن را زیر تن سیاه و سرد خود بفشارد، و اندوه که از جاگاه جان لبریز شده باشد... دیگر کجا جایی برای بند و پیوند می ماند؟ کجا جایی برای دل و زبان؟"
***
جای خالی سلوچ [Jā-yi khālī-yi Sulūch] by محمود دولتآبادی
صحنهاي كه در آن (مرگان) «قهرمان زن داستان» با التماس و خفتِ فراوان كه نميدانيم چرا بايد تحمل كند، براي گرفتن حق پسر خود «گمان ميكنم نام پسرش عباس بود و در چند ساعت موهايش سفيد و خودش پير شده» ميرود پيش صاحبكار عباس تا دستمزد او را كه فقط يك كيسه آرد است بگيرد تا
خلاصه و نقد داستان جای خالی سلوچ (محمود دولت آبادی)
شخصیت اصلی، مرگان است. بعد از مرگان، می توان گفت عباس، حضوری پررنگ تر و چشمگیرتر از بقیه دارد. که با این همه، از این نظر، به مراتب کم رنگ تر و کم اثر تر از مرگان است. در رتبۀ بعد، باید از ابراو نام برد. پس از او، سلوچ؛ علی گناو، هاجر، کربلایی دوشنبه، مولا امان (برادر مرگان) و بقیه: حاج