به نام خدا

  • صفحه اصلی
  • پروفایل
  • ایمیل
  • آرشیو
  • عناوین مطالب

الاغی که سیب می‌فروخت

توسط دپرام |

داستان های پیوسته نوجوانان

,

داستانهای کوتاه

,

داستانهای اجتماعی

,

ماهرخ غلامحسین‌پور

| جمعه ششم تیر ۱۴۰۴ | 17:10

#الاغی_که_سیب_می‌فروخت، #ماهرخ_غلامحسین‌پور، نشر #قدیانی #کتابهای_بنفشه

کتاب شامل ۱۱ داستان است که در حالی که مستقل هستند شخصیت‌های مشترک و پیوسته‌گی محتوایی دارند. داستان‌ها خوب نوشته شده‌اند ولی گاهی یک‌باره نویسنده دل‌تنگ کودکی می‌شود و چند خطی در حسرت کودکی و دوران قدیم می‌نویسد، با توجه به این که مخاطب کتاب نوجوانان ام‌روز هستند این مطالب برای نوجوانان نسل فعلی حسرت‌برانگیز نیستند، هر چند برای نسل ما این بخش‌های کتاب کاملا قابل درک است ولی چون مخاطب کتاب نوجوانان هستند به نظرم این بخش‌ها ضعف کتاب هستند.
دو داستان "روزی که مادربزرگ ترک تحصیل کرد" و "لیندا" خوب بودند. امتیاز: ۶ از ۱۰.

الاغی که سیب می‌فروخت

توسط دپرام |

داستان های پیوسته نوجوانان

,

داستانهای کوتاه

,

داستانهای اجتماعی

,

ماهرخ غلامحسین‌پور

| پنجشنبه پنجم تیر ۱۴۰۴ | 12:0

چیزی نگذشت که فهمیدم جنگ چیز سیاهی است. هنوز هم لحظه‌های ترس و هراس و وحشتی را که توی زیرزمین خانه، در تاریکی غالب بر شهر می‌نشستیم و مسخ شده و حیران، در انتظار صدای انفجار سهمگین موشک‌های کینه‌توزانه دشمن دست‌های همدیگر را می‌فشردیم و دعا می‌کردیم، از لوح خاطرم پاک نشده است.
حالا که بزرگ شده‌ام، از خودم می‌پرسم، بهای قلب هراس خورده یک انسان، یک کودک از بهشت آمده چقدر بود. چشم‌های ما به سکوت و سیاهی خو کرده بود. صدای آبشار خنده ما در کوچه پس کوچه‌های بهبهان نمی‌آمد و در انهدام نخل‌های سوخته جنوب گم شده بود.
هنوز هم بعد از این همه سال دنبال آن صدای بی‌ریا می‌گردم و از خودم می‌پرسم، چرا ما آدم‌ها صفای ترنم باران و نغمه پرندگان عاشق را فراموش می‌کنیم، همدیگر را فریب می‌دهیم و پشت حصاری بی‌رؤیا و بی‌لبخند، با صورت‌هایی سنگی، شهرهای همدیگر را بمباران می‌کنیم.

#الاغی_که_سیب_می‌فروخت، #ماهرخ_غلامحسین‌پور، نشر #قدیانی #کتابهای_بنفشه، صص ۷۵ و ۷۶

۴۳ داستان عاشقانه

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

مجموعه‌ها

,

ولف وندراچک

,

ریلکه

| شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ | 4:34

#۴۳_داستان_عاشقانه، #ولف_وندراچک، و داستان‌های دیگری از #ریلکه، #کافکا، #کالوینو، #کورتاسار و ...، #ماده_موش، #رودولف_کیرستن، ترجمه‌ی #علی_عبداللهی، نشر #نشرمرکز

۴۳ داستان در کتاب جمع‌آوری شده است که خیلی از آن‌ها موضوعشان عاشقانه است. همه‌ی داستان‌ها از زبان آلمانی ترجمه شده‌اند (هرچند زبان اصلی خیلی از داستان‌ها آلمانی نیست) و تقریبا همه برای اولین‌بار ترجمه شده‌اند. ترجمه‌ روان و خوب است، ولی اصل داستان‌ها را نپسندیدم. نام یکی از ۴۳ داستان کتاب هم ۴۳ داستان عاشقانه است. امتیاز: ۲ از ۱۰.

۴۳ داستان عاشقانه

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

مجموعه‌ها

,

ولف وندراچک

,

ریلکه

| پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۳ | 20:29

ماده موش (Die Maus)

ماده موشی در کلیسایی عظیم سوراخی کنده بود و در آن با بچه‌هایش روزگار می‌گذراند. روزی بچه‌هایش گفتند: "مامان! چرا آدما کلیسایی به این بزرگی ساخته‌اند؟"
موش گفت: "برای اینکه باران توی سوراخمان نبارد!"

#۴۳_داستان_عاشقانه، #ولف_وندراچک، و داستان‌های دیگری از #ریلکه، #کافکا، #کالوینو، #کورتاسار و ...، #ماده_موش، #رودولف_کیرستن، ترجمه‌ی #علی_عبداللهی، نشر #نشرمرکز، ص ۱۱۱

۴۳ داستان عاشقانه

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

مجموعه‌ها

,

ولف وندراچک

,

ریلکه

| دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ | 11:26

انسانها، به طور وحشتناکی از هم دورند و آنهایی که همدیگر را دوست می‌دارند، اغلب دورتر از هم‌اند. آنها به آن‌چه که به هر دوشان تعلق دارد، هجوم می‌برند، ولی آن را به دست نمی‌آورند. و آن چیز جایی ما بین آنها در گوشه‌ای متروک می‌ماند روی هم انبار می‌شود و آخر سر هم مانع از این می‌شود که آنها یکدیگر را بنگرند و به سوی هم گام بردارند.

#۴۳_داستان_عاشقانه، #ولف_وندراچک، و داستان‌های دیگری از #ریلکه، #کافکا، #کالوینو، #کورتاسار و ...، #گورکن، #راینر_ماریا_ریلکه، ترجمه‌ی #علی_عبداللهی، نشر #نشرمرکز، ص ۱۹

نیمه تاریک ماه (داستانهای کوتاه)

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای کوتاه فارسی

,

مجموعه آثار گلشیری

,

هوشنگ گلشیری

| جمعه بیست و یکم آذر ۱۳۹۹ | 15:30

داستان‌های کوتاه قبل از سال 71 را نپسندیدم، داستان‌های کوتاه بعد از 72 همه خوب هستند و داستان کوتاه انفجار بزرگ از نظر من عالی بود. اگر کسی حوصله‌ خواندن کل کتاب را ندارد پیش‌نهاد می‌کنم حتما داستان کوتاه انفجار بزرگ را بخواند.

نیمه تاریک ماه (داستان‌‌های کوتاه)

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای کوتاه فارسی

,

مجموعه آثار گلشیری

,

هوشنگ گلشیری

| یکشنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۹ | 19:41

نیمه تاریک ماه (داستان‌‌های کوتاه)

ادامه مطلب

نیمه تاریک ماه (کتاب)

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای کوتاه فارسی

,

مجموعه آثار گلشیری

,

هوشنگ گلشیری

| شنبه پانزدهم آذر ۱۳۹۹ | 14:54
Nimeye-tarike-mah-jeld.jpg
نویسندههوشنگ گلشیری
ناشرانتشارات نیلوفر
محل نشرتهران
چاپنخستین چاپ: ۱۳۸۰
شمارگان۳۳۰۰ نسخه
  
ادامه مطلب

زندگی کن!، جلد دوم

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| دوشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۷ | 1:9
به نسبت کتاب های دیگری که از این سری کتاب ها خوانده بودم داستان های این کتاب جدیدتر بود و کمتر داستانی در بین داستان ها بود که قبلا خوانده باشم.

کتاب زندگي کن اثر اميررضا آرميون جلد دوم - شعر، ادبیات، داستان

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| پنجشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۷ | 22:28
زندگي کن اثر اميررضا آرميون  جلد دوم
 
ادامه مطلب

ورود جلد دوم و سوم کتاب «زندگی کن!»

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| چهارشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۷ | 22:40
ورود جلد دوم و سوم کتاب «زندگی کن!»

ادامه مطلب

زندگی كن!: داستانهای كوتاه و شگفت‌انگيز - جلد دوم‌

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| سه شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۷ | 19:39
زندگی كن!: داستانهای كوتاه و شگفت‌انگيز - جلد دوم‌
ادامه مطلب

ورود جلد دوم و سوم کتاب «زندگی کن!»

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| دوشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۷ | 23:52

منبع: http://www.aarmion.com

زندگی کن!، جلد سوم

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| شنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۷ | 19:18
داستان های کوتاه آموزنده ای داشت و به نسبت بقیه ی کتاب های آقای آرمیون که خونده بودم برای من داستان های تکراری کمتری داشت.

زندگی کن!  جلد سوم، داستانهای کوتاه و شگفت انگیز، نکته های زیبای زندگی

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| جمعه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۷ | 17:40
زندگی کن!
 
ادامه مطلب

ورود جلد دوم و سوم کتاب «زندگی کن!»

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| پنجشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۷ | 23:54
ورود جلد دوم و سوم کتاب «زندگی کن!»

ادامه مطلب

ورود جلد دوم و سوم کتاب «زندگی کن!»

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| پنجشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۷ | 10:24

منبع: http://www.aarmion.com

کتاب زندگي کن اثر اميررضا آرميون - جلد سوم

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

نکته های زیبای زندگی

,

مجموعه داستانهای کوتاه

| پنجشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۷ | 10:17

 
ادامه مطلب

تو، تویی؟! - جلد اوّل

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

مجموعه داستانهای کوتاه

,

امیر رضا آرمیون

| سه شنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۷ | 22:56
کتاب شامل داستان های کوتاه خوبی هست ولی تقریبا همه ی داستانها برای من تکراری بودند.

پست سی و چهارم:شاید ...

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

مجموعه داستانهای کوتاه

,

امیر رضا آرمیون

| سه شنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۷ | 17:13
بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

 

خدایا!خسته ام!نمیتوانم.

بنده ی من،دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

خدایا!خسته ام!برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

بنده ی من قبل ار خواب،این سه رکعت را بخوان.

ادامه مطلب

تو تویی جلد اول

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

مجموعه داستانهای کوتاه

,

امیر رضا آرمیون

| دوشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۷ | 18:51
 
 
ادامه مطلب

کتاب تو، تویی؟!جلد یکم You, are you

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

مجموعه داستانهای کوتاه

,

امیر رضا آرمیون

| یکشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۷ | 21:21
کتاب تو، تویی؟!جلد یکم

 
ادامه مطلب

تو تویی ؟ (جلد اول)

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

مجموعه داستانهای کوتاه

,

امیر رضا آرمیون

| شنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۷ | 17:19
مرد غمگینی به پزشک مراجعه کرد و از غم بزرگش برای پزشک گفت بعد از پایان حرف های مرد، پزشک گفت:به فلان سیرک برو آنجا دلقکی هست که آنقدر میخنداندت که غم دنیا را فراموش می کنی .مرد لبخند تلخی زد و گفت:من همان دلقکم......
.
.
.
یکی از داستان های کوتاه مجموعه ی تو تویی

منبع: http://ketabnak.com

کتاب تو تويي اثر اميررضا آرميون - جلد اول You, Are You

توسط دپرام |

داستانهای کوتاه

,

داستانهای شگفت انگیز

,

مجموعه داستانهای کوتاه

,

امیر رضا آرمیون

| شنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۷ | 15:5
 

 
ادامه مطلب
موضوعات وب
  • عمومی
  • کتاب
  • مناسبت‌ها
پیوندها
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین وحید خراسانی
  • حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ میرزا جواد تبریزی
  • حضرت آیت الله سید علی حسینی سیستانی
  • رضا امیرخانی
  • صیبحوا
  • دکتر محسن رضایی
  • دریچه ای رو به هنر و فرهنگ
  • عطش انتظار
  • داستان مهدخت ایران روشنک
  • 💞موسیقی💞
آرشیو وب
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو
برچسب ها
  • شیخ عباس قمی ره (1163)
  • کلیات مفاتیح الجنان (1163)
  • اقبال الاعمال (728)
  • ماه رمضان (594)
  • ماه رجب (444)
  • فروردین (427)
  • ماه شعبان (383)
  • اردیبهشت (326)
  • رمان (311)
  • اسفند (289)
  • خرداد (222)
  • بهمن (196)
  • ماه ذو الحجه (176)
  • ادبیات (171)
  • داستان های انگلیسی (136)
  • تیر (127)
  • داستان های فارسی (115)
  • داستان های آمریکایی (111)
  • شهریور (101)
  • رمان خارجی (97)

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای به نام خدا محفوظ است .