پیشانی‌نوشت‌ها by عليرضا جوانمرد

پیشانی‌نوشت‌ها مجموعه‌داستانی است که علیرضا جوانمرد نوشته است و اگرچه این کتاب مجموعه‌داستان است، اما توالی داستان‌ها بی‌سبب و علتی نبوده است و نویسنده به عمد نشانه‌ها و عناصر مشترکی میان داستان‌های مختلف قرار داده. فضای کتاب پست‌مدرنیستی است و ویژگی‌های داستان‌های پست‌مدرنیستی از جمله جریان سیال ذهن، پرش ذهنی و... را دارد و از نمادهای مختلف و ایده‌های بدیعی نیز بهره برده؛
موضوعات اصلی جوانمرد در داستان‌ها در وهلۀ اول مرگ است و سپس عشق و سرکردن آدم‌‌‌ها با نداری و فقر. شخصیت‌های مختلف کتاب از پیرمرد افغانی گرفته، تا مهاجر ایرانی در خارج از کشور، نویسندۀ قاتل، غیبگو و... ؛
نویسنده در این کتاب از لحن‌های مختلف نیز استفاده کرده و گاهی داستانی را روزنامه‌وار نوشته و وقتی دیگر داستان را از درون دادگاه و میان مکالمۀ مجرم و قاضی روایت کرده و باز وقتی دیگر لحنی عاشقانه به داستان داده است. تنوع ایده، موضوع، شخصیت و لحن باعث شده است که پیشانی‌نوشت‌ها در هر صفحه نکته‌ای و جذابیتی جدید برای خواننده داشته باشد؛

منبع: https://www.goodreads.com

سفر به گرای 270 درجه

نسبت به بقیه‌ی کتاب‌هایی که از جنگ ایران و عراق خوانده بودم قوی‌تر بود که البته طبیعی بود چون آن‌ها خاطره بودند و این رمان. البته با توجه به تعریف‌هایی که شنیده بودم انتظار بیش‌تری از این کتاب داشتم. در کل رمانی متوسط بود.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

ناصر که قبلا در جبهه بوده حالا به شهر برگشته و مشغول امتحانات مدرسه‌اش است. علی او را به جبهه می‌برد و در عملیات کربلای پنج شرکت می‌کنند. ناصر که راوی داستان است صحنه‌های درگیری را روایت می‌کند که تلخ و تکان‌دهنده هستند. در این درگیری‌ها چند نفر از دوستان ناصر شهید می‌شوند و خود او هم ترکشی به دهانش اصابت می‌کند و به بیمارستان می‌رود. در انتهای رمان ناصر به شهر برمی‌گردد.

کتاب سفر به گرای 270 درجه

ادامه نوشته

سفر به گرای ۲۷۰ درجه

 
نویسندهاحمد دهقان
ناشرنشر صریر
محل نشرایران
تاریخ نشر۱۳۷۵
تعداد صفحات۲۷۲
موضوعجنگ ایران و عراق (عملیات کربلای ۵)
سبکرمان
زبانفارسی

سفر به گرای ۲۷۰ درجه رمانی است از احمد دهقان با موضوع جنگ ایران و عراقرضا امیرخانی، رمان‌نویس ایرانی، درباره‌ی این کتاب می‌گوید: «شاید بهترین رمان جنگ»[۱]

ادامه نوشته

بی دل هوا

کتاب روایت گیرایی دارد ولی داستان خیلی ساده است و گره‌ی خاصی هم ندارد. داستان کتاب دارای سه بخش است که بخش اول و سوم از دید مرضیه روایت شده و قسمت دوم از دید شه‌ناز (دوست مرضیه).

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

با شروع جنگ مرضیه و بچه‌هایش به هم‌راه برادرش حمید و زن و بچه‌اش مجبور می‌شوند که به شیراز مهاجرت کنند. شوهر مرضیه در ماموریت است. در شیراز مرضیه دوستش (شه‌ناز) را پیدا می‌کند و به هم‌راه شه‌ناز و پسرش خانه‌ای اجاره می‌کنند. مرضیه بعدا متوجه می‌شود حامله است و علاوه بر دختر و پسری که دارد یک پسر دیگر هم به دنیا می‌آورد. شوهر مرضیه در جنگ اسیر می‌شود و شوهر شه‌ناز شهید. مرضیه و شه‌ناز دچار اختلافی می‌شوند که باعث می‌شود بعد از 25 سال دوستی از هم جدا شوند. پسر مرضیه که دبیرستانیست برای مدت کوتاهی به جبهه می‌رود و آن‌جا دچار سوخته‌گی می‌شود و دوباره به شیراز برمی‌گردد. جنگ تمام می‌شود و شوهر مرضیه به ایران برمی‌گردد.

کتاب بی‌دل هوا

ادامه نوشته

بانوی سربدار سرگذشت شیرین سربداران

داستان کتاب متوسط بود و شیوه‌ی بیان قوی و خاصی نداشت؛ داستان کتاب به صورت خطی و ساده بیان شده بود، ارزش تاریخی کتاب هم کم بود. در تمام طول داستان فریب و نیرنگ‌های زنان نقش اصلی را در تمام ماجراها ایفا می‌کرد.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

در روستای باشتین (حدود سبزوار) چند نفر از سرکرده‌‌های مغول در حالی که مست هستند و به خوش‌گذرانی مشغول هستند از مردم خواسته‌اند که برای تکمیل خوش‌گذرانیشان چند زن و دختر برایشان بفرستند مردم روستا دو زن بیوه و یک دختر کم سن زیبا که در روستا غریب است را برای این کار انتخاب می‌کنند ولی دختر مخالفت می‌کند، در همین گیر و دار مغول‌ها که از تاخیر عصبانی شده‌اند به سراغ یکی دو زن می‌روند و درگیری بین آن‌ها و مردم ایجاد می‌شود و قیام سربه‌داران شروع می‌شود. دختر که اسمش آزاده است اولین مغول را می‌کشد و هسته‌ی اصلی قیام سربه‌داران تشکیل می‌یابد. اولین فرمانده‌ی سربه‌داران عبد الرزاق است که عاشق آزاده می‌شود، آزاده معشوق برادر عبد الرزاق است ولی با مسعود (برادر عبد الرزاق) تصمیم گرفته‌اند این موضوع را علنی نکنند. آزاده خواهر دوقلویی دارد که اسیر مغول‌هاست، مسعود با هم‌راهی آزاده خواهرش فاخته را نجات می‌دهد و فاخته‌ی جاه‌طلب را که از نظر ظاهری کاملا شبیه آزاده است را به جای آزاده به عبد الرزاق قالب می‌کنند و فاخته با عبد الرزاق ازدواج می‌کند؛ عبد الرزاق بعدا از طریق یکی از همان زنان بیوه‌ای که قرار بود برای مغول‌ها بفرستند از این موضوع باخبر می‌شود. عبد الرزاق در غیاب مسعود آزاده را به حضور فرامی‌خواند و تلویحا اظهار عشق می‌کند، مسعود از راه می‌رسد و عبد الرزاق که از مخفی‌کاری او عصبانی

ادامه نوشته

کتاب بانوی سربدار

دانلود کتاب بانوی سربدار

ادامه نوشته

چهره پنهان عشق

داستان کتاب روایت خوبی داشت، ولی دو مورد داشت که با تکرار خیلی خیلی زیاد واقعا آزاردهنده شده بودند یکی این که شخصیت اصلی کتاب به شکل عجیب غریبی در طول داستان چای می‌خورد؛ دوم هم این که درد پشت سر شخصیت اصلی داستان انقدر در طول داستان تکرار شده بود که لوث شده بود. یک نقطه ضعف دیگر داستان این است که مشخصاتی از قبیل حدود سن پیام را به ما نمی‌دهد.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

پیام که پسری پول‌دار است بعد از یک مهمانی با نام‌زد خود اختلاف پیدا می‌کند، سهراب و مریم گل که در خانه‌ی پیام کار می‌کنند دچار اختلاف هستند. دو مامور پلیس با حکم تفتیش به در خانه می‌آیند. پیام مجبور می‌شود آن‌ها را به خانه راه بدهد؛ آن دو نفر به زیرزمین که انبار شرکت پیام بوده و نوت‌بوک و مانیتور‌های شرکت آن‌جا نگه‌داری می‌شده می‌روند و همه چیز را بررسی می‌کنند. پیام برای حل مشکل سهراب و مریم گل مجبور به رفتن به اتاق آن‌ها می‌شود و پس از بازگشت خبری از مامورین نیست و مشخص می‌شود که آن‌ها مامور نبوده‌اند و دزد بوده‌اند.

نگاهی به رمان «چهره پنهان عشق» نوشته «سیامک گلشیری»

عشق بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه
«سیامک گلشیری» را بیش از داستان‌نویس، در مقام مترجمی حرفه‌ای و کارکشته می‌شناسیم اما علاقه‌مندیِ وی به حوزه ادبیات داستانی سبب شده علاوه بر ترجمه آثار نویسندگان نامدار جهان، خود نیز دست به قلم شود و توانایی‌اش را در شاخه رمان و مجموعه‌قصه محک بزند.وی دلبستگی خاصی به داستان‌های پلیسی، معمایی و مهم‌تر از همه ترسناک دارد که این امر موجب شده رمان‌هایی از قبیل «کابوس»، «مهمانی تلخ»، «نفرین‌شدگان» و «شب طولانی» را در کارنامه ادبی خود ثبت کند. «چهره پنهان عشق» از معدود نوشته‌های گلشیری است که بنا بوده به روایت داستانی در حال و هوای عاشقانه بپردازد ولی بس‌که نویسنده این عمل را ناشیانه انجام داده، کاملاً از هدف خود دور شده و ناکام مانده است. از این‌رو پُربیراه نیست اگر بگوییم این رمان 150 صفحه‌ای نه تنها ارزش ادبی ندارد، که در بازخوانی روایی و محتوایی آن نیز درخواهیم یافت نویسنده حتی نتوانسته قصه عاشقانه‌اش را به گونه‌ای درست و استاندارد و چنان که شایسته است، به تحریر درآورَد.

 

«چهره...» به داستان‌های پاورقی و دنباله‌دار نشریات موسوم به زرد و خانوادگی می‌مانَد که قرار است به ساده‌ترین زبان ممکن و بدون رعایت شیوه‌های رایج ادبی و دستوری زبان فارسی و قواعد کلاسیک نویسندگی، ماجرایی عبرت‌آموز را برای مخاطب بازگو کند. جالب آن‌که انگار تنوع لغات برای گلشیری مفهومی نداشته و در طول رمان از جمله‌ها و کلمه‌های مشابه و تکراری به وفور بهره برده و کاش این تکرار و یکنواختی به همینجا

ادامه نوشته

چهره پنهان عشق by سیامک گلشیری

ادامه نوشته

کوچه‌ی ابرهای گم‌شده

داستانی درهم برهم که البته می‌شه گفت تمرکز نویسنده خوب بوده ولی به نظرم نویسنده ادای خاص نوشتن را درآورده و داستان اون گیرایی لازم را نداره. این همه جایزه که پشت کتاب نوشته و نویسنده برده، اگر برای این کتاب باشه باید به اون جایزه‌ها و جایزه‌دهنده‌ها شک کرد، گویا نویسنده خیلی دنبال جایزه گرفتن است.

کوچه ابرهای گمشده

ادامه نوشته

کوچه ابرهای گم‌شده

 
تصور جلد کتاب کوچه‌ی ابرهای گم‌شده.jpg

تصویر جلد کتاب

  

 

ادامه نوشته

دو کوچه بالاتر

کتاب خوبی بود، نویسنده به صورت بریده بریده و پس و پیش (از نظر زمانی) ماجرای زندگی‌اش را قبل از فوت مادربزرگش (مامان فخری) روایت می‌کند. خیلی جاها دل‌تنگ بچگی‌هام شدم.

دو کوچه بالاتر

دو کوچه بالاتر

ادامه نوشته

کجا گمم کردم

کتاب خوبی بود و ارزش خواندن را داشت. سبک نگارش کتاب به نظرم شبیه کارهای عباس معروفی بود البته عباس معروفی خیلی پخته‌تر و در سطح بالاتری می‌نویسد ولی مهسا دهقانی‌پور با این کتاب نشان داد که توانایی زیادی در نوشتن دارد. حیف شد که در جلسه‌ای که با ایشان داشتیم حضور نداشتم.

کجا گمم کردم by مهسا دهقانی‌پور

ادامه نوشته

کجا گمم کردم

ادامه نوشته

به هادس خوش آمدید

بلقیس سلیمانی خوب می نویسد و اهل فکر و مطالعه است. این داستانش هم از نظر من چیزی بین متوسط و خوب بود.

(خطر لو رفتن داستان)

دختری که از خانواده ای اصیل و کرمانی است برای تحصیل به تهران می آید، شبی به اصرار اطرافیان برای ایمن بودن در مقابل حملات موشکی و بمباران عراق به منزل یکی از فامیل های دورشان که مردی حدود 50 ساله و تنها است (خانواده اش به خارج از کشور رفته اند) می رود. مرد که دختر را شبیه عمه اش می داند که در سال های جوانی دل باخته اش بوده ولی نتوانسته اند ازدواج کنند و از طرفی هم مست است نیمه شب به دختر تجاوز می کند، دختر فرار می کند و در خیابان تصادف می کند. از این جا مشکلات دختر شروع می شود چون با هیچ کس موضوع را مطرح نمی کند. به نامزدش که پسردایی اش هم هست می گوید که نمی خواهد با او ازدواج کند و پسردایی اش به جبهه می رود، از طرفی دختر هم برای کار فرهنگی به مناطق جنگ رده می رود. پسردایی شهید می شود. پدر دختر که رابطه ی خیلی خوبی با دخترش دارد سرطان حنجره می گیرد و دختر تصمیم می گیرد با یکی از اقوام که وضع مالی خوبی دارد و در لندن زندگی می کند ازدواج کند تا بتواند پدرش را برای درمان به خارج از کشور اعزام کند. در این بین

ادامه نوشته

به هادس خوش آمديد by بلقیس سلیمانی

این رمان روایت زنی‌ست به نام «رودابه» که ناخواسته در میانه‌ی تحولات انقلاب و خشونت جنگ گرفتار می‌شود. خانواده‌ی او به دلیل پایگاه طبقاتی خاص انکار می‌شود. ارزش‌های جمعی، ارزش‌های خانوادگی او را واپس می‌زند. رودابه لحظه‌به‌لحظه به‌سوی ویرانی رانده می‌شود. او در زیر چرخ‌های تانک جنگ و تاریخ لِه می‌شود. «بلقیس سلیمانی» راوی تقدیر ناگزیر نسلی است که در میانه‌ی تحولات اجتماعی و تاریخی به دنیا می‌آید و کمتر فرصت زندگی کردن می‌یابد.

منبع: https://www.goodreads.com

به هادس خوش آمدید

به هادس خوش آمدید

ادامه نوشته

زندگی شیرین

این رمان خانم "تکین حمزه لو" نسبت به رمان "حوض فیروزه" که از ایشان خوانده ام ضعبف تر بود و در کل می شه گفت کمی پایین تر از متوسط بود. گاهی در بعضی قسمت ها کلیشه ای می شد.

(خطر لو رفتن داستان)

شیرین که نویسنده ی داستان است زندگی آرامی دارد تا این که شوهرش تصمیم می گیرد خانه شان را بفروشد و با سرمایه ی آن در نوشهر ساخت و ساز کند. فروش خانه هم زمان می شود با پیدا شدن غده ای سرطانی در سینه ی شیرین؛ شیزین درگیر شیمی درمانیست، پسرش برای کنکور درس می خواند، دخترش درگیر روابط عشقی عاطفی نافرجام است و شیرین متوجه می شود که شوهرش در نوشهر با زنی رابطه دارد. در انتهای داستان شیرین از همسرش طلاق می گیرد، خانه ای مناسب اجاره می کند، دختر و پسرش تقریبا به آرامش می رسند و شیرین هم تقریبا سلانتی اش را به دست می آورد.

حوض فیروزه

داستان کتاب در کل چیزی بین متوسط و خوب بود. نمی دانم نظرم را تحت تاثیر کتاب افتضاح قبلی (مثل پر) می دهم یا این که واقعا اگه این کتاب را در هر شرایطی می خواندم نظرم همین بود.

(خطر لو رفتن داستان)

فیروزه شخصیت اصلی داستان دختریست که در دانشگاه تهران پرستاری خوانده و در بیمارستانی مشغول کار است. فیروزه چند سال پیش با پسری که ابتدا خودش را دانشجوی داروسازی معرفی می کند ازدواج کرده ولی بعدا متوجه شده که پژمان از دانشگاه به خاطر اعتیاد اخراج شده و بعد از مدتی هم به تولید شیشه در انباری خانه اش می پردازد که فیروزه از خانه ی او فرار می کند و به تنهایی و با سختی خانه ای اجاره می کند. مزاحمت های پژمان در محل کار فیروزه باعث اخراج او می شود. فیروزه که دنبال کار می گردد به پرستاری زن جوانی پول دار و فلج مشغول می شود. در گذر زمان فیروزه و عماد (شوهر زن فلج) عاشق هم می شوند و عماد از زنش و فیروزه با کمک عماد (که دیپلماتی پول دار و بانفوذ است) از پژمان جدا می شود و با هم

ادامه نوشته

حوض فیروزه

ادامه نوشته

کتاب حوض فیروزه

ادامه نوشته

مثلِ پَر

باید مجسمه ی افرادی چون "مریم ریاحی" (و افرادی چون او) را ساخت و در میدان شهرها به عنوان اسطوره های اعتماد به نفس کاذب به نمایش گذاشت. داستان "مثلِ پَر" بعد از مدت ها کلمه ی مزخرف را به شکل تمام و کمال برایم تداعی کرد. با چه رویی می توان این کتاب را نوشت و چاپ کرد و اسم داستان را رویش گذاشت. آیا "انتشارات پرسمان" ویراستاری ندارد که یک نگاه حتی سطحی به کتاب قبل از چاپ بیندازد. معمولا غلط های کتاب هایی که چند غلط تایپی یا نگارشی دارند را در ابتدای کتاب یادداشت می کنم و بعدا سعی می کنم به اطلاع نویسنده ها که گاهی از دوستانم هستند و گاهی هم به اطلاع نزدیکانشان یا انتشارات برسانم ولی غلط های فاحش و زیاد در این کتاب آنقدر زیاد بود که با خواندن چند صفحه ی اول کتاب قید این کار را زدم. توصیه می کنم به هیچ وجه وقتتان را با خواندن این کتاب تلف نکنید.

(خطر لو رفتن داستان)

سینا و سودابه در مهمانی نازنین با هم آشنا می شوند و عاشق هم می شوند، سینا از همان ابتدا اعلام می کند که قصد ازدواج با سودابه را ندارد. پدر و مادر سودابه فوت می کنند و برادرهای

ادامه نوشته

کتاب مثل پر

 

ادامه نوشته

رمان مثل پر

ادامه نوشته

قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟

کتاب "قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟" شامل 14 داستان درباره ی مهاجرت است؛ بیشتر مهاجرت به آمریکا. داستان ها نسبتا خوب و روان نوشته شده اند و با توجه به این که موضوع روز هستند جذابند. داستان ها کمی (نه زیاد) دید منفی نسبت به مهاجرت دارند. ولی این دید نسبت به مهاجرت هم دیدگاهیه بالاخره.