راز فال ورق

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز

کتاب ۵۳ فصل دارد که هر فصل به نام یکی از ورق‌ها نام‌گذاری شده و یک فصل هم ژوکر است. کتاب رمانی فلسفی است. امتیاز: ۳ از ۱۰.

(خطر لو رفتن داستان (اسپویل))

داستان در مورد سفر پدری و پسرش به نام هانس توماس است که از شمال اروپا به یونان می‌روند تا به دنبال همسر (و مادر) خود بگردند، که چندین سال پیش برای تبدیل شدن به مدل، زادگاه خود را به شکلی عجیب ترک کرده‌ است. پدر هانس توماس فرزند نامشروع یک افسر آلمانی است که به صورت تصادفی با مادربزرگ هانس توماس (لاین) آشنا می‌شود و به دلیل شرایط جنگ، مجبور به ترک او می‌شود.
هزینه‌ی این سفر را پدر در بخت‌آزمایی برنده شده‌ است و بخشی از مسافرت با خودروی فیات شخصی قرمز و بخشی از آن با کشتی کروز صورت می‌گیرد. در طول سفر هانس توماس با ماجراهای عجیبی رو‌به‌رو می‌شود و پی به رازهای عمیقی می‌برد که نه تنها به وی بل‌که به سرنوشت همه‌ی انسان‌ها مربوط می‌شود.
ابتدا مردی کوتوله و بسیار عجیب به او یک ذره‌بین می‌دهد و می‌گوید که به آن نیاز خواهد داشت. سپس در روستا در کوه‌پایه‌های آلپ، پیرمردی نانوا به او کلوچه‌ای می‌دهد که در آن کتابی بسیار کوچک وجود دارد و کتاب یک داستان موازی دیگر در داستان اصلی ایجاد می‌کند. کتاب دوم که کتاب کلوچه‌ای نام دارد خاطراتِ شخصی سه نانواست.
اول بیکر هانس که کشتی‌اش در راه نیویورک در دریا شکسته و بعد به ساحل یک جزیره‌ی بسیار عجیب با موجوداتی متناظر با کارت‌های ورق‌بازی و یک نفر انسان به نام فرود می‌رسد.
دوم آلبرت که در کودکی مادرش را از دست می‌دهد و پس از مرگ مادر، پدرش به شراب اعتیاد پبدا می‌کند و سپس خواهر و برادران آلبرت، خانه را ترک می‌کنند. آلبرت هم‌واره مورد آزار و اذیت هم‌سن‌وسالانش قرار می‌گیرد. او در دوازده ساله‌گی با بیکر هانس آشنا می‌شود.
سوم لودویگ که افسر آلمانی در جنگ جهانی دوم بود و پس از پایان جنگ با البرت آشنا می‌شود.
هانس توماس اندک اندک متوجه می‌شود، در این دنیا چیزهایی شگفت وجود دارد و برایش سؤال‌هایی فلسفی دربارهٔ ماهیتِ وجودیِ انسان، هدفِ ما روی این کره‌ی خاک و «از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود» مطرح می‌شود. او سعی می‌کند با ذهنِ کودکانه‌ی خود پاسخ این معماها را پیدا کند و هم‌زمان از پدرش هم کمک بگیرد. آن‌ها مراحل مختلفی را در جاده و کشتی پشت سر می‌گذارند، تا در نهایت مادر هانس توماس را که به مدلی برای عکاسی حرفه‌ای تبدیل شده‌ است می‌یابند و با هم به محل زندگیشان بر می‌گردند. البته در کنار داستان اصلی، داستان موازی دوم نیز جریان خود را دارد و پسر آن را از روی همان کتاب کلوچه‌ای مطالعه می‌کند. و در پایان این دو داستان موازی به وحدت می‌رسند.

راز فال ورق

به گفته سقراط، تنها چیزی که می‌دانم این است که چیزی نمی‌دانم.

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز، ص ۳۸۶

راز فال ورق

"میدانی چرا اغلب مردم در اطراف و اکناف جهان پرسه می‌زنند، بدون آنکه از بابت چیزهایی که می‌بینند شگفت‌زده شوند؟"
سرم را به علامت نفی تکان دادم.
گفت، "چون جهان به یک عادت تبدیل شده است. هیچ کس جهان را باور نمی‌کرد، اگر سال‌ها به آن عادت نکرده بود. این را می‌توان در کودکان دید. آنها چنان تحت‌تأثیر همه چیزهایی که در اطراف خود می‌بینند قرار می‌گیرند که نمی‌توانند چشمان خود را باور کنند. به این دلیل است که به اینجا و آنجا اشاره می‌کنند، و درباره هر چیزی که می‌بینند سؤال می‌کنند. این قضیه در مورد ما بزرگ‌ها فرق می‌کند. ما همه چیز را آن قدر دیده‌ایم که واقعیت را بدیهی می‌دانیم."

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز، صص ۳۰۶ و ۳۰۷

راز فال ورق

کسی که متوجه شود چیزی را نمی‌فهمد، روی‌هم‌رفته در مسیر درست فهمیدن همه چیزها قرار گرفته است.

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز، ص ۲۱۴

راز فال ورق

روزی یک فضانورد و یک جراح مغز روسی درباره مسیحیت بحث می‌کردند. جراح مغز مسیحی بود، امّا فضانورد نبود. فضانورد گفت، "من بارها از جو زمین خارج شده‌ام، امّا هیچ‌گاه فرشته‌ای ندیده‌ام." جراح مغز با تعجب به او خیره شد، و پس از لحظه‌ای گفت، "من هم مغزهای هوشمند زیادی را عمل کرده‌ام، امّا هیچ‌گاه فکری در آن ندیده‌ام.

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز، ص ۱۹۹

راز فال ورق

اگر مغز ما آن قدر ساده بود که می‌توانستیم آن را درک کنیم، آن قدر احمق می‌بودیم که به هیچ وجه نمی‌توانستیم آن را درک کنیم.

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز، ص ۱۷۱

راز فال ورق

"برایت یک مثال می‌زنم: درست پیش از آنکه دوستی تلفن بزند یا وارد خانه من شود، درباره او فکر می‌کنم. بسیاری از مردم، این هم‌آیندی را پدیده‌ای ماوراءطبیعی می‌دانند. امّا اگر این دوست تلفن هم نزند، من به او فکر می‌کنم. بعلاوه، او بیشتر اوقات به من تلفن می‌زند، بدون آنکه من به او فکر کنم. متوجه شدی؟" تایید کردم.
"مسئله این است که مردم آن مواردی را به خاطر می‌سپارند که دو حادثه، همزمان اتفاق می‌افتند. اگر درست زمانی که به پول احتیاج مبرم دارند پولی پیدا کنند، عقیده دارند که علت آن چیزی ماوراء‌طبیعی بوده است. آنها حتی هنگامی که برای به دست آوردن مقداری پول خود را به آب و آتش می‌زنند نیز این کار را می‌کنند. به این ترتیب، یک سلسله شایعات درباره تجارب گوناگون "ماوراءطبیعی" به راه می‌افتد؛ تجاربی که عمه‌ها و عموها در سراسر جهان آن را دیده‌اند. مردم آن قدر به این جور چیزها علاقه دارند که به سرعت یک مجموعه داستان ساخته می‌شود. امّا در اینجا نیز فقط بلیط‌های برنده قابل دیدن‌اند. وقتی من ژوکر جمع می‌کنم خیلی عجیب نیست که یک کشو پر از ژوکر داشته باشم!

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز، ص ۱۴۳

راز فال ورق

«می‌دانی مادربزرگ یک روز به من چه گفت؟ گفت در انجیل خوانده است که خداوند در عرش اعلی نشسته و می‌خندد، چون مردم به او اعتقاد ندارند.»
پرسیدم، «چرا؟» سؤال کردن همیشه آسانتر از پاسخ دادن است.
گفت، «بسیار خوب، اگر خدایی ما را آفریده باشد، پس باید ما را چیزی مصنوعی بداند. ما حرف می‌زنیم، بحث می‌کنیم، می‌جنگیم، یکدیگر را ترک می‌کنیم و می‌میریم. می‌بینی؟ ما چنان هوشمندیم که بمب‌های اتمی می‌سازیم و موشک به ماه می‌فرستیم. امّا هیچ یک نمی‌پرسیم از کجا می‌آییم. ما فقط در اینجا هستیم، و هر یک در مکانی جاگیری کرده‌ایم.»
«و به همین دلیل است که خداوند به ما می‌خندد؟»
«دقیقاً! اگر ما یک آدم مصنوعی درست کنیم، و این آدم مصنوعی شروع به صحبت کردن درباره بازار بورس یا مسابقه اسب‌دوانی کند، بدون آنکه ساده‌ترین و مهمترین سؤال را مطرح کند، یعنی اینکه چگونه همه چیز به وجود آمده است، در این صورت حسابی خواهیم خندید، این طور نیست؟»

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز، صص ۲۱ و ۲۲

راز فال ورق

هر چه زن زیباتر باشد، در پیدا کردن خودش با مشکلات بیشتری روبرو خواهد شد.

#راز_فال_ورق، #یوستین_گوردر، ترجمه #عباس_مخبر، نشر #نشر_مرکز، ص ۹

گفتار درباره‌ی نابرابری

#گفتار_درباره‌ی_نابرابری، #ژان_ژاک_روسو، ترجمه #احسان_انصاری، #نگاه_معاصر

کتاب خوبی است با موضوع نابرابری در جوامع مدرن، این کتاب به ریشه‌ها و دلایل نابرابری در جوامع ام‌روزی می‌پردازد و روسو ریشه‌ی این نابرابری‌ها را در تمدن می‌بیند. ترجمه‌ی کتاب خوب بود. البته این ترجمه هم مانند خیلی از ترجمه‌های دیگر این روزها، جملات طولانی و سخت‌فهم زیادی دارد که شاید به زبان نوشتاری متن اصلیِ کتاب و نوع نوشتار روسو برگردد. مباحث موردی کتاب و مثال‌ها به دلیل زمان تالیف کتاب کمی قدیمی هستند. امتیاز: ۶ از ۱۰.

گفتار درباره‌ی نابرابری

آدمیزاد وحشی و انسان متمدن از ته دل و تمایلات‌شان بسیار متفاوتند، چنان‌که آنچه موجب خوشبختی یکی است، مایه‌ی نومیدی دیگری تواند بود. آدمیزاد وحشی صرفاً طالب آرامش و آزادی است، او فقط می‌خواهد در بطالت گذران کند و حتی روحیه‌ی راحت‌طلب رواقی با بی‌تفاوتی عمیق وی نسبت به همه چیز مقایسه‌ناپذیر است. به عکس شهروند (انسان متمدن) همیشه عرق‌ریزان در حال تکاپو است، همواره خود را زحمت می‌دهد و در تلاش برای یافتن مشاغل حتی دشوارتر است. او تا دم مرگ کار می‌کند، حتی برای این‌که بتواند زندگی کند به پیشواز مرگ می‌رود، یا برای به دست آوردن جاودانگی، از زندگی خویش چشم بپوشد. او برای بزرگانی که از آنها متنفر است و ثروتمندانی که حقیرشان می‌داند چاپلوسی می‌کند. او برای به دست آوردن افتخار خدمت به آنها از هیچ کاری دریغ نمی‌کند. او با افتخار به ذلت خویش و خدمت به آنها می‌بالد و با افتخار به بردگی خود، با بی‌اعتنایی نسبت به کسانی صحبت می‌کند که از چنین افتخاری بی‌بهره‌اند. به راستی کاری تا بدان اندازه پرزحمت و رشک‌برانگیز برای یک وزیر اروپایی در نزد یک کارائیبی چگونه جلوه می‌کند! این وحشی فارغ‌البال، چه مرگ دردناکی را که به وحشت چنین زندگی‌ای ترجیح نمی‌داد، زندگی‌ای که شاید حتی با حس خوشایند ناشی از انجام درست کارها نیز تلطیف نشود! اما برای این‌که پی ببرد هدف از این‌همه رنج چیست، لازم است که واژه‌های «قدرت» و «شهرت» در ذهن وی معنا یابند. او باید بداند کسانی هستند که به نوع نگاه دیگران نسبت به خودشان اهمیت می‌دهند، کسانی که تنها از این‌رو احساس خوشبختی و خرسندی می‌کنند که دیگران درباره‌شان چنین گواهی می‌دهند تا این‌که خودشان چنین پنداری داشته باشند. در واقع، سرچشمه‌ی همه‌ی این تفاوت‌ها در این است که آدمیزاد وحشی در درون خویش زندگی می‌کند، در حالی‌که انسان اجتماعی دائماً در برون از خودش زندگی می‌کند، و فقط می‌داند چگونه از نظر دیگران زندگی کند و به اصطلاح فقط از روی قضاوت آن‌هاست که احساس وجود خویش را به دست می‌آورد. موضوع بحث من این نیست که با استمداد از تمام آموزه‌های اخلاقی زیبای بی‌شمارمان نشان دهم چگونه چنین خلق و خویی منجر به بی‌تفاوتی نسبت به خوب و بد می‌شود، یا این‌که بخواهم نشان دهم چگونه همه چیز -اعم از شرافت، دوستی، فضلیت و غالباً حتى رذایل‌ـ به تصنع و ریا فروکاسته می‌شود که از رهگذر این آخرین مورد، سرانجام رمزوراز خودستایی را فرا می‌گیریم؛ و در یک کلام، موضوع بحث من نیست که بخواهم نشان دهم چگونه ما یاد گرفته‌ایم که دائماً از دیگران در مورد آنچه هستیم بپرسیم، و هرگز جرأت نکرده‌ایم در موردش از خودمان بپرسیم. اینک به رغم چنین وفوری از فلسفه، انسانیت، آداب نزاکت و اصول والا، فقط یک ظاهر فریبنده و پوچ داریم: افتخار بدون فضیلت، فهم بی‌بهره از حکمت و لذت‌هایی بدون خوشبختی. برای من تنها کافی بود ثابت کنم که این نه وضعیت اولیه‌ی آدمی، بلکه فقط روح جامعه و نابرابری برخاسته از آن است که تمایلات طبیعی‌مان را تغییر داده و از بین می‌برد.

#گفتار_درباره‌ی_نابرابری، #ژان_ژاک_روسو، ترجمه #احسان_انصاری، #نگاه_معاصر، صص ۱۰۴ و ۱۰۵

گفتار درباره‌ی نابرابری

و چگونه نیمی از [مردم] جمهوری را فراموش توانم کرد که برای آن نیمه‌ی دیگر مایه‌ی شادکامی‌اند و به حفظ تلاطف، خِرد، آرامش و اخلاق‌شان یاری می‌رسانند. خانم‌های مهربان و با فضیلت ژنو، سرنوشت شما همواره رقم‌زننده‌ی سرنوشت ما خواهد بود. چقدر خوشحال‌کننده است اگر اقتدار عفیفانه‌تان، که فقط در پیوند زناشویی بروز داده می‌شود، فقط از بهر شکوه دولت و بهزیستی عمومی به کار برده شود! این‌گونه زنان در اسپارتا فرمان می‌راندند، و شما شایسته‌ی یک‌چنین فرمانروایی در ژنو هستید. کدام مرد بربر را یارای آن هست که در برابر ندای شرف و عقل که از لبان همسری مهربان جاری می‌شود مقاومت کند؟ و چه کسی است که از دیدن لباس ساده و متواضعانه‌تان، که جلوه و درخشندگی‌اش را از شکوه و عظمت‌تان، از این خوشایندترین زیبایی‌تان می‌گیرد، نتواند به خواری تجملات بیهوده پی ببرد؟ این وظیفه‌ی شماست که همیشه با اقتدار مهربانانه و معصومانه و ذهن زیرک خویش، عشق به قانون را در دولت تداوم بخشید، هماهنگی سعادت‌بخش بین شهروندان را فراهم کنید، خانواده‌های جداافتاده را وصلت دهید؛ و بالاتر از همه، با نرمش درس‌های متقاعدکننده‌تان و لطف فروتنانه‌ی گفت‌وگوهاتان، خیره‌سری‌هایی را اصلاح کنید که جوانان‌مان ممکن است در کشورهای دیگر فراگیرند، و از آنجا به جای کسب بسیاری از چیزهای مفید که ممکن است به آنها سود برساند، رفتار کودکانه و آوازهای مسخره‌ای را با خود به خانه آورند که از زنان ولگرد فرا گرفته‌اند. و به جز حیرت از آنچه که نمی‌دانم چه سنخی از به اصطلاح ابهت است، همان عقده‌گشایی‌های سخیف میل بردگی هستند، که هیچ سنخیتی با آزادی ندارند، چیزی نتوانم گفت. پس همواره همان‌گونه که هستید بمانید، پاسداران پاکدامن اخلاق و پیوندهای مطبوع صلح ما باشید، و در همه حال از حقوق برآمده از قلب و طبیعت آدمی در راستای وظیفه و فضیلت بهره گیرید.

#گفتار_درباره‌ی_نابرابری، #ژان_ژاک_روسو، ترجمه #احسان_انصاری، #نگاه_معاصر، صص ۱۶ و ۱۷

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه

نکات مفید کتاب به زحمت خواندن کتابی حدود ۵۰۰ صفحه‌ نمی‌ارزید. ترجمه‌ی کتاب خیلی ضعیف بود به طوری که خیلی از پاراگراف‌های کتاب را باید دوبار با تمرکز بالا می‌خواندم تا مطلب را متوجه شوم. جمله‌های طولانی و چندخطی، معادل‌های فارسی عجیب و غریب از جمله مشکلات ترجمه بود. مترجم در پیش‌گفتاری که ابتدای کتاب نوشته بر زبان پالوده و فصیح کتاب اصلی تاکید کرده و مسئولیت تمام اشکالات و ایرادات را برعهده گرفته است. در دوران دانش‌جویی استادی داشتم که کتابی تخصصی که ترجمه‌ی دیگه‌ای در بازار نداشت را با عنوان مترجم چاپ کرده بود، خود استاد در جواب انتقادات زیادی که به ترجمه می‌شد صراحتا می‌گفت این کتاب را دانش‌جوهای مختلف ترجمه کرده‌اند و فقط اسم من روی کتاب چاپ شده، ترجمه‌ی این کتاب کاملا شبیه همان کتاب بود که سردرد و سردرگمی می‌آورد. پاراگرافی از کتاب را برای دوستی که از صاحب‌نظران سیاسی و صاحب چند کتاب و مقالات فراوان هستند فرستادم در جواب گفتند "متن پریشانی است و معنای روشنی ندارد.". امتیاز: ۱ از ۱۰.

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

کارمندان رده‌های پائین و میانی -کاری به مقامات رده بالا نداریم- اغلب تمایلی به پیش افتادن ملموس از افکار عمومی ندارند، مگر در مواردی که بدانند بابت این کار پاسخگو نخواهند بود. آنها تنها وقتی حاضر به اجراء بخشنامه‌های بحث‌برانگیز هستند که بدانند مقامات ارشد فرمان‌هایی واضح و بدون ابهام صادر کرده‌اند، زیرا در این شرایط می‌توانند بدون قبول مسئولیت شخصی، کار را به انجام برسانند.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، ص ۴۳۲

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

باید به این نکته توجه کنیم که دگردیسی افکار عمومی اطلاعاتی تولید می‌کند که پیش از این در دسترس نبودند. و باید توجه داشته باشیم، در جایی که تصمیمات افراد به یکدیگر وابسته است رویدادهای کوچک می‌توانند تبعاتی عظیم را رقم بزنند.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، ص ۳۵۲

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

حتی در جوامع کاملاً بسته نیز همواره افرادی هستند که، به‌رغم خطرات موجود، به خود اجازه اندیشیدن درباره موضوعات مختلف را می‌دهند. برخی شیوه‌هایی دیگر برای نگریستن به جهان کشف می‌کنند و گروه کوچکتری از آنان جسارت در میان گذاشتن این کشفیات با دیگران را نیز به خود می‌دهند.
کسانی که به شیوه‌های نامتعارف می‌اندیشند، و معمولاً انگ سازِ ناکوک زدن یا دردسرساز بودن می‌خورند، گزینه‌هایی را در نظر قرار می‌دهند که خِرد رایج آنها را نادیده می‌گیرد. به کمک این دردسرسازان است که انتخاب‌های نامعمول بخت آن را خواهند داشت تا وقتی افکار عمومی به هر دلیلی تغییر کرد، آزموده یا بازآزموده شوند. به‌علاوه، این متفکران در کشف و بیان نقایص وضع موجود، درونی شدن عقایدِ حامیِ شرایطِ حاکم را کُند می‌سازند.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، ص ۳۳۳

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

یکی از انگاره‌های کلیدی اندیشه هندو اصل کارما[۱] است. برمبنای این اصل، اَعمال فرد در زندگی‌های بعدی یا تناسخ روح او تأثیرگذار خواهد بود. اگر فرد موقعیت فعلی‌اش را در سلسله مراتب اجتماعی بپذیرد و صبورانه وظایفش را به انجام برساند، در زندگی بعدی به کاست بالاتری ارتقاء خواهد یافت. برعکس اگر از پس این کار بر نیاید در حیات بعدی مرتبه‌اش تنزل خواهد یافت. در نتیجه، رتبه فرودست نجس‌ها پیامد گناهانی است که در زندگی قبلی مرتکب شده‌اند. فرد باید برای نیل به مرتبه اجتماعی والاتر در زندگی بعدی، خود را با فرامین نظم کیهانی وفق دهد. بدین‌ترتیب اصل کارما منکر مفهوم "تصادف تولد"، یعنی این تصور است که امتیازات و محرومیت‌های اجتماعی به عواملی خارج از اراده افراد مربوطند، بلکه مراتب اجتماعیِ هم عالی و هم دانی را با توجه به اعمال گذشته فرد تبیین و توجیه می‌کند.

۱- واژه کارما به معنای نتیجه اعمال شخص و نیز خود آن اعمال است. بر اساس نظریه کارما آنچه بر سر شخص می‌آید ناشی از اعمال خود او است. مفهوم دیگری از فرهنگ هندو که شاید ریشه‌های اندیشه‌ای که در اینجا مطرح شده است روشن‌تر بیان کند مفهوم دارما است. در گردونه عظیم کیهانی، هر موجودی واجد یک دارمای اختصاصی‌ست؛ مسیری که باید دنبال کنی و وظایفی که باید به انجام برسانی. اگر متوجه دارمای خود شوی، بدون توجه به دشواری مسیر، از آرامش ذهنی و رهایی از تمام تردیدها لذت خواهی برد. اگر از دارمای خود امتناع ورزی و بکوشی مسیر فردی دیگر را در پیش بگیری، یا بی‌هیچ مسیر مشخصی پرسه بزنی، تعادل کیهانی را بر هم خواهی زد و هرگز قادر نخواهی بود آرامش یا لذت را بیابی. فرقی نمی‌کند مسیر تو چه باشد؛ تا وقتی که آن را دنبال کنی به آرامش می‌رسی، لذا زن رختشویی که فداکارانه راه یک زنِ رختشو را دنبال می‌کند بسیار برتر است از شاهزاده‌ای که از مسیر شاهزادگی کنار می‌کشد. بدین‌ترتیب می‌توان حدس زد که مفاهیم کارما و دارما چگونه به کمک نظام کاستی می‌آیند.


#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، صص ۲۷۳ و ۲۷۴

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

همان‌گونه که کلوسیوم نماد شهر رُم به شمار می‌رود، برج ایفل نیز هم‌اکنون مظهر پاریس است. افراد مختلف با گرایشات متفاوت همگی زیبایی و شکوه این سازه فلزی را تحسین می‌کنند. اما در نگاه مردم برج مزبور همیشه این‌گونه آراسته ظاهر نمی‌شد. هنگام شروع ساخت این برج در سال ۱۸۸۷، تحمیل تصویر این شکل بی‌استفاده بر دورنمای پاریس مهم‌ترین چهره‌های هنری و روشنفکری فرانسه را می‌آزرد. پس از به نتیجه نرسیدن تلاش‌ها برای ممانعت از احداث برج، آنها به ابراز انزجار از آن ادامه دادند. گی دو موپاسان، نویسنده فرانسوی، از جمله این منتقدان بود و می‌گفت به‌رغم بی‌مزه بودن غذاهای رستورانِ برج، معمولاً ناهارش را آنجا می‌خورد، چون "تنها نقطه‌ای از پاریس است که مطمئناً از آن برج را نخواهم دید." اکنون، پس از بالغ بر یک قرن از ساخت ایفل، ما دیگر نمی‌توانیم به دلایل بدنما خواندن آن حتی بیندیشیم. بخشی از علت تحسین کنونی سازه برج این است که تمامی ما در کودکی آموخته‌ایم ایفل را باید از جمله شگفت‌انگیزترین آثار جهان دانست.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، ص ۲۴۰

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

میلوژ هنگام بررسی احساس ناتوانی افراد مشاهده کرد که دروغ‌گویی، تنش‌های درونی دردناکی را برای آنان به وجود آورده است: "جهنم اگر برای ساکنانش خانه‌های مجلل، البسه زیبا، اطعمه لذيذ، و تمام سرگرمی‌های ممکن را تضمین کند، ولی آنان محکوم به تنفس جاودانی در چنان فضائی باشند، همین مجازاتی کافی است."
وجدی که قیام‌های ۱۹۸۹ به همراه آورد این رنج خاموش را تأیید می‌کند. هیجان پدید آمده بیان‌گر حس رهایی میلیون‌ها انسانی بود که، پس از دهه‌ها اجبار به هم‌رنگ ساختن خود، سرانجام می‌توانستند عقده‌گشایی کنند. برای هیجان قیام‌های پیشین نیز می‌توان تفسیری مشابه داشت. در سال ۱۹۶۸، در جریان بهار پراگ شاعری به نام یاروسلاو سِیفرت تجربه دموکراتیک‌سازی را نجات مردم کشورش از اضطراب دروغ توصیف کرد و آن را ستود. اصلاحات در وی این امید را پرورده بود که مردم کشورش نقاب رضایت‌مندی را به دور انداخته و زندگی حقیقی را آغاز کنند.
...می‌خواهم باور کنم سرانجام زمانش رسیده است
که قتل را با نامی که می‌سزد فریاد کنیم
قتل!

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، صص ۱۸۴ و ۱۸۵

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

در گفتمان عامیانه شعارهایی چون "حق غلبه خواهد کرد" و "پیروزی شیطان عمری کوتاه دارد" بیان می‌شود. مسلمانان در قرون وسطی همین ایده را در حدیثی منسوب به پیامبر اسلام [ص] بیان می‌کردند: "امت من هیچ‌گاه بر خطا متفق‌القول نخواهند شد." اروپائیان نیز این مفهوم را در قالب ضرب‌المثل "vox populi vox dei" به‌معنای "صدای مردم، صدای خداست" داشتند. با این وجود کارآمدی مورد ادعای این جملات قصار هیچ‌گاه مورد قبول همگان قرار نگرفت. بعضی ضرب‌المثلهای قدیمی متضمن بدبینی نسبت به خِرًد مستتر در تصمیمات جمعی هستند. "diabolic Vox populi wox" "صدای مردم، صدای شیطان است" و "Vox populi vox stult" "صدای مردم، صدای حماقت است" از جمله این گفتارهای مخالف‌اند.
مدل مد نظر ما نمی‌گوید که افکار عمومی -یا همان صدای مردم- الزاما موجب پروردن ناکارآمدی است. در شرایط وجود چند نتیجه متفاوت قابل حصول، تعادل منتخب كاملاً ممکن است همانی باشد که هیچ بدیل اجتماعی مرجحی ندارد. با این وجود هیچ چیز مانع از انتخاب یک تعادل غیربهینه نمی‌شود و ناکارآمدی موجود چه‌بسا به طور نامحدود دوام یابد.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، صص ۱۷۲ و ۱۷۳

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

یک مردم‌سالاری باثبات نیاز به توافقی اصولی بر سر بنیان‌ها دارد. این اجماع، امنیتی برای افراد فراهم می‌آورد تا در پناهش دیگران را نیز از آزادی بیان برخوردار کنند. با این وجود، حتی پس از توافق گسترده بر سر شالوده‌ها، همانند زمانی که اکثریت گسترده‌ای کمونیسم را از بنیان رد کردند، چه‌بسا همچنان شاهد نارواداری‌های گسترده در موضوعاتی با اهمیت کمتر باشیم.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، ص ۱۵۴

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

مبلغان یک سیاست حتی روی حمایت منتفعان از آن هم نمی‌توانند حساب کنند. فشارهای اجتماعی حتی ممکن است باعث پیوستن کسانی به جبهه مخالف شوند که قاعدتاً باید به حمایت از گروه بپردازند.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، ص ۹۸

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

یک مَثَل قرن شانزدهمی: آنکه دوروئی نداند، زیستن نمی‌داند.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، ص ۷۳

حقایق نهان، دروغ‌های عیان پیامدهای اجتماعی "تحریف ترجیح"

انقلاب قرار نیست پیش‌بینی‌پذیر باشد، زیرا تحریف ترجیح مخالفت‌هایی را که زیر پوست جامعه در حال گسترش‌اند، می‌پوشاند. در عین حال تبیین انقلاب‌ها با بهره‌گیری از نگاه پسینی آسان خواهد بود. یکی از دلائل آن است که نفس وقوع انقلاب خطرات متوجه فرد را به هنگام افشاگری در مورد ضعف‌های نظم اجتماعی پیشاانقلابی پائین می‌آورد. دلیل دیگر آن است که انقلاب به افرادی که از نظم پیشین راضی بودند انگیزه تظاهر می‌دهد تا بگویند در واقع همیشه در اعماق دل با انقلابیون موافق و تنها منتظر زمان مناسب برای بیان این همراهی بودند.
امکان وقوع انقلابی پیش‌بینی نشده ارتباط وثیقی با دو عامل دارد: مشاهده‌پذیری ناکامل معیارهایی که اشخاص ترجیحات عیان‌شان را بر اساس آنها بنیان می‌گذارند و وابستگی متقابل ترجیحات عیان آنان به یکدیگر. مجموع عوامل ذکرشده امکان آن را فراهم می‌کند که تغییرات کوچک و پیش‌بینی‌نشده در متغیرهای شخصی به تغییرات مهیب و ناگهانی در افکار عمومی بیانجامد. بر اثر همین نکته، این عوامل بدون کشیدن ماشه تحول در افکار عمومی به متغیرهای خصوصی اجازه دگرگونی‌های عمده می‌دهند. یعنی وقوع دگردیسی‌های عمیق و انباشت تنش‌های بسیار را در جامعه‌ای که خفته به نظر می‌آید ممکن می‌کنند. بدین‌ترتیب ثبات فریبنده و تغییر مهیب و ناگهانی در واقع دو روی یک سکه‌اند.

#حقایق_نهان،_دروغ‌های_عیان #پیامدهای_اجتماعی_"تحریف_ترجیح"، #تیمور_کوران، ترجمه: #سیدحامد_بهشتی، #روزنه، ص ۴۸

گفت‌وگوی چهارنفره: حق با منه، تو اشتباه می‌کنی!

#گفت‌وگوی_چهارنفره:_حق_با_منه،_تو_اشتباه_می‌کنی!، #تیموتی_ویلیامسن، مترجمان: #کامران_شهبازی و #سعیده_بیات، #نشر_کرگدن

چهار نفر (باب، سارا، زک و رکسانا) در قطار هم‌سفرند و با هم گفت‌وگو می‌کنند. باب آدمی خرافاتیست، سارا همه چیز را از منظر علمی نگاه می‌کند، زک نسبی‌گراست و رکسانا مدافع عقلانیت منطقیست و نزدیک‌ترین شخصیت به نویسنده‌ی کتاب است. ایده‌ی کتاب ایده‌ی خوبیست که مطالب فلسفی را در قالب گفت‌وگو بیان کند ولی به نظرم می‌توانست خیلی جذاب‌تر نوشته شود. امتیاز: ۳ از ۱۰.

گفت‌وگوی چهارنفره: حق با منه، تو اشتباه می‌کنی!

دیکتاتور همیشه اون چیزی را که می‌خواد به دست می‌آره در حالی که ظاهراً اون را دیکته نکرده. هر چیزی را که دیکتاتور زیر سؤال ببره، نوکرهای بزدلش نابود می‌کنند، بدون اینکه صریحاً همچین دستوری داده باشه.

#گفت‌وگوی_چهارنفره:_حق_با_منه،_تو_اشتباه_می‌کنی!، #تیموتی_ویلیامسن، مترجمان: #کامران_شهبازی و #سعیده_بیات، #نشر_کرگدن، ص ۱۶۲

چه چیزی واقعی است؟ جستجویی بی‌پایان در معنای فیزیک کوانتوم

چه چیزی واقعی است؟ جست‌وجویی بی‌پایان در معنای فیزیک کوانتوم، کتابی درباره‌ی تاریخ تلخ و پرماجرای شکل‌گیری نظریه کوانتوم است. نویسنده این کتاب، آدام بکر است که در این کتاب ادعاهای شبه‌علمی متکی بر تفسیر کپنهاگی از نظریه کوانتوم را نیز به چالش می‌کشد. نشر سایلاو این کتاب را به عنوان یک مطالعه‌ی میان رشته‌ای بین حوزه‌های فیزیک کوانتوم، فلسفه و تاریخ با ترجمه عهدیه عبادی منتشر کرده است. در کل کتاب در توضیح دادن نظریه‌ی کوانتوم اصلا موفق نبوده و بیش‌تر به تاریخ این نظریه پرداخته است. متن کتاب برای خواننده‌ی عام و کسانی که علاقه و مطالعه‌ی قبلی در حوزه‌ی فیزیک ندارند مفید و جالب نیست. امتیاز: 1 از 10.

کتاب چه چیزی واقعی است؟

کتاب چه چیزی واقعی است؟;کتاب چه چیزی واقعی است؟

ادامه نوشته

چه چیزی واقعی است؟ جستجویی بی پایان در معنای فیزیک کوانتوم

کتاب چه چیزی واقعی است نشر سایلاو

ادامه نوشته

آخرین آغوش ماما هیجانات حیوانات و آنچه درباره ما آشکار می سازند.

آخرین آغوش ماما کتابی در زمینه هیجانات حیوانات و انسان‌هاست که نگاه ما به انسان‌ها و به‌خصوص حیواناترا تغییر می‌دهد. فرانس دو وال در این کتاب با استناد به شواهد علمی به مفاهیم مهمی چون عشق، تنفر، حسادت، فداکاری، دل‌بسته‌گی، سوگ‌واری، خودآگاهی، اراده‌ی آزاد، ذی‌شعور بودن در حیوانات و انسان‌ها پرداخته است. نظراتی که معمولا درباره‌ی کتاب‌ها رو و پشت جلد چاپ می‌شود طبق تجربه‌ی من اغراق‌آمیز و معمولا غیرواقعی هستند؛ پشت جلد این کتاب هم علاوه بر نقل‌قولی اغراق‌آمیز از Science News، نقل‌قولی هم از یووال نوح هراری که نویسنده‌ی مورد علاقه‌ی من است آمده که به نظرم این نقل‌قول هم اغراق‌آمیز است و نباید خیلی جدی گرفتش. نشر سایلاو این کتاب را با ترجمه‌ی نازگل عزیزی به عنوان یک مطالعه‌ی میان رشته‌ای بین حوزه‌های انسان‌شناسی، رفتارشناسی، فلسفه و فرگشت در قالب مجموعه مطالعات میان رشته‌ای منتشر کرده است. نویسنده‌ی کتاب هر چند به نکات جالب و مفیدی درباره‌ی زنده‌گی حیوانات و شباهت آن‌ها به انسان‌ها اشاره کرده و نویسنده‌ی منصفی نیز هست ولی به نظر می‌رسد کمی در بیان ویژه‌گی‌های حیوانات اغراق هم دارد. این که چند جا به این اشاره شده بود که کتاب داستان‌گونه نوشته شده هم به نظرم بیش‌تر برای جذب مخاطب بوده وگرنه من چنین چیزی ندیدم. این کتاب را مجتبی شکوری در برنامه‌ی کتاب‌باز معرفی کرده بود و با توجه به یکی دو کتاب ضعیف دیگر که آن‌ها هم در برنامه‌‌ کتاب‌باز معرفی شده بودند و برعکس نظر آقای شکوری خیلی جذاب نبودند من را به این موضوع که شاید معرفی کتاب‌ها سفارشی و کمی جانب‌دارانه بوده است مظنون کرده که امیدوارم این‌طور نباشد چون هم سروش صحت و هم مجتبی شکوری را آدم‌های سالم و روشن‌فکری می‌دانم. امتیاز: 3 از 10.